سالروز ولادت شهيد غلامرضا صمصامي
اگر صد چوب را يكى يكى بدست كسى دهيد، مى شكند ولى اگر همان صد چوب را با هم بخواهد بشكند، نخواهد توانست و دشمن من و ما و شما از همين اتحاد نيروهاى حزب الله...

نوید شاهد البرز: گوارا باد شربت شهادت بر شهداي انقلاب اسلامي                                    (امام خميني )

"شهيد غلامرضا صمصامي" به سال 1343در شهرستان كرج ديده به جهان گشود و پس از پشت سر گذاشتن دوران طفوليت وارد كانون علم وتحصيل گرديد و از تمام دوره ابتدايي و راهنمايي تحصيلات متوسطه اش را در رشته رياضي (در مدرسه دهخدا) آغاز كرد. وي ازابتداي بلوغ فكري به مسائل سياسي و مذهبي علاقه خاص داشت و در تشكيل كلاس هاي عقيدتي و آموزش و قرائت قرآن فعالانه مي كوشيد. همزمان با شروع انقلاب گهربار اسلامي تحت رهبريهاي حضرت امام، وي نيز در اين مبارزه اسلامي شركت نمود و به فعاليت عليه رژيم منفور پهلوي پرداخت. بعد از انقلاب لحظه اي از تلاش و كوشش در جهت حاكميت نظام اسلامي غافل نبود و در هر جا و هر زمان كه احساس مي نمود، انقلاب و اسلام احتياج به مساعدت دارد، آمادگي خود را به نهادهاي مختلف اعلام مي كرد و از بذل دريغ نداشت و از آنجا كه انقلاب اسلامي منافع نامشروع و غير قانوني دنياي استكبار را به خطر افكنده بود و مي رفت تا با انسجام و اتحاد مستضعفين و محرومين در گيتي قطب و جبهه جديدي بگشايد؛ لذا كفر جهانـي از اوليـن روزهاي نضج گرفتن انقلاب درفكر نابودي و به سازش كشيدن آن بر آمدند و از هيچ توطئه اي دريغ ننمودند و به عنوان آخرين حربه صدام عفلقي را برآن داشتند. تا جنگي نا خواسته و تمام عيار را بر عليه انقلاب اسلامي نو پايمان آغاز نمايد و به خيال خامشان انقلاب و اسلام را نابود كند. ولي كور خواندند و نتوانستند، درك كنند كه به گفته حضرت امام ملتي كه شهادت دارد، اسارت ندارد و در روز تاسوعاي حسيني در تاریخ دهم آبان 1360 به جبهه دزفول و بعد به بستان اعزام شد و در حمله بزرگ فتح المبين شركت نمود و پس از ساعتها نبرد و مبارزه با مزدوران بعثي بالاخره به آرزوي ديرينه اش كه همان وصال به معشوق بود، نائل آمد.


متحد شوید تا همه با هم همه چوبها را بشکنیم/ مروری بر زندگی و وصیت شهید



فرازی از وصیت نامه شهید


به نام پروردگار شهدا و راستگويان و با درود به روان پاك شهداى گلگون كفن از هابيل تا كربلاى جنوب و غرب ايران كه با خون سرخ خود راه بزرگ رهبر آزادگان، حسين را ادامه دادند و همچون حسين ، حسينوار به لقاء الله پيوستند.

اينجانب غلامرضا صمصامى در پادگان تيپ دو زرهى دزفول در كمال صحت و سلامت اين وصيت نامه را مى نويسم :

خانواده عزيز و بازماندگان گرامى ، به ياد خداباشيد و هرگز غم واندوه به خود راه ندهيد ، چون مرگ براى همگان وجود دارد . همانطور كه خدا در قرآن مى فرمايد:

اين ماتكونوا ايدركم الموت و لو كنتم فى بروج مسيده و ...

هر كجا باشيد، مرگ شما را فرا رسد اگر چه در كاخهاى محكم باشيد و من همچون امانتى از نزد خدا براى شما بودم كه شما وظيفه داشتيد، اين امانت الهى را به خوبى و در نهايت دقت نگهدارى كنيد و پرورش دهيد و اين كار را به خوبى انجام داديد. از يك امتحان حق تعالى سرافراز بيرون آمديد و اكنون نوبت امتحان دوم است كه اين امانت الهى را به صاحب اصلى اش برگردانيد و اميدوارم كه از اين امتحان هم پيروز بيرون آييد و قبول شويد و دوباره تاكيد مى كنم كه ناراحت نباشيد. چون مرگ براى همه است و چه بهتر كه اين مرگ در راه خدا باشد .

مادر عزيز و پدر گرامى در بين مردم خود را مغرور يا سرافكنده ندانيد و هرگز احساس حقارت نكنيد و افتخار كنيد كه فرزندى در راه امام ودر نهايت حسين(ع ) داده ايد . پدر ومادر عزيز، برادر و خواهر خوبم و دوستان و برادران همسنگرم به حرفهاى امام گوش فرا دهيد و به دستوراتش عمل كنيد كه باعث پيروزى شما وحزب الله بر تمامى كفار و منافقين است و همانطور كه او گفته است؛ مسجد، مسجد سنگر است و براستى كه سنگرى به استقامت سنگر مسجد هرگز نديده ام و كس نخواهد ديد، اين بزرگ سنگر را حفظ كنيد و در نماز جماعت كه پشت دشمن خارجى و داخلى را مي كشد، حاضر شويد و همانند مثلى كه مى گويد: اگر صد چوب را يكى يكى بدست كسى دهيد، مى شكند ولى اگر همان صد چوب را با هم بخواهد بشكند، نخواهد توانست و دشمن من و ما و شما از همين اتحاد نيروهاى حزب الله مي هراسند. پس اى جند الله در سبيل الله براى پيروزى خلق الله ودر انتظار بقيه الله وبا آواى كلام الله وبا هدف لقاء الله وبه فرمان روح الله به پا خيزيد ودر هم كوبيد كاخ ظلم ظالمان ستمگر ، و برگيريد سلاح آتشين ايمان به الله را ، وبر كوبيد راه مخالفين الله را .

در نماز جمعه هم شركت كنيد كه اين نماز هم طاعت خداوند است وهم از نظر سياسى بر عليه دشمنان حربه اى كارى است

وهرگز به حرفهاى منافقانه ، منافق صفتان گوش فرا ندهيد كه مى گويند فلان كس بيخود كشته شد . چرا بيخود ؟ مگر همين منافقان دو چهره نبودند كه مى گفتند: حسين هم كه خود مى دانست، كشته مى شود. بدون علت رفت و خودكشى كرد ، نه - بلكه حسين ورهروان راه حسين از كربلاى حسين تا كربلاى غرب و جنوب ايران در راه خدا و بر ضد يزيديان زمان قيام كرده اند و شربت شهادت نوشيدند و مزروق ابدى خداوندند .




منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری






برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده