آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۷۴۲
۰۷:۲۰

۱۴۰۴/۰۹/۲۹
خاطره ای از مادر شهید مدافع حرم

روایت دل کندن شهید حسن قاسمی دانا

وقتی پیکرش را آوردند، کفن را که کناز زدم خنده‌ام گرفت. با صورت سالم برگشته بود تا تمام بوسه‌هایی را که به من بدهکار است، از او بگیرم.


به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی ، شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا، روز دوم شهریور ۱۳۶۳ در مشهد دیده به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و به‌ غیر از خودش ۳ برادر دیگر هم داشت. در ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ در عملیات امام رضا (ع) بر اثر اصابت چند گلوله به شهادت رسید. پیکر پاکش همزمان با سالروز وفات حضرت زینب (س) در مشهد تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد. آنچه می خوانیم خاطره ای است از مادر گرامی شهید حسن قاسمی دانا.

روایت دل کندن شهید حسن قاسمی دانا

قرار بود سی‌ام فروردین ۹۳ اعزام شود. روز ۲۵ فروردین با عجله آمد خانه برای خداحافظی. لباس هایش را بستم. تا رفتم داخل اتاق گفت: مامان من رفتم خداحافظ. برق از سرم پرید.

خداحافظی هایش لذت دیگری داشت. آن قدر بغلش می‌کردم و می‌بوسیدمش که حد نداشت. خودش هم خوشش می‌آمد. می‌گفت: مامان! بوسم کن، حالا پیشانی‌ام، حالا لپم، حالا ابرویم. اما موقع رفتن نگذاشت بغلش کنم. تا خواستم بغلش کنم مچ دستم را گذاشت روی سرش بوسید و گذاشت روی قلبش.

دوباره خواستم ببوسمش. گفت: نه.

سریع رفت سوار ماشین شد. حتی یک دست هم تکان نداد. می‌ترسید موقع رفتن دلش بلرزد.

وقتی پیکرش را آوردند، کفن را که کناز زدم خنده‌ام گرفت. با صورت سالم برگشته بود تا تمام بوسه‌هایی را که به من بدهکار است، از او بگیرم.


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه