آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۵۸۳
۱۲:۲۴

۱۴۰۴/۰۹/۲۵
در سالروز شهادت شهید مهدی بلبلی منتشر می‌شود

شهادت، بالاترین آرزوی ماست

«شهادت، بالاترین آرزوی ماست»؛ شهید مهدی بلبلی در وصیت‌نامه‌اش با تأکید بر راه حق و الهام از کربلای زمان، از انتخاب آگاهانه مرگ در راه خدا و پیروی از ولایت می‌گوید.


به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید مهدی بلبلی بیستم اسفند ۱۳۴۶ در شهرستان اهر به دنیا آمد. پدرش محمدعلی (فوت ۱۳۵۴) کشاورز بود و مادرش سیاره نام داشت. تا پایان دورهٔ راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم آذر ۱۳۶۰، با سمت آرپی‌جی‌زن در سرپل ذهاب، توسط نیروهای عراقی و بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. برادرش عباسعلی نیز به شهادت رسیده‌ است.

شهادت، بالاترین آرزوی ماست

بسمه تعالی

«کسانی که در راه خدا کشته شدند، مرده نیستند؛ بلکه زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند.»

سلام و درود بر امام خمینی، بت‌شکن زمان، آزادکننده انسان‌ها و راهبر انسانیت و امید مستضعفین و محرومان، و سلام بر پیشگاه رهبر انقلاب که چنین مبارزه‌ای را به ما آموخت و شرف و عطوفت به ما عطا کرد. سلام بر حسینِ شهید، سرور مجاهدین اسلام، و سلام بر پیروان خط امام.

انسان یک بار بیشتر نمی‌میرد و چه بهتر که این مردن در راه الله باشد. چنین انسانی هرگز خود را تنها و بی‌پناه، سرگردان یا پوچ و بی‌ارزش نمی‌بیند. امروز حسینِ زمان تنهاست؛ امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر و ابرقدرت‌های پست، بی‌یاور است. امروز کربلای انقلاب ما خون می‌خواهد و من می‌روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت، بالاترین آرزوی ماست.

می‌روم شاید نینوایی را بیابم و در عاشورای دوران، هدیه‌ای ناقابل در راه پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر، در پیشگاه مولایم مهدی تقدیم نمایم و به پروانگان جاوید شمع ولایت بپیوندم. از شهادت باکی ندارم.

پس از عرض سلام به مادر گرامی، امیدوارم حالت خوب بوده باشد. ای مادر غم‌دیده و رنجور من، اگر در زندگی من خطا و اشتباهی دیدی، عفو کنی. از تو تشکر می‌کنم که مرا این‌گونه در دامان خود بزرگ کردی و به اسلام و کشورم تقدیم نمودی. ای مادر عزیزم، مرا حلال کن. من تو را خیلی دوست داشتم، ولی به تو خیلی زحمت دادم. تو را به قرآن قسمت می‌دهم وقتی که شهید شدم، به روی مردم خندان نگاه کنی تا برای جوانان دیگر عبرت شود.

مادر، افتخار کن که یک پسر شهید دادی. و باز مادرم، اگر جنازه مرا آوردند و تشییع جنازه کردند، صبر و طاقت داشته باش. آرزویم این بود که شهید بشوم و ان‌شاءالله به شهادت می‌رسم.

مادر عزیزم، من در خواب دیدم که مردی سید بالای سرم نشسته است و به من گفت: «مهدی جان، تو در جبهه شهید می‌شوی.» من هم گفتم: «تو کی هستی؟» گفت: «در آن دنیا خواهی شناخت.» مادر، به خدا من شهید خواهم شد. حلالم کن، حلال.

و باز مادرم، از دوستان و آشنایان و از خواهرانم و برادرانم حلالیت بطلب. و شما ای خواهرانم، حجابتان را یک لحظه از خودتان دور نکنید، چون حجاب شما کوبنده‌تر از خون من است. والسلام

مادر، همیشه دعا از یادت نرود.

قربانت، مهدی

انتهای پیام/ 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه