به امر ولی فقیه و رضای خدا به جبهه رفتم

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید فضل الله رضایی معبود دهم شهریور ۱۳۴۸ در روستای حبشی از توابع شهرستان اسدآباد متولد شد. پدرش شکرالله و مادرش سمرقند نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و بیست و ششم دی ۱۳۶۵ در شلمچه براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در این وصیت نامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.
مپندارید آنان که در راه خدا کشته میشوند مردگانند بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگار خویش روزى مى خورند.
با درود و سلام بر یگانه منجى عالم بشریت مهدى موعود (عج)، سلام بر رهبرم خمینى کبیر، سلام به رهبران راه حق، سلام بر شهیدان.
پروردگارا اکنون که رضاى تو در این دیدم که به جبهه بروم و از دین تو حمایت کنم و در برابر این ابر شیطانها بجنگم تو هم از این بنده حقیر رو سیاه راضى و خشنود باش و این بنده ضعیف و ناتوان را در شمار بندگان خالصت قرار ده.
این وصیت نامه را مى نویسم تا نسل هاى آینده خیال نکنند براى پست و مقام و کسب شهرت به جبهه نرفتم بلکه تنها براى رضاى خداى تعالى و حفظ اسلام و امر ولایت فقیه که این امر مهم تکلیف اسلام شمردند به جبهه رفتم.
پدر عزیزم حال که فرزندت را بسوى راهى که حسین (ع) سرور شهیدان قدم گذاشت فرستادید و شمایى که مرا بزرگ کردید و چه بسا در رهگذر تاریخ رنجها کشیدید جواب زحمت هایتان را هم حلالم کنید و مبادا پس از شهادت من اشک بریزید که دشمن شاد شود.
مادر عزیزم من خود مى دانم که فرزند خوبى براى شما نبودم و جز زحمت و ناراحتى کارى براى بزرگ کردن من کشیدید تا مرا به اینجا رساندید ولى چه کنم اسلام غریب است اگر ما در کربلا نبودیم که به نداى هل من ناصر حسین (ع) لبیک گوییم اکنون به نداى فرزندش خمینى پاسخ میدهیم.
اى مادر اگر بخواست خدا توفیق شهادت پیدا کردم مبادا گریه و زارى کنى و دشمنان و منافقان را شاد کنى بلکه هر وقت خواستى گریه کنى بر مظلومیت و اسیر شدن خاندان امام حسین (ع) گریه کن و در پایان از تمام دوستان و آشنایان تقاضا مى کنم که اگر بدى از من دیدهاند مرا حلال کنند.
برادران عزیزم من رفتم و از شما مى خواهم که پس از من راه مرا که همان راه اسلام حقیقى است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید؛ و در پایان خواهرانم سخنى چند با شما دارم؛ از شما مى خواهم زینب وار که در سوگ حسین (ع) دشمن را خوار و زبون کرد شما آنچنان باشید، از شما مى خواهم که همچون زینب صبور و شکیبا باشید و مبادا پس از شهادت من تزلزلى در ایمان شما رخ دهد همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت و هیچگاه براى کسى که آگاهانه راه خدا را انتخاب کرده است گریه نکنید.
وصیت من به بچه هاى محل این است که وصیت نامه شهدا را بخوانند.
راهیست راه عشق که هیچش کرانه نیست آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
والسلام على من التبع الهدى
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى حتى کنار مهدى خمینى را نگهدار. آمین یا رب العالمین
توجه: کرم داورى توفیق پسر حسین رضا ۲۰۰ تومان از من مى خواهد، ابوالحسن سلیمى ۳۰ الى ۴۰ تومان از من مى خواهد.

