دخترم! بدان پدرت به خاطر حفظ ناموس، آماده جنگ شد
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «حیدر براری» دوم خرداد ۱۳۳۷، در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. پدرش قلی و مادرش ننه نام داشت. تا مقطع راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه وارد جبهه شد. بیست و دوم آذرماه ۱۳۶۱، در بوکان بر اثر اصابت ترکش به سینه، به شهادت رسید. پیکر او در گلزار مسجد جامع النبی شهید آباد به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیتنامه شهید «حیدر براری»
آنانی که ایمان آوردهاند و در راه خدا هجرت و جهاد کردهاند به وسیله ثروتها و نفسهایشان در نزد خداوند مقامی والا دارند. با درود فراوان به رسول خدا خاتمالنبیین پیامبر گرامی اسلام محمد (ص) و با سلام به امام غایب مهدی موعود قائم منجی بشر صاحبالزمان امام عصر و نایب بر حقش امام امت کوبنده منافقان و سلطنت طلبان، فرزند حسین فرمانده کل قوا خمینی روح خدا درود و سپاس بیکران به جانبازان انقلاب اسلامی که جانشان را در راه پرافتخار نهضت جمهوری اسلامی ایران گذاشتهاند و خون گرم و زلالشان را در زیر درختی که میوهاش ولایت فقیه است ریخته تا این نهال ریشه اش تا انقلاب مهدی (عج) سبز و خرم باشد و با سلام گرم به مادر و خانوادهام و با سلام پر از مهر به امت حزبالله ایران خصوصاً مردم شهیدآباد که همچون سدی در برابر منافقان سینه سپر کرده و همراه رهبرشان گام به گام حرکت میکنند و در اولین فرصت با شنیدن ندای پیامبرگونهاش لبیک گفته و آماده مبارزه هستند.
هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. پس ای امت قهرمان و شهیدپرور ایران بیایید همهی ما به فکر امام زمان خود باشیم، بیایید به فکر ظهور مهدی (عج) باشیم، چون با ظهورش جهان پر از عدل خواهد شد. اگر همهی ما به فکر امام غائب خود باشیم از خدا بخواهیم که هر چه زودتر ظهورش را نزدیک بکند اگر به فکر امام زمان نباشیم و اگر او را نشناسیم و دنبالش نرویم و مرگ به ما نزدیک شود بمیریم، آن موقع مرگ ما طبق آیه قرآن در زمان نادانی و جاهلیت است. ای امت تازه از بند رسته و محرومان تاریخ! هر چند که در صحرای داغ و سوزان و گرم کربلای حسین (ع) نبودیم تا به سیدالشهدا یاری دهیم و با کفار و منافقان بجنگیم ولی امروز ای حسین (ع) عزیز، من هل من ناصر ینصرنی فرزندت خمینی کبیر حسین زمانم را لبیک گفتهام، اگر در آن موقع نبودم الان حسین عصرمان را یاری میکنم ای امام امت خودت میدانی که من جزء سربازان شما هستم و میدانی که بفرمانت برای حفظ اسلام و ناموس وطن به جبهه با امدم وای امام عزیز شما شفاعت ما را در پیشگاه امام زمان و امام حسین (ع) بر عهده گیرید و بگو اگر این بنده در آن زمانت نبود ولی امروز هست و اگر امت قهرمان ایران نتوانستهاند در آن زمان یاریت دهند امروز همراه من به اسلام خدمت میکنند بگو که من شاهدم که چطور مردم حزبالله با چنگ و دندانشان از این نهضت اسلامی و خونبار حمایت و دفاع میکنند.
مادرجان! تنها سفارش من این است که سعی کنید برادران کوچکم احمد و نعمت را طوری پرورش دهید که بتوانند راه مرا پیشه کنند و بتوانند بعد از من همانند برادرشان در صحنه نبرد با خود فروختگان داخلی و خارجی وارد شوند و آنقدر در راه اسلام و قرآن بجنگند تا به شهادت برسند.
همسرم! به فرزندانم بگو، منتظر آمدن پدرشان نباشند، زیرا پدرشان در راه خدا گام برداشته است و راهی است که بازگشت ندارد. همسرم: فرزندانم را طوری تربیت کن که جز راه اسلام فکر دیگری نداشته باشند فرزندم علی را طوری پرورش ده که بتواند در جامعه علی وار خدمت کند و حسین وار شهید شود.
همسرم! از گریه کردن بپرهیزید، زیرا با گریه شما روحم ناراحت میشود.
همسرم! به فرزندم مریم بگو که پدرت به خاطر حفظ اسلام و ناموس به سپاه رفته و سفارش نموده که وقتی بزرگ شدی با داشتن حجاب کامل اسلامی بتوانی مادری خوب در جامعه باشی و با حجابت مشت کوبندهای به منافقان بزنی و بگوای دخترم بدان پدرت به خاطر اینکه ناموس او در وطن مورد تجاوز دیگران قرار نگیرد آماده جنگ شد.
انتهای پیام/