امالبنین (س)، الگوی شجاعت و مادرانگی در تاریخ
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ یاد و نام حضرت امالبنین (س) ام الشهدا، مادر فداکار و الگوی وفاداری، شجاعت و ایثار، همواره در دلها زنده و جاودان است.
از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی میدانست و در جنگ آوری، هم پای پسران قبیله بود.
اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (ع) و برادرانش هم خود او بود! نه اینکه تنها او اینچنین باشد، تمام قبیله اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند، اما چیزی که او را متمایز میکرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگ آوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود.
کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش میگذاشتند، همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند.
اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمیشد. وقتی از او میپرسیدند که چرا ازدواج نمیکنی؟
میگفت: «مردی نمیبینم.
اگر مردی به خواستگاریام بیاید، ازدواج میکنم.»
معاویه از خواستگاران پر و پا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز میگشت.
تا این که یک شب خوابی دید. صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستادهی علی بن ابیطالب (ع)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد، فاطمه لبخند معناداری زد، فهمید که رویایش صادقه بوده است.
از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: «خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.»
و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد و شد همسر علی بن ابی طالب (ع)، جانشین رسول خدا (ص)
بارزترین ویژگی اش، ادب بود. بجا و به موقع حرف میزد، حد خودش را میدانست و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت.
روزی که پا در خانهی امیرالمؤمنین (ع) گذاشت، اولین جمله اش به فرزندان ایشان این بود:
«نیامدهام جای مادرتان را بگیرم، من کجا و فرزندان زهرا (س) کجا؟
من آمدهام تا کنیزتان باشم.»
و به حق نشان داد که راست میگفت: همان روز اول، حسن و حسین (ع) بیمار بودند. فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (س) گذشت؛ کاری که آن را افتخاری برای خود میدانست. میگویند تا وقتی که فرزندان امام علی (ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند.
از امام (ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچهها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند.
تا زمانی که فرزند دار نشد، برای فرزندان امامش، یک مادر تمام عیار بود و پس از بچه دار شدن، همیشه و در هر شرایطی، فرزندان زهرا (س) را به فرزندان خود ترجیح داد.
وقتی عباس (ع)، نوزاد شیرینام البنین به دنیا آمد، بچههای زهرا (س) را جمع کرد، آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه (س) چرخاند تا به همه بگوید که فرزندانام البنین، بلا گردان فرزندان فاطمه (س)اند.
همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری میکرد که «مبادا حسن و حسین (ع) را برادر و همتای خود بدانید، آنها تافته جدا بافتهاند، آسمانیاند، نوادگان پیامبراند.» و همین تربیت بود که نتیجه اش را در کربلا نشان داد...
او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی میکرد، با وجود این که چهار جوان خودش همراه کاروان بودند، به تمام کاروان اینطور سفارش میکرد:
«چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمان بردار او باشید.» ام البنین، از حضرت علی (ع)، صاحب چهار ستارهی نورانی به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند.
درود و رحمت خدا بر آن ها.
انتهای پیام/