شهیدی که از پدر و مادرش خواست مبادا مانند مردم کوفه باشند
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید «سید ناصر میرسنجری» در تاریخ ۱۰ آذرماه ۱۳۴۲ در آبادان دیده به جهان گشود و سرانجام در ۹ آذر سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی بستان شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت صادق (ع) شهر بوشهر به خاک سپرده شد.

متن کامل وصیت نامه شهید:
سلام من به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی، و سلام بر مردم شهیدپرور ایران و سلام بر پدر و مادر و اهل خانواده. سلام من به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و سلام بر مردم شهید پرور ایران و سلام بر پدر و مادر و اهل خانواده.
میخواستم در برابر زحمتهایی که برای من کشیدهاید، تشکر کنم. پدر و مادر من، نمیتوانم هر روز در خانه باشم و خبر شهادت دوستان و همرزمانم را بشنوم.نمیتوانم در خانه بمانم، در حالیکه دین و قرآن و ناموس و کشورم در دست متجاوزان صدام و ابرقدرتها باشد. کشورهای ابرقدرت میخواهند به هر طریقی که میشود، این انقلاب را از سر راه خود بردارند، و من نمیتوانم ناظر این جریانات باشم. من لیاقت آن را ندارم که شهادت را نصیب خود کنم.
پدر و مادر من، امانتی بودم از طرف خدا در نزد شما و خداوند هر وقت که بخواهد، امانتش را پس میگیرد. شما ناراحت این نباشید که مرا از دست دادهاید؛ امام را که دارید، اسلام را همینطور، و از همه مهمتر، خدا را دارید. خیال نکنید که ابرقدرتها سلاحهای مختلفی دارند. ما با سلاح «اللهاکبر» و ایمان به خدا و پیروی از خط امام که خط انبیاء است اینها را به یاری خدا شکست خواهیم داد. اگر در صدر اسلام نگاه کنیم، کشورهای روم و ایران که کشورهای بزرگ آن دوره به شمار میرفتند، چگونه با مسلمانانی که کوچکترین امکانات و تجهیزات را داشتند، ولی با قدرت ایمان، آنها را شکست دادند.
پدر و مادر عزیزم و اهل خانواده، مبادا مانند مردم کوفه باشید که امام را دعوت کردند و بعد با تبلیغات یزید، با امام به مبارزه پرداختند. مبادا حرفهای این منافقان را که غیر از خط شیطان راهی دیگر ندارند، گوش دهید. چون اگر از راه اسلام و خدا و قرآن خارج شوید و گمراه شوید، خدای بزرگ بر گمراهی شما میافزاید.
ای ملت ایران، مبادا خون این همه شهیدکه فقط در راه اسلام و خدا داده شد، پایمال شود. پدر و مادرم و اهل فامیل، اگر از من خوبی و بدی و آزاری به شما رسید، مرا ببخشید.
پدر و مادر، مرا حلال کنید؛ و هر وقت میخواهید گریه کنید، به یاد امام حسین (ع)، علیاکبر (ع)، حضرت عباس (ع)، گلوی تیرخوردهی او، و امام علی (ع) که در محراب عبادت به شهادت رسید، گریه کنید. مادرم، در لحظهای که میخواستم به طرف جبهه روم، جلوی گریهی خود را میگرفتی. از تو واقعاً میخواهم که هنگام شنیدن خبر شهادت نیز جلوی گریهات را بگیری. به یاد مادرانی باش که شوهران و فرزندانشان را در راه خدا و اسلام از دست دادند و به امام میگفتند:«من حاضرم خود را هم در راه اسلام فدا کنم.» و تو، پدر عزیزم، تو واقعاً پدر خوبی برای من بودی. برادران و خواهران کوچک مرا خوب تربیت کن؛ نگذار که از راه اسلام خارج شوند.
و در آخر، از ملت قهرمان ایران میخواهم که راه این شهیدان را ادامه دهند.