آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۶۳۳۳
۱۰:۳۲

۱۴۰۴/۰۹/۱۰
شهید آیت‌الله جمالو؛

تک‌فرزند سخت‌کوش سمقاور که آرزوی دفاع از اسلام او را تا دزفول کشاند

شهید "آیت‌الله جمالو"، تنها فرزند خانواده‌ای مذهبی از روستای سمقاور کمیجان، در حالی که زندگی ساده و زحمت‌کشانه‌ای را در کنار پدر و مادر خود می‌گذراند، با آغاز جنگ تحمیلی عزم دفاع از اسلام کرد و به‌عنوان پاسدار وظیفه راهی جبهه جنوب شد. او سرانجام در چهارم آذر ۱۳۶۵ بر اثر بمباران هوایی در دزفول به شهادت رسید و پیکر مطهرش در کمیجان آرام گرفت.


به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید آیت‌الله جمالو، فرزند باب‌الله، در دوم مرداد ۱۳۴۶ در روستای سمقاور از توابع شهرستان کمیجان و در خانواده‌ای مذهبی و انقلابی چشم به جهان گشود. او تک‌فرزند خانواده بود و پدر و مادر علاقه‌ای عمیق و ویژه به او داشتند. پدر در کنار کار، مفاهیم دینی را به او می‌آموخت و مادر با مهر اهل‌بیتی خود عشق به امام حسین(ع) را در جان او زنده نگه می‌داشت. آیت‌الله از خردسالی در کنار پدر نماز می‌خواند و او را الگوی رفتاری و معنوی خود می‌دانست.

تک‌فرزند سخت‌کوش سمقاور که آرزوی دفاع از اسلام او را تا دزفولِ رساند  

خانواده از نظر اقتصادی در مضیقه بودند، اما با توکل به خدا زندگی‌شان را پیش می‌بردند. پدر با تلاش بی‌وقفه می‌کوشید سختی روزگار را بر خانواده آشکار نکند و همین تلاش و سخت‌کوشی الگوی روحی و اخلاقی فرزندش شد. آیت‌الله به‌دلیل مشکلات مالی تنها تا دوره ابتدایی درس خواند و سپس به کار و تلاش روی آورد. او در مزرعه کمک‌کار پدر بود و در کنار آن چوپانی و دامداری می‌کرد. در آغاز جوانی، با انتخاب مادر، با دختری مؤمن ازدواج کرد که ثمره این زندگی کوتاه، دختری به نام ریحانه است.

با آغاز جنگ تحمیلی و شعله‌ور شدن تجاوز دشمن، آیت‌الله که سال‌ها آرزوی دفاع از اسلام و انقلاب را در دل داشت، در سال ۱۳۶۵ به‌عنوان پاسدار وظیفه عازم جبهه جنوب شد. پس از ماه‌ها حضور در خطوط دفاعی و مشارکت در مأموریت‌های مختلف، در چهارم آذر ۱۳۶۵ در شهر دزفول بر اثر بمباران هوایی به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش پس از انتقال به زادگاه، در شهرستان کمیجان به خاک سپرده شد.

متن نامه شهید 

به حضور مبارک پدر گرامی رسیده ملاحظه فرمائید.
اولا سلام، ضمن تقدیم عرض سلام امیدوارم که در این دنیای بزرگ خوش و خرم باشید و ثانیا اگر از احوالات اینجانب آیت‌الله جمالو را خواسته باشید الحمدلله بسلامتی حاصل است و ملالی نیست به جز دوری دیدار شماست که امیدوارم آن هم به زودی تازه گردد (آمین یا رب العالمین)
خدمت پدر بزرگوارم دعا سلام می‌رسانم. خدمت مادر مهربانم دعا سلام می‌رسانم، خدمت آقا محمد دعا سلام می‌رسانم، خدمت عیال خودم سلام دعا می‌رسانم.

 نامه‌ای که نوشته بودید رسید و خیلی خوشحال شدم و هنوز سه هفته آموزشی داریم و معلوم نیست چه موقع مرخصی بدهند و روز جمعه هفدهم مرداد سال شصت و پنج مدت سیزده ساعت مرخصی تو شهری داشتم و به تهران رفتم و بعد از چند ساعت تفریح دوباره به پادگان برگشتم.
از قول ما به خدمت تمام دوستان و آشنایان سلام برسانید و از طرف بنده خاطر جمع باشید. دوستانم خیرالله و علی‌اکبر خدمت همگی شما دعا و سلام می‌رسانند. و از مرخصی که برگشتیم بنده در خانه دایی بودم و بعد از آن جا به پادگان رفتم.
جواب نامه را هرچه زودتر بنویسید و با یک عدد عکس سه در چهار که در خانه دارم و با لباس ارتشی انداختم برایم بفرستید.

ارادتمند جمالو 65.5.18


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه