کد خبر : ۶۰۶۱۹۲
۱۴:۲۳

۱۴۰۴/۰۹/۰۸

شهیدی که در قنوت نمازهایش دعای «اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیلک» بر لب داشت

شهید عبدالرضا امانی در قنوت نمازهایش همیشه این دعا را بر زبان داشت «اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیلک» و پس از اتمام نماز، مدت زیادی با خدا راز و نیاز می‌کرد.


به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید عبدالرضا امانی در تاریخ دوازدهم شهریور۱۳۴۳ در یک خانواده متوسط و مذهبی در دامان پرمهر و محبت پدرش منصور و مادرش شرف محمد پور نام داشت. در جزیره خارگ دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را تا سال چهارم در خارگ ادامه داد.

شهیدی که در قنوت نمازهایش این دعا بر لب داشت: «اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیلک»

ایشان در دوران تحصیل خیلی پرجنب و جوش بود. به درس و مطالعه علاقه زیادی نشان می‌داد و به لحاظ هوش سرشار خود همیشه توجه و رضایت معلمان را جلب می‌کرد. بطوری که هر سال شاگرد ممتاز مدرسه بود و در درس به دیگر بچه‌ها کمک می‌کرد.

عبدالرضا فردی بسیار آرام و متین بود و با دیگران برخوردی بسیار دوستانه داشت. او فردی منظم و بسیار مؤدب بود و در بین دوستان خود سرآمد بود.با شکل گیری انقلاب اسلامی او نیز به صفوف انقلابیون پیوست با وجود اینکه در سنین نوجوانی قرار داشت ولی نسبت به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی حضوری فعال و چشمگیر داشت. در جلسات و مراسم مذهبی در مساجد و حسینیه‌ها شرکت می‌نمود و در پخش اعلامیه و نوشتن شعار بر روی دیوار در کنار سایر دوستان خود تلاش داشت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضور عبدالرضا در مسجد و فعالیت‌های مذهبی پر رنگ‌تر گردید. او علاقه بسیاری به امام و روحانیت داشت.

با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه در بسیج خارگ ثبت نام نمود و آماده جان فشانی در راه اسلام و دستاورد‌های نظام مقدس اسلامی گردید. اکثر شب‌ها تا صبح با موتورسیکلت خودش به گشت زنی در شهر می‌پرداخت و تا صبح بیدار می‌ماند.او همراه با بردران بسیجی و سایر مردم برای خاموش کردن  آتش سوزی‌های ناشی از بمباران هوایی شرکت فعالیّت می‌نمود و در پرکردن و حمل کیسه‌های ماسه برای استتار لوله‌های نفتی به دیگران کمک می‌نمود.

شهید امانی سرانجام سنگر مدرسه را به سوی جبهه‌های نبرد ترک نمود آن روز‌ها عملیات آزادسازی بستان در پیش بود و شدیداً به نیرو‌های رزمنده احتیاج بود اواسط مهرماه بود که جهت گذراندن آموزش نظامی به اهواز اعزام گردید.

روز‌ها آموزش نظامی می‌دید و شب‌ها در دعای توسل و کمیل با علاقه و شور خاصی شرکت می‌کرد.دوستان شهید نقل می‌کنند: در دعا‌ها آنقدر گریه می‌کرد که در بعضی مواقع، حالت ضعف به ایشان دست می‌داد. نمازهایش طولانی بود و پس از اتمام نماز مدت زیادی با خدا راز و نیاز می‌کرد. در قنوت نمازهایش همیشه این دعا را بر زبان داشت «اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیلک»

سرانجام در ساعات اولیه بامداد هشتم آذر ۱۳۶۰ در حال پیشروی به طرف خاک ریز‌ها و نیرو‌های دشمن در تنگ چزابه مورد هدف سه گلوله قرار گرفت که یکی از آنها به قلب نازنینش اصابت نمود و او خلعت زیبای شهادت را بر تن پوشید و به دیدار معبودش شتافت. پیکر مطهر شهید پس از ۱۴ روز در گلزار شهدای امامزاده میر محمد خارگ در میان حزن و اندوه فراوان تشییع کنندگان به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه