شهیدی که منظورش از ازدواج، عروج به ملکوت اعلی و شهادت بود
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید عبدالرضا حکیمی فرزند حسین در یکم آبان ۱۳۴۱ در شهربرازجان از توابع شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر دیده به دنیا آمد.

ایشان در دامان مادری پاک و با ایمان پرورش یافت و از همان اول کودکی به عشق اهل بیت در وجود خویش و خانواده اش پی برد. عبدالرضا از کودکی هم با تمام فرزندان خانواده فرق میکرد فردی ساکت ومودب کسی که همیشه به پدر ومادر خویش نهایت احترام وادب را قائل میشد.
وی دوران ابتدایی را با موفقیت و با نمرات خوب به پایان رسانید. دوران نوجوانی شهید حکیمی مصادف بود با مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم ستم شاهی طاغوت، ایشان در این برهه از زمان وظیفه خویش دید که به یاران امام تبدیل گردد. پس به همراه شهید صادق گنجی و دیگر دوستان در کوچه و خیابان شروع کردند به شعار نویسی و جالب اینکه در همان حال هم درس فردای خود را مطالعه مینمود. ایشان در مبارزات بر علیه منافقین نقش بسزایی از خود نشان میداد و در تنویر فکر افراد جوانی که فکرشان توسط منافقین کوردل گمراه شده بود تلاش مینمود و عقیده داشت که این جوانان باید با احکام و اسلوب دینی به راه بیایند.
سال ۵۹ از راه رسید و در شهریور ماه آن جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران آغاز گردید و عبدالرضا هم مانند دیگر برادران بسیجی خویش وظیفه خویش میدانست که در میدان جبهه جنگ بر عیله کفرهم وظیفه خویش را ایفا نماید پس به سوی جبهههای نبرد شتافت و مردانه به یاری حسین زمان خویش خمینی کبیر رفت.
هر بار که به شهر میآمد و می دید که یکی از دوستانش در جبهه به درجه رفیع شهادت نائل آمده است، آه حسرت از نهاد دل بر میآورد و از سوز دل ناله میکرد که چرا شهادت نصیب او نمیشود. شهید گنجی درباره خاطرات خویش از شهید حکیمی میگوید:
هر وقت ازعبدالرضا میپرسیدیم که چرا ازدواج نمیکند میگفت ناراحت نباشید من به زودی ازدواج میکنم، ما که نمیدانستیم منظور او از این حرف چیست خوشحال میشدیم که عبدالرضا به زودی ازدواج میکند، تا اینکه عبدالرضا شهید شد و ما آن موقع فهمیدیم که منظور عبدالرضا از عروسی به زودی عروج به ملکوت اعلی و شهادت است. اینجا بود که تفاوت افکار عبدالرضا با بقیه دوستانش مشخص میشود.
شهید تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان و اخذ دیپلم ادامه داد و در تربیت معلم به تحصیل پرداخت تا بتواند که روزی به دانش آموزان درس عبرتهای عاشورا دهد ایشان بعد از اتمام دروس در تربیت معلم به عنوان معلم پرورشی در بندر دیر مشغول به تدریس گردید ودر آنجا نه تنها به دانش آموزان خویش درس پرورشی میداد بلکه به طور غیر مستقیم رفتار امام گونه خویش را به آنها تفهیم و القا مینمود.
شهید حکیمی هم در جبهه دانش وهم در جبهه جنگ به مبارزه خویش ادامه میداد، از سویی بچهها این آینده سازان را با اخلاق اسلامی آشنا میکرد و از سویی خویش در میدان کارزار با کفار میجنگید.
ایشان در نهایت در منطقه پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش در مورخه در بیست و نهم آبان ۱۳۶۲ به فیض عظمای شهادت نائل گشت.