ندای ماندگار شهید حسینی زاده: ملت قهرمان! رهبر را تنها نگذارید

به گزارش نوید شاهد یزد، شهید سیدجواد حسینی زاده خضرابد 6 آبان 1346 در بخش خضرآباد از توابع شهرستان اشکذر به دنیا آمد. پدرش سیدحسین کشاورز بود و مادرش زیور نام داشت. طلبه فلسفه و کلام اسلامی در سطح یک بود. با اغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام 26 آبان 1361 با سمت تک تیرانداز در موسیان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
«بسمه تعالی. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.»
گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته میشوند، مردهاند؛ بلکه آنان زندهاند و نزد خدای خود روزی میخورند.
ای آفریدگار توانا، سپاست میگویم که مرا توفیق آن دادی که خویشتن خود را بشناسم و بدانم که برای چه آمدهام و چه کسی مرا آفریده و من در برابر آن کسی که مرا آفریده و این همه نعمت را در اختیار من گذاشته است، چه باید بکنم. و من در مقابل این همه مهربانی، جان ناقابلم را در راه رسیدن به او دادم و امیدوارم که او از من راضی باشد و گناهان مرا ببخشد.
و من در پایان، کوچکتر از آن هستم که پیامی برای این ملت قهرمان بدهم، ولی به عنوان تذکر میگویم:
اولاً ای ملت قهرمان! رمز پیروزی ما همکاری با این رهبر کوهدل و دریاآراده است.
ثانیاً ای ملت قهرمان! البته که خدایی هست و البته که معادی هست و البته که دوزخ و بهشتی است؛ رابطه خود را با خدا قطع نکنید.
ثالثاً این حسینِ زمان را تنها نگذارید که بدبخت میشوید؛ گوش به فرمان او کنید که گوش به فرمان او کردن، گوش به فرمان امام زمان کردن است، و گوش به فرمان امام زمان کردن، گوش به فرمان خدا کردن است.
پدر و مادر و برادرانم و خواهرم! مبادا زیاد گریه کنید که دشمن خوشحال شود. و نمیگویم گریه نکنید؛ برای غریبی اباعبداللهالحسین در قتلگاهی که سر را بر روی آن خاکهای گرم نهاد و گفت: «هل من ناصر ینصرنی»؛ ولی کسی نبود که بگوید: «لبیک یا حسین». خواهشم این است که دعا کنید، دعا کنید.
پدر و مادر عزیزم! من زیاد شما را اذیت کردهام؛ مرا برای خدا ببخشید. برادرانم سیدمحمد و سیدعلی و سیداحمد و سیدمحمود، خصوصاً سیدرسول! برای خدا از من راضی باشید. و دیگر تمام قوموخویشان و خواهران و برادران، برای خدا از من راضی باشید. و دیگر تمام اهالی خضرآباد، چه زن و چه مرد، چه کوچک و بزرگ، برای خدا از من راضی باشید.
من ۱۲ روز قضا دارم که هر کس میتواند، برایم به جا آورد. من یادم نیست که کسی از من طلب داشته باشد، ولی اگر کسی گفت، به او بدهید. و من یک مفاتیح و یک قرآن دارم که بر مسجد جامع خضرآباد وقف کنید، و چندین کتابی که دارم در کتابخانه خضرآباد بگذارید.
و ۱۵۰ متر زمین که در یزد دارم، هر کار که میدانید بهتر است، بکنید.
من دیگر هیچ یادم نمیآید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته. سید جواد حسینیزاده
