آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۴۷۷۲
۱۲:۱۵

۱۴۰۴/۰۸/۲۴

«سلطانعلی شاه محمدی»؛ شهیدی که سقایی می‌کرد

همرزم شهید «سلطانعلی شاه محمدی» میگوید: «آتش دشمن زیاد بود و ما هم به شدت مشغول نبردی تنگاتنگ برای تصرف منطقه نون ۱۴ بودیم. از فرط تشنگی کم کم داشتیم از پا می‌افتادیم. قمقمه‌ها خالی بود و آب توی منطقه نبود. باید یکی می‌رفت و از عقبه منطقه‌ی درگیری آب می‌آورد. در آن هیر و ویر عملیات، سلطانعلی را دیدم که راه افتاد سمت عقب و گفت: «من میرم آب بیارم.»


به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید «سلطانعلی شاه محمدی» سال ۱۳۴۷ در دزفول دیده به جهان گشود. هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ شربت شهادت نوشید و مزار مطهرش در گلزار شهدای اسحاق ابراهیم شهر امام زیارتگاه عاشقان است.

سقایی سلطانعلی روایتی از شهید «سلطانعلی شاه محمدی» به نقل از همرزمش

متن خاطره:

در اوج درگیری‌های عملیات کربلای ۵ در منطقه «نون ۱۴» تشنگی امانمان را بریده بود. 

چند لشکر برای تصرف آن منطقه عمل کرده بودند، اما موفقیتی به دست نیامده بود.

 ما هم از دیشب که درگیر شده بودیم تا عصر فردایش که آفتاب رنگ و بوی غروب به خودش گرفته بود لب به غذا که نزده بودیم هیچ جیره‌ی آبمان هم تمام شده بود. 

زبانمان چسبیده بود به سقف دهانمان و نمی‌شد با آن حتی لب‌های ترک خورده مان را مرطوب کنیم.

 آتش دشمن زیاد بود و ما هم به شدت مشغول نبردی تنگاتنگ برای تصرف منطقه نون ۱۴ بودیم.

از فرط تشنگی کم کم داشتیم از پا می‌افتادیم.

قمقمه‌ها خالی بود و آب توی منطقه نبود.

باید یکی می‌رفت و از عقبه منطقه‌ی درگیری آب می‌آورد.

در آن هیر و ویر عملیات سلطانعلی را دیدم که راه افتاد سمت عقب و گفت: «من میرم آب بیارم»

آرپی جی زن بود و دلاوریهایش را در بحبوحه‌ی عملیات کربلای ۴ با آن قبضه‌ی آرپی جی اش دیده بودم. 

زمانی که چشم توی چشم تانک دشمن تمام قد ایستاد، بدون ذره‌ای ترس شکارش کرد.

مدتی گذشت و داشتم یکی از بچه‌ها را که مجروح شده بود به انتهای کانال می‌آوردم؛ که دیدم سلطانعلی با یک گونی پر از کیسه‌های پلاستیکی آب دارد خودش را می‌رساند به بچه ها.

آن موقع بطری آب معدنی مثل الان نبود، آب را در کیسه‌های پلاستیکی پرس شده دست بچه‌ها میداند.

سلطانعلی کمر خم با گونی پر از کیسه‌های آب خوردن رسید و کیسه را زمین گذاشت. 

 انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه