آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۴۷۵۴
۱۱:۱۹

۱۴۰۴/۰۸/۲۴

چه زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد خود را فدا کند

شهید فرهاد سربندی در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «این برایم ناراحت کننده نیست که کشته می‌شوم نگرانی من از عدالت خداوند است که بر همه اعمالم نظر داشته و خواهد داشت، زیرا زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد خود را فدا کند و همه چیز خود را بدهد حتى جان من که چیزی از خود ندارم و هر چه دارم از اوست و تأسفم از این است که خیلی دیر این مطالب را دریافتم امیدوارم که خداوند این دیر فهمی مرا ببخشاید.»


به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید فرهاد سربندی یکم بهمن ماه ١٣٣٤ در خانواده‌ای مذهبی و متوسط در آبادان چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسین کارمند بود و مادرش بلقیس نام داشت. دانشجو رشته روان شناسی دانشگاه علوم جندی شاپور اهواز بود. در عصر بیست پنجم آبان ماه سال ۱۳۵۹ همچون سرور خود حضرت ابوالفضل العباس (ع) به هنگام آب آوردن برای همسنگران خود به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار متبرکش در گلزار شهدای اهواز واقع شده است.

چه زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد خود را فدا کند

متن وصیت نامه شهید فرهاد سربندی:

به نام حق
انا لله و انا الیه راجعون و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگار عالم روزی دارند.

 راه حسین بن علی (ع) را انتخاب کرده‌ام

این نوشته به منزله وصیت نامه من می‌باشد به دست هر که افتاد تمنا دارم آن را به خانواده‌ام تحویل دهد.

اول مادر مهربانم با سلام گرم فراوان و تشکر بی نهایت از زحماتی که برایم کشیده‌ای خواستار آنم که در سوگم گریان نشوی من میدانم تو خیلی حساس هستی، اما یادت باشد که من راه حسین بن علی (ع) را انتخاب کرده‌ام تا شاید خدا نیز در این راه خون مرا لایق بداند و به خون مقدس سیدالشهدا (ع) پیوند دهد، باشد که بدین طریق رحمتش نیز نصیب گردد و بر گناهان زیادی که مرتکب شده‌ام ببخشاید.

چه زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد خود را فدا کند 

این برایم ناراحت کننده نیست که کشته میشوم نگرانی من از عدالت خداوند است که بر همه اعمالم نظر داشته و خواهد داشت، زیرا زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد خود را فدا کند و همه چیز خود را بدهد حتى جان من که چیزی از خود ندارم و هر چه دارم از اوست و تأسفم از این است که خیلی دیر این مطالب را دریافتم امیدوارم که خداوند این دیر فهمی مرا ببخشاید.

مادرجان تو نیز از اینکه من شهادت را برگزیدم ناراحت مباش و گریان نشو و با خوشحالی از دیگران تبریک بخواه نه تسلیت.

من با شهید شدنم زندگی میکنم

دوم پدر مهربانم از تو نیز ممنونم و اگر گناهی مرتکب شده‌ام بر من ببخشای من همیشه تو را علاوه بر پدر، دوست خود می‌دانستم و از این که تو نیز به من یاد دادی
از تو تشکر دارم و می‌دانم که تو از مادر با قدرت‌تر هستی.

مبادا مرگ من در تو تأثیر منفی بگذارد تو خود همیشه می‌گفتی زندگی یعنی جنگ به خاطر عقیده، من نیز همیشه این درس را بهتر از باقی درس هایت میدانستم و اکنون که عقیده سالم و راسخ و خدایی پیدا کرده‌ام، در این راه می‌جنگم و اگر کشته شدم تو نیز اشک مریز و تأسف مخور من با شهید شدنم زندگی میکنم.

به اسلام و به خدا بیاندیشید

پدر و مادر خوبم بدانید من در این راه هر چه سختی ببینم راضی تَرَم، زیرا که خداوند رضایتش بر این است به مرگ من یا اینکه چگونه کشته شدم می‌اندیشید، به این بیاندیشید که چرا کشته شده‌ام؟ به خاطر چه؟ و به این بیاندیشید که در این راه ما چه بزرگانی داده‌ایم و به اسلام و به خدا بیاندیشید.

به پدر و مادرم روحیه بدهید و برايم ادا دین کنید

خواهران خوبم و برادران عزیزم شما حتماً درک خواهید کرد که من چه میگویم به پدر و مادرم روحیه بدهید و خود نیز شجاع و با ایمان باشید از همگی شما طلب بخشش و آمرزش دارم از تمام دوستان و آشنایان به جای من برای من طلب بخشودگی کنید.

در ضمن من فکر میکنم مبالغی بدهکار باشم درست نمی‌دانم پرداخت کرده‌ام یا نه؟ شما رسیدگی کنید و اگر نپرداخته‌ام بپردازید از آنها نیز تشکر کنید و طلب بخشودگی کنید.

به نامردم دلداری دهید و او را حمایت کنید 

باری پدر و مادر مهربانم من امیدوار بودم ازدواج کنم و تا آخرین لحظه نیز اگر خدا نخواست و کشته نشدم امیدوار خواهم بود اگر کشته شدم به نامزدم دلداری بدهید و به او بگویید برای تمام زحماتی که متقبل شده بود از او متشکرم و او را عزیز بدارید و در ضمن سعی کنید که او را حمایت کنید در ضمن سعی کنید که برادرم ازدواج کند.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه