شهید «کاکا عبدالله فتحی»؛ جوان سادهزیستی که با قلبی مملو از ایمان در راه وطن جاودانه شد

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، در تاریخ بشریت، همیشه مردان بزرگی درخشیدهاند که با ایمان و اراده، مسیر هدایت و کمال را به دیگران نشان دادهاند. شهیدان والامقام نیز از جمله این چهرههای تابناکاند که با ایثار و فداکاری، مشعل عزت و انسانیت را فروزان نگه داشتند. یکی از این انسانهای وارسته، شهید «کاکا عبدالله فتحی» است؛ جوانی با قلبی سرشار از ایمان و صداقت از دیار ریجاب اسلامآباد غرب.
شهید فتحی در دهم تیرماه سال ۱۳۴۰ در خانوادهای عشایری، ساده و مؤمن به دنیا آمد. دوران کودکیاش در میان ایل و قبیله سپری شد و در ششسالگی وارد دبستان داراب شد. اما در دهسالگی با فوت پدر، بار زندگی خانوادهی پرجمعیت بر دوش او و مادرش افتاد. به همین دلیل ناچار شد ترک تحصیل کند و برای تأمین معاش خانواده به کار کشاورزی و دامداری بپردازد.
از همان نوجوانی، روحی خداجو و اخلاقی نیکو داشت. سه سال پیش از رسیدن به سن تکلیف، نماز میخواند و روزه میگرفت، به نیازمندان کمک میکرد و احترام ویژهای برای مادر و بزرگترها قائل بود. در رفتار و گفتارش ادب و متانت مشهود بود؛ هرگز پیش از بزرگتر از خود سخن نمیگفت و همواره با اجازه و احترام آغاز به صحبت میکرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، او نیز همچون بسیاری از جوانان انقلابی در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت کرد و مردم را به پشتیبانی از جمهوری اسلامی دعوت میکرد. سادهزیست، قانع و بیتکلف بود. هرگز به دنبال مال دنیا و تجملات نبود و میگفت: «آخرین لباسی که انسان بر تن دارد، کفن است.»
در سال ۱۳۵۹ که به سن ۱۹ سالگی رسید، برای خدمت سربازی احضار شد. اما با آغاز جنگ تحمیلی و حمله رژیم بعث عراق به ایران، او داوطلبانه به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه ریجاب درآمد تا از وطن و آرمانهای انقلاب دفاع کند.
با شروع درگیریها، ضدانقلاب با حمایت بیگانگان به مناطق مرزی حملهور شد. شهید فتحی به همراه سه برادر خود و گروهی از بسیجیان، در منطقه بزمیرآباد با دشمن مقابله کردند و ضربات سنگینی به آنان وارد آوردند. در این نبرد بسیاری از همرزمانش به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.
او در یکی از مرخصیهای کوتاه خود، به علت عفونت دندان به خانه بازگشت، اما وقتی شنید درگیریها شدت یافته است، از مادر و خواهرانش خداحافظی کرد و دوباره به جبهه بازگشت. تنها یک هفته پس از بازگشت، بر اثر اصابت گلوله به ناحیه کتف چپ به شهادت رسید و به آرزوی دیرینهاش، دیدار معبود، نائل آمد.
در هنگام شهادت، خانوادهاش بیخبر بودند و گمان میکردند هنوز در خانه برای درمان دندان مانده است. پیکر پاکش به علت ناامنی منطقه، چهار ماه در همان محل به امانت خاکسپاری شد تا پس از آرام شدن اوضاع، به زادگاهش منتقل گردد. سرانجام پیکر مطهرشهید والامقام در آستان مقدس امامزاده ابودجانه به خاک سپرده شد.
تاریخ شهادت او ۱۸ آبان ۱۳۵۹ در منطقه بزمیرآباد به ثبت رسیده است.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
انتهای پیام/