وصیت شهیدان اطاعت از امام است
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید کریم اسماعیلی بیست و دوم مرداد ١٣٤٣، در روستای بابرهتین از توابع شهرستان مرند به دنیا آمد. پدرش ابراهیم کارمند بود و مادرش شوکت نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهاردهم آبان ١٣٦٢ در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

بسم الله الرحمن الرحیم
«فَتَکُونُ الطَّعنَةُ وَالضَّربَةُ عَلَى الشَّهِیدِ أَهوَنَ مِن شُربِ الماءِ البارِدِ فِی الیَومِ الصائِفِ.»
آنگاه زخم یا ضربه شمشیر بر شهید، آسانتر از نوشیدن آب سرد در روز تابستان است.
سلام بیپایان بر بقیةالله الاعظم، مهدی موعود، یگانه منجی عالم بشریت.
سلام بر نایب آن جناب، امام روحالله خمینی بتشکن، رهبر بزرگ، یاور مستضعفان، مرجع عالم تشیّع. و درود بر سربازان اسلام، درود بر روان پاک شهیدان، و درود بر امت شهیدپرور ایران.
بالاخره، برادران و خواهران و مادران و پدران! امروز زمانی است که دیگر بار عاشورا جلوهگر میشود. امروز زمانی است که گویی حسینِ کربلا دوباره فریاد میکشد: «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» پس چگونه میتوان آرام نشست؟ چگونه میتوان تحمل کرد؟ پس ما نیز از ژرفای قلب، با فریادی آکنده از محبت امام حسین(ع)، ندا سر میدهیم:
لبیک یا ثارالله! لبیک یا اباعبدالله!
ما آمادهایم که برای نجات و بقای اسلام، فنای خویش را بطلبیم.
یا حسین! آرزو دارم چنان در مسیر کربلا حرکت کنم و با توفیق الهی حماسههایی بیافرینم که شاهِ نجف بر من آفرین بگوید.
من از مردن در این مسیر باکی ندارم؛ مگر شهادت سعادت نیست؟ و مهمتر آنکه خون شهید برای همیشه حافظ دین است و سرنوشت تاریخ را تغییر میدهد. پس بگذار ما در زیر تانکها له شویم تا قرآن نسوزد. بگذار ما از میان برویم تا مکتب از میان نرود.
ما در شهادت، پیرو حضرت قاسم (ع) هستیم؛ که شهادت برای ما از عسل شیرینتر است. چه شیرین است در کنار حضرت بقیةالله الاعظم جنگیدن و در راه او شهید شدن. خداوندا، مرا هرگز نمیران مگر آنکه در زانوی حضرت صاحبالزمان جان بسپرم.
اکنون نکاتی چند را که باید یادآور باشم، بهعنوان وصیت، در صورت نصیب شدن شهادت، به قلم میآورم.
۱. به امت مسلمان، خصوصاً مردم شهرستان مرند
ای برادران و خواهران، با آنکه من بسیار کوچکتر از آنم که به شما سرِ دردی دهم، ولی بهعنوان یک شهید که در راه حفظ دین و مذهب و عزت و شرف شما کشته میشوم، یادآور و استحکامدهنده نکاتی چند هستم:
الف) من بر این شعار که «وصیت شهیدان اطاعت از امام است» تکیه بسیار دارم؛ زیرا در حال حاضر، حفظ اسلام در گرو اطاعت از این منجیِ مستضعفان است. پس امام را مخلصانه اطاعت کنید و به قول شهید صدر، شما در خمینی ذوب شوید چنانکه او در اسلام ذوب شده است. با ضد ولایت فقیه به مبارزه برخیزید، چنانکه آنان با اسلام به ستیز برخاستهاند، و دعای سلامت امام را هرگز فراموش نکنید.
ب) در تمامی کارها، ظهور حضرت امام زمان (عج) را در دل خویش جای دهید و همواره در انتظار فرج بنشینید — بلکه برخیزید.
ج) به مسئولین عرض میکنم: ریاستطلب نباشید؛ خدمتگزاری را بجویید و پیشه کنید، آنگونه که رهبر امت، خود را خدمتگزار مردم معرفی میکند.
د) صفهای نماز جمعه — که حج مستضعفان است — را هرچه فشردهتر سازید و پشتیبان راستین نماینده امام باشید. در حفظ انقلاب بکوشید تا رضای خداوند و پیامبر و امامان، خصوصاً صاحبالزمان (عج)، جلب شود. در مراسم مذهبی، بهویژه دعای کمیل، شرکت کنید.
ذ) دعای سلامت رهبر را مبادا فراموش کنید؛ زیرا این دعا، دعای یادِ حضرت بقیةالله است.
۲. پدر و مادر عزیزم و خانواده گرامیام
چگونه میتوانم مقام شما را وصف کنم؟ چگونه میتوانم شما را معرفی نمایم؟ زبان قدرت ندارد و قلم، جوهرش تمام است. شما خانواده شهید هستید — خوشا به حالتان. میخواهم ثابت کنم که شما ادامهدهنده راه حسین(ع) هستید؛ شما چراغ حقیقت هستید. میاندیشم به مقام شما و میبینم که چهارده معصوم همه از خانوادههای شهدا هستند؛ از جمله حضرت فاطمه زهرا(س).
امام امت از خانواده شهداست، آیتالله منتظری خانواده شهید است، خوشا به حال شما که از چنین گروهی هستید. اگر من از میان شما رفتم، بدانید که خدا با شماست؛ چرا که خدای عزوجل میفرماید:
«أَنا خَلیفَتُهُ فی أَهلِهِ، وَمَن أرضاهُم فَقَد أَرضانِی، وَمَن أَسخَطَهُم فَقَد أَسخَطَنِی.»
یعنی: من، جانشین شهید در میان بازماندگان اویم؛ هر کس آنان را خشنود کند، مرا خشنود ساخته، و هر کس آنان را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. پدر و مادر مهربانم! با آنکه فرزند لایقی برای شما نبودم و شما را بسیار رنجاندم، امروز با سری فروتن از شما حلالیت میطلبم.
به برادرانم میگویم: از محبت شما دلم آرام نیست؛ چرا که امید دارم بعد از شهادت من، شما دشمنان اسلام را سرکوب خواهید کرد و همواره پیرو امام خواهید بود. شغل معلمی روش انبیاء است؛ و من افتخار میکنم که شما نیز معلم هستید. اما سفارش میکنم که همیشه همچون حضرت صادق(ع) تلاش کنید و روش او را روش خود قرار دهید. افرادی مؤمن و عالم تربیت کنید تا در روز قیامت، شما را شفاعت کنند و رویتان را سفید نمایند. در دعای کمیل و نماز جمعه و مراسم مذهبی شرکت کنید.
برادر کوچکترم حسن عزیز، امروز نمیتوانم سفارشهای خود را کامل به تو بگویم؛ زیرا هنوز کوچک هستی. وصیت پیامبر (ص) و امامان و رهبران شیعه، نیت من است. آرزو دارم یکی از خدمتگزاران بزرگ عالم تشیع شوی. سعادت تو یکی از هدفهای من است. امیدوارم از سخن پدر و مادر بیرون نروی، درسهایت را خوب بخوانی و ادامه دهی. از خداوند متعال حفظ و هدایت تو را در صراط مستقیم خواهانم.
به برادران انجمنهای اسلامی توصیه میکنم:
سعی کنید هدفتان تقویت ایمان مردم باشد؛ زیرا امروز و فردای جامعه در اختیار شماست. مردم را جذب کنید و در جبهه و پشت جبهه فعالیت نمایید. خط امام را محکم بدارید و مبادا این خط بهدست دشمنان و کوردلان افتاده و منحرف شود. خط امام، خط رسول و علی(ع) و اولاد ایشان، خصوصاً حضرت مهدی(عج)، است؛ و این خط به خدا میرسد.
دعای کمیل، توسل و نماز جمعه را تقویت کنید؛ چرا که اساس استقامت و انقلاب، بر اینها متکی است. به برادران پایگاههای مقاومت میگویم: امروز جلوه ارتش امام زمان را نشان دهید، قدرت اسلام را آشکار کنید، نقطه ضعف به دشمن ندهید، مردم را جذب کنید، با انجمنهای اسلامی همکاری نمایید، و با دشمنان نظامی، سیاسی و اجتماعی مبارزه کنید. رزمندگان اسلام! پیش بروید که امروز اسلام به شما مینگرد. پیش بروید که حضرت مهدی(عج) در فرماندهی شما به شما افتخار میکند. حضرت رسول(ص)، امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س)، فرزندان آن بزرگوار، خانوادههای شهدا و ملت ایران از شما انتظار دارند. یک تمنا دارم:
اگر به کربلا رسیدید، سلام مرا به اباعبدالله برسانید و ما را فراموش نکنید.
از همه برادران، دوستان، افراد محل و تمام کسانی که با من رابطه داشتهاند، خصوصاً همکلاسیهای عزیزم، حلالی میطلبم.
اگر آزاری از من دیدید، به بزرگواری خود ببخشید؛ امیدوارم کسی از من رنجیده نباشد، چرا که من با همه برادر بودهام و هستم.
به همکلاسیهایم بگویید که به تحصیلات خود ارزش فراوان بدهند. به آنان بگویید همکلاسشان تحصیلاتش را به پایان رساند، از امتحان سربلند بیرون آمد و از معلمان خود سپاسگزار است.
به معلمانم بگویید من نمیتوانم شکر شما را به جا آورم؛ چرا که درسهای شما سبب شد تا راه شهادت را بشناسم، و نتیجه تدریس شماست که مرا به صحنه شهادت کشانده است.
به خانوادهام توصیه میکنم: اگر توانستید، چند بار به نیت من در میان فقرا و مستضعفان نان پخش کنید. شاید چند روز روزهام باطل بوده باشد (البته نمیدانم خدا قبول میکند یا نه)، همچنین ممکن است برخی نمازهایم باطل بوده باشد؛ گرچه احتمال میدهم قضایی بر من واجب نباشد. اگر میتوانید، چند روز روزه بگیرید و مقداری نماز بخوانید.
اگر جنازهام بازنگشت، کافی است عکس من در ردیف مفقودالاثرها باشد؛ و اگر آمد، در تشییع جنازهام نماز میت را امام بخواند.
خدایا، معبودا، معشوقا، یا کریم، یا رحیم!
از کرم و رحمانیت خود مرا نمیران مگر آنکه مرا ببخشی و از من راضی باشی، و نمیران مگر آنکه سر در زانوی حضرت مهدی بسپارم.
خدایا، پدرم را با ابراهیم خلیلالله و حسین سیدالشهدا(ع) محشور فرما، و مادرم را با هاجر و فاطمه زهرا(س) قرین گردان.
ای خدای بزرگ! من برای تو و به فرمان تو همه چیز را ترک کردم و به سوی تو آمدم؛ پس دعای ما را اجابت فرما و در آخرت ما را رسوا مگردان.
آمین یا رب العالمین
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.
انتهای پیام/