شهید بروجردی در وصفش گفت: جمال اگر می ماند یکی از امیدهای انقلاب میشد
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید غریب اسارت «جمال کاوند» هفدهم فروردین ۱۳۳۴، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدجواد، کارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. بیستم تیر ۱۳۵۹، با سمت فرمانده سپاه در کرند غرب هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به پا، مجروح و به اسارت درآمد و دو ماه بعد بر اثر شکنجه به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است. برادرش جلال نیز شهید شده است.
فتح اله حسابی از دوستان و همرزمان شهید «جمال کاوند» در خصوص وی می گوید:

بعد از انقلاب در زمانی که عُمال خود فروخته و خائن قصد داشتند کردستان را از ایران جدا کنند، جمال کاوند به همراه سردار رشید اسلام شهید چمران و ۴۰ نفر دیگر از یارانشان با رشادت و شجاعت وصف ناپذیر، محاصره ی پاوه را شکستند.
وی سپس به عنوان فرمانده ی گروه، در آزادسازی مهاباد از دست اشرار نقش مُهمی داشت و بعد از آن نیز به عنوان فرمانده سپاه بیستون کرمانشاه منصوب شد.
جمال کاوند چون سال ها در منطقه ی کردنشین حضوری فعال داشت، توانسته بود که با مردم منطقه آشنایی زیادی پیدا کند و همـین مسئله موجـب گردیده بود که بتواند تمامی گروهک های منطـقه را مورد ارزیابی قرار دهـد و اهداف آن ها را به خوبی شناسایی کند و همیشه می گفت: «دولت باید قـاطـعانه با اشرار و عوامل آشوب در کردستان مقابله کند».
من به همراه چند نفر از دیگر از دوستانش در ماموریت هایی که به او محول میشد همراه و شاهد بودیم که شهید کاوند در آزادسازی مردم مظلوم کردسـتان بسـیار تلاش می کرد و حرکت های اشرار و عوامل سر سپرده را با بینش صحیح خود مورد تجزیه و تحلیل قرار می داد. بعد از مدتی به عنوان فـرمانده سـپاه کرند غرب، در مبارزه رویارویی با اشرار قرار گرفت و با عملیات های مختلف ، توانست تعداد زیادی از برنامه ها و حرکت های آنان را خنثی نماید.
عشق و علاقه ی وصف ناشدنی آن شهید به مردم کردستان تا حـدّی بود که در سخت ترین شرایط به مشکلات مردم آن خطّه می اندیشید و چون فردی زجر کشیده بود با احساس عمیق دینی همواره به محرومان فکر می کرد.
نفوذش بر قلب ها به گونه ای بود که حتی محبت او در دل مردم کردسـتان نیز جا گرفـته بود و مـردم کردسـتان با علاقه ی عجیبی او را دوست داشتند.
او همواره می گفت: «باید حساب مردم را از ضد انقلاب جدا کنیم». وی همیشه با تبسم بر لبانش با همه برخورد می کرد و خنده از لبانش دور نمی شد. وی با اخلاقی که داشت همیشه و در همه حال شکیبا بود.
او یک لحظه از تداوم عملیات غافل نبود و با تلاش همه جانبه و شبانه روزی، دیگران را برای خدمت هرچه بیشتر ترغیب و تشویق می کرد.

نفر اول سمت راست شهید جمال کاوند
شهید جمال کاوند، بعد از یک درگیری شـدید با عـوامل ضـد انقـلاب، هنـگام مـراجعـت با خــودرو از مسـیر کـوه هـای دالاهـو، در منطـقه ی (قوش چی باشی قلخانی) در حالی که پایش به خاطر اصابت گلوله مجـروح شده بود به اسارت افراد ضد انقلاب درآمد و در مدتی که در چنگال آنها اسـیر بود با فجیـح ترین، بی رحمـانه ترین و دردناک ترین روش ها، شکنـجه شد و این ظالـمان از خـدا بی خبـر پس از تحـمل شکنـجه های ناجوانمردانه، جسدش را تکه تکه کرده و در یک گونی قرار دادند و به داخل چاه آب انداختند.
بعد از حدود دو ماه یکی از اهالی آن منطقه که یک پیرزن بود متوجه بویی از داخل چاه می شود که موضوع را به نظامی های آنجا اطلاع می دهد. بعد از اعزام چند نفر و جستجو در داخل چاه پیکر مثله شده شهید جمال کاوند را پیدا می کنند که با حضور برادرانش شناسایی می شود.
در مراسم چهلمش، شهید محمد بروجردی که جمال از شاگردانش بود، حضور داشت و در وصف او گفت: «جمال اگر می ماند از امیدهای آینده ایران میشد».
شهید جمال کاوند بالاخره در دوم تیرماه سال ۱۳۵۹ به دست مزدوران وطن فروش و عوامل سرسپرده به غرب و شرق، غریبانه به فیض شهادت نایل گردید.
انتهای پیام/