آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۳۷۳۱
۱۱:۵۰

۱۴۰۴/۰۸/۱۰
زندگینامه شهید «محمود مرادی» منتشر شد

وداعی میان اشکِ پدر و ایمانِ پسر

پدر شهید با اعزام وی به جبهه ناراضی بود، اما محمود به پدر گفت: پدر جان! ناراحت نباش، برای من گریه و زاری نکنید، من راهم را انتخاب کرده‌ام این راه ادامه راه امام حسین (ع) است، من از امام حسین (ع) الگو گرفته‌ام.


شهید «محمود مرادی» یکم فروردین ماه ۱۳۴۱، در روستای قلعه حسن از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش رقیه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته جغرافیا بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی ماه ۱۳۵۹، با سمت تک تیرانداز در تنگه حاجیان بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد. 

وداعی میان اشکِ پدر و ایمانِ پسر

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید محمود مرادی سومین فرزند خانواده‌ای مذهبی بود، وضعیت اقتصادی خانواده بسیار ضعیف و از طریق کارگری امرار معاش می‌کردند. محمود از همان کودکی به فراگیری قرآن و مسائل دینی، علاقه‌ی خاصی نشان می‌داد و در حین تحصیل، در جلسات مذهبی مسجد و هیئت علی ابن ابیطالب (ع) روستای محل خود شرکت می‌کرد و حتی مسایل دینی را به دیگران و نیز برادران خردسالش تعلیم می‌داد و آنها را به این امر، تشئویق و ترغیب می‌نمود. 
در مهر ماه ۱۳۴۸ وارد دبستان قلعه حسن شد و تا سوم ابتدایی در این مدرسه تحصیل نمود، دوران ابتدایی خود را با موفقیت در مدرسه امیرکبیر تهران گذراند و در راه تحصیل بسیار فعال بود. 
وی با تمام محرومیت‌ها و کمبود‌های زندگی، نه تنها خود را در چهارچوب مسایل مادی محصور نکرد بلکه همواره در راه آرمان و عقیده اش تلاش می‌کرد. 
در زمینه اخلاق، الگوی خوبی برای دیگران بود. سادگی و متانت را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار داده بود. وی رفته رفته فعالیتش را گسترش می‌داد و در تشکیل جلسات انقلابی، ایجاد تظاهرات ضد رژیم، نوشتن مقالات، شعار‌ها و پخش اعلامیه‌های امام خمینی (ره) نقش فعالی را ایفا می‌کرد. 
ایشان به دنبال اوضاع نامطلوب اقتصادی مجبور شد به کار در کارگاه جوشکاری مشغول شود تا بتواند در امر اداره‌ی منزل به پدرش کمک کند. سپس در کنکور سراسری دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ی جغرافیا پذیرفته شد. در دانشگاه باز هم روح خستگی ناپذیرش از تلاش و مبارزه باز نمی‌ایستاد و تصمیم می‌گیرد در انجمن اسلامی دانشگاه، فعالیتش را ادامه دهد و به عنوان نماینده‌ی انجمن، با ایراد سخنرانی‌های متعدد و تشکیل جلسات مذهبی، انجام وظیفه می‌نمود. 
با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، به گرگان بر گشت و جهت دفاع از دستاورد‌های ارزشمند انقلاب، به عضویت سپاه درآمد و در واحد آموزش مشغول خدمت شد.
در همان اوان که حمله استکبار جهانی به سرکردگی صدام کافر، به میهن اسلامی شدت گرفته بود، او مثل همیشه خود را در برابر این حادثه‌ی مهم، مسئول دانست و جهت شرکت در این جهاد مقدس، آموزش نظامی لازم را فرا گرفت، سپس عازم میدان‌های نبرد حق علیه باطل گردید. پدر شهید با اعزام وی به جبهه ناراضی بود، اما محمود به پدر گفت: پدر جان! ناراحت نباش، برای من گریه و زاری نکنید، من راهم را انتخاب کرده‌ام این راه ادامه راه امام حسین (ع) است، من از امام حسین (ع) الگو گرفته‌ام، راهی که امام خمینی (ره) به ما نشان داد و ما را بیشتر با آن راه آشنا کرد و این راهی را که می‌روم مطمئنا جلوتر از من بزرگانی رفته‌اند که من می‌خواهم رهرو راه آنان باشم و از این انتخابم بسیار خوشحال هستم. او در منطقه‌ی سر پل ذعاب و پس از آن تنگه‌ی حاجیان که در آن زمان تحت اشغال مزدوران بعثی قرار گرفته بود، با دشمن غاصب به نبرد پرداخت. وی در این نبرد پس از مبارزات بی امان، به همراه دیگر رزمندگان اسلام، موفق شدند تنگه را فتح نمایند که در این هنگام، گلوله‌ی توپ دشمن به طرف آنها شلیک می‌شود و او به همراه دو تن از همرزمانش به نام‌های عباس سنگدوینی و اسماعیل ثناگو، به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. شهید مرادی با گفتار، رفتار و شهادتش درس خوب زیستن را به همگان آموخت. 
انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه