آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۳۳۶۶
۱۲:۵۲

۱۴۰۴/۰۸/۰۵

لبخند نرجس هنوز می‌درخشد

به مناسبت روز پرستار، گفت‌وگویی داشتیم با آسیه حاجی‌زاده، مادر پرستار شهید «نرجس خانعلی‌زاده»؛ دختری که با قلبی سرشار از عشق، پرستاری را نه به‌عنوان یک شغل، بلکه راهی برای خدمت و انسانیت برگزید. مادری که هنوز، پس از سال‌ها، از لبخند دخترش به عنوان چراغی در زندگی یاد می‌کند.


به گزارش نوید شاهد گیلان، خانم حاجی‌زاده در ابتدای گفت‌و‌گو با نگاهی آمیخته به لبخند و دلتنگی گفت: «نرجس همیشه خنده‌رو، شوخ‌طبع و مهربان بود. عاشق کمک به دیگران بود، حتی اگر حیوانی زخمی می‌دید، آرام نمی‌گرفت تا کاری برایش بکند. دخترم صبور بود اما بلد بود حقش را بگیرد. تفریحش در خانه پختن شیرینی و کیک بود و بیش از همه، به پدرش علاقه و احترام خاصی داشت.»

لبخند نرجس هنوز می‌درخشد

او با یادآوری خاطراتی از مهربانی‌های دخترش ادامه داد: «نزدیک عید، برای بچه‌هایی که خانواده‌شان وضعیت مالی خوبی نداشتند، کادو و اسباب‌بازی می‌خرید و خودش می‌گفت: "عیدانه براشون گرفتم". وقتی هم سال تحصیلی جدید می‌رسید، با ذوق لوازم‌التحریر می‌خرید و می‌گفت باید برای بچه‌ها مداد و پاک‌کن فانتزی بگیرم تا خوشحال‌تر بشن. نرجس دلش برای شادی دیگران می‌تپید.»

مادر شهید خانعلی‌زاده درباره عشق نرجس به پرستاری می‌گوید: «نرجس پرستاری را از روی عشق انتخاب کرد، نه اجبار. من هنوز وقتی پرستاری را در شهر می‌بینم، انگار نرجسم را دیده‌ام. همیشه برایشان دعا می‌کنم که سلامت و آرام باشند. به‌نظرم پرستاری فقط یک شغل نیست، عبادتی عاشقانه است.»

او با بغض از روز‌های پایانی زندگی دخترش یاد می‌کند: «شب آخر، نرجس برام نوشته بود: "مامان من از اینتوبه می‌ترسم". هنوز آن نوشته را نگه داشته‌ام. وقتی رفتم بیمارستان، گفت: "مامان نزدیک نشو، این کروناست". همان لحظه حس کردم تمام دنیا روی دوشم افتاد، اما با وجود ترس، آرام و صبور بود.»

خانم حاجی‌زاده از احساس خود پس از شهادت نرجس چنین می‌گوید: «قبل از نرجس، فقط از شهدا می‌شنیدم که زنده‌اند، اما حالا حضورش را حس می‌کنم. مردم در خیابان هنوز از او یاد می‌کنند. اسمش روی خیابان و مراکز درمانی نقش بسته و همین برایم آرامش است. نرجس زنده است، چون یادش در دل مردم مانده.»

او در پایان از آرزو‌های نرجس می‌گوید: «می‌خواست شیرخوارگاه درست کند، برای حیوانات در جنگل آب بگذارد و ساحل‌ها را تمیز کند. آرزوهایش همه از جنس مهربانی بود. حالا هر سال در روز پرستار، پرستاران زیادی بر مزارش می‌آیند. دیدنشان تسکینی است برای دلم... لبخند نرجسم هنوز درخشان است، در دل همه‌ی کسانی که او را به یاد دارند.»


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه