آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۸۰۹
۱۰:۵۷

۱۴۰۴/۰۷/۲۸
وصیت‌نامه شهید رسول صادقی‌پور/

هجرت می‌کنم از گناه، تا نمونه‌ای از امت خود باشم

«خدایا، من نیز هجرت می‌کنم از گناه، تا از پلیدی‌ها دور گردم، تا نمونه‌ای از امت خود باشم، تا به لقاء‌الله برسم و در دیدار تو آرام گیرم.»


به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید رسول صادقی‌پور یکم اردیبهشت ۱۳۴۲، در شهر تسوج از توابع شهرستان شبستر به دنیا آمد.پدرش اصغر (فوت ۱۳۵۹) دامداری می‌کرد و مادرش گوهر نام داشت. تا پایان دورهٔ راهنمایی درس خواند.از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و بیست‌وهشتم مهر ۱۳۶۱.در سومار توسط تیر نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.پیکرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

هجرت می‌کنم تا نمونه‌ای از امت خود باشم

در متن وصیت‌نامه این شهید گرانقدر می‌خوانیم: 

بسم ربّ الشهداء و الصدّیقین

الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

با درود بی‌کران به محضر مقدس حضرت بقیّة‌الله الأعظم، امام زمان (عج)؛ و درود فراوان به نائب برحقش، خمینی کبیر ـ آن امید بزرگ مسلمانان جهان، آن قلب تپنده‌ی مستضعفان؛ و با سلام و درود به رزمندگان دلاور جمهوری اسلامی ایران، و به تمامی شهیدان تاریخ از صدر اسلام تا شهیدان عملیات رمضان؛ اکنون که لحظه‌های آخر عمرم را می‌گذرانم، چند کلمه‌ای با دوستان و آشنایان سخن می‌گویم.

آری، آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت می‌کنند به سوی قتلگاه خویش، مانند حسین (ع) که از مدینه تا کربلا هجرت کرد، و آنان که بر علیه دشمن و نفس شیطانی خویش جهاد می‌کنند، نزد خداوند منزلتی بس بزرگ دارند. اینان درست‌کاران حقیقی‌اند و به عهدشان با خدا وفادارند.

خدایا، من نیز هجرت می‌کنم از گناه، تا از پلیدی‌ها دور گردم، تا نمونه‌ای از امت خود باشم، تا به لقاء‌الله برسم و در دیدار تو آرام گیرم. من، غرق در عشق حسینی، می‌خواهم به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان پاسخ دهم و جسم ناتوان خود را در این راه مقدس فدای ایمان و حق گردانم. تنها خواهشی که از ملت قهرمان و شهیدپرور ایران و از همشهریان و دوستان خود دارم، این است: 

پیروری، اطاعت و هواداری از آن رهبر کبیر ـ امام خمینی (ره) ـ که در عصر غیبت مانندش در تاریخ نبوده است. او پلی است میان امت و اسلام؛ باید با جان و دل از این پل نگهداری و حفاظت کرد. کاری نکنید که دل آن رهبر حتی به اندازه‌ی سرِ سوزنی آزرده شود، حتی اگر همه‌ی ملت ایران در این راه فدا شوند. ای ملت حزب‌الله، که راه امام و شهیدان را ادامه می‌دهید، ای امام عزیز، تنها یک خواهش و تقاضا از شما دارم:

برای ما دعا کنید تا خداوند از گناهانمان درگذرد. دیگر اینکه، من گناه‌کارم و می‌دانم فشار قبر مرا آزرده خواهد ساخت؛ از شما خواهش می‌کنم، اگر ممکن است، تکه‌ای از لباس یا نخِ عبای امام خمینی را در قبر من بگذارید تا شاید از رحمت خدا، فشار قبرم کمتر شود.

اما سخنی با مادرم و خانواده‌ام:

پس از سلام آخر و دست‌بوسی از دور، از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید. من فرزند شایسته‌ای برای شما نبودم، نتوانستم ذرّه‌ای از زحماتت را جبران کنم. اما هر چه باشم، فرزند تو هستم؛ از تو می‌خواهم برایم از خداوند طلب بخشش کنی واز ته دل مرا حلال نمایی. از تو می‌خواهم از شهادت من هیچ‌گونه اندوهگین نباشی، بلکه شکر کن؛ زیرا خدا مرا به تو داد و اکنون مرا در راه تقویت دین حق خویش از تو گرفته است. دعا کن که در راه باطل کشته نشدم، بلکه در مسیر حق و به فرمان قرآن کریم، در راه اطاعت از خدا و رسول و اولی‌الأمر، به شهادت رسیدم.

من وصیت‌نامه‌ام را نه با قلم بر کاغذ مدرسه، بلکه با خون خویش نوشته‌ام

رسول صادقی‌پور ۱۳۶۱/۰۷/۰۶

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه