سینهی دشمن را نشانه میگیرم
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید اسداله رفعتی زوارق چهارم مرداد ۱۳۳۳ در روستای زوارق از توابع شهرستان بناب به دنیا آمد. پدرش عباسعلی کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر ۱۳۶۱ در محور بانه – سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

در متن وصیتنامه این شهید گرانقدر آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ أمواتًا بَل أحیاءٌ عندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴾
آنان که در راه خدا کشته میشوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میبرند.
سلام بر پیامبران،
سلام بر اوصیای الهی،
سلام بر ائمهی طاهرین،
و سلام بر امام مهدی، منجی انسانها.
سلام بر نایب آن امام، امام خمینی، این ابراهیمِ زمان، این بتشکنِ قرن، این ابرمردِ عصر ما.
من، اسدالله رفعتی، ساکن بناب، قریهی زوارق، عازم جبههام. پای در چکمه میکنم و سینهی دشمن را نشانه میگیرم؛ نه از سرِ کینه و دشمنی، بلکه برای پاسداری از خونهای ریختهشده و برای احیای دین و صدور انقلاب اسلامی.
از خدای بزرگ یاری میطلبم که مرا یاری دهد تا از حسین، سرمشق بگیرم و همچون او شهید شوم.
و از خداوند عزّ وجلّ میخواهم که به رهبرم، حضرت امام خمینی، طول عمر عطا فرماید تا مستضعفان را یاری دهد و آنان را از چنگال ظالمان و ابلیسپرستانِ زمان نجات بخشد.
از دوستان، آشنایان، پدر، مادر، خواهر و برادر خویش میخواهم که اگر روزی من به شهادت رسیدم، لباس سیاه به تن نپوشند و گریه نکنند، بلکه افتخار کنند که چنین پسری را پروراندند و در راه این دیار قربانی نمودند.
والسلام.
اما یک خواهش از برادر بزرگم — که عزیز خانهی ماست:
برادر جان، من خمس و زکات خود را پرداختهام و قرضی ندارم.
از شما خواهش میکنم هنگام شهادت من، قبرم را در گورستانِ خودِ روستا حفر کنید.
و نیز خواهش میکنم اگر روزی همسرم از انقلاب و امام بدبین شد، مهریهاش را بپردازید و او را به حال خود رها کنید.


انتهای پیام/