آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۱۲۵۲
۱۴:۲۸

۱۴۰۴/۰۷/۰۶
زندگینامه شهید «صفر امینی»/

این انقلاب برای ماست

ششم مهر سالروز شهادت شهید صفر امینی یکی از مدافعان پرشور انقلاب بود. سخنانش در آن روز‌ها هنوز در یاد بسیاری از نزدیکان مانده است که می‌گفت: «این انقلاب برای ماست. ما باید برای حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نکنیم. اگر چیزی داشته باشیم، باید در راه انقلاب بگذاریم.»


به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید صفر امینی سیزدهم فروردین ۱۳۱۷، در شهرستان میانه به دنیا آمد. پدرش گنجعلی کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تحصیلات ابتدائی داشت. کارگزی می‌کرد. سال ۱۳۳۷ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. پنجم مهر ۱۳۵۹، در جبهه اهواز به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای همان شهرستان به خاک سپردند.

زندگینامه شهید «صفر امینی»

شهید امینی در یکی از روستا‌های تابعه شهرستان میانه به نام چشمه‌کش دیده به جهان گشود. خانواده‌ای که در آن پرورش یافت، مذهبی بودند و روزگارشان با تلاش و قناعت می‌گذشت. دوران کودکی او زیر نظر پدر و مادر شکل گرفت؛ سال‌هایی که خبری از مدرسه یا مهدکودک در روستا نبود. در هفت یا هشت‌سالگی، همراه کودکان دیگر روستا راهی مکتب‌خانه شد تا خواندن کلام خدا و آموزش قرآن را بیاموزد. دو سه سالی در مکتب‌خانه گذشت، اما پس از تعطیلی آن، به کار کشاورزی نزد پدرش مشغول شد و از همان نوجوانی بار زندگی را در کنار خانواده به دوش گرفت.

دوران خدمت سربازی صفر فرا رسید. پس از تمام شدن این دوران، ازدواج کرد. با این حال، درآمد کشاورزی در آن دوران ناچیز بود و کفاف زندگی نمی‌داد؛ همین باعث شد که به تهران مهاجرت کند تا کاری بهتر بیابد. در تهران، یکی از آشنایان به او گفت: «به اهواز برو، کارگری آنجا درآمد خوبی دارد.» شهید امینی این پیشنهاد را پذیرفت و راهی اهواز شد. چند سال با کارگری امرار معاش کرد و سپس خانواده‌اش را نیز به اهواز آورد. در ابتدای زندگی مشترک‌شان، یک اتاق کوچک اجاره کردند و چهارده سال تمام در شهر اهواز زندگی کردند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، شهید صفر امینی به یکی از مدافعان پرشور انقلاب تبدیل شد. سخنانش در آن روز‌ها هنوز در یاد بسیاری از نزدیکان مانده است که می‌گفت: «این انقلاب برای ماست. ما باید برای حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نکنیم. اگر چیزی داشته باشیم، باید در راه انقلاب بگذاریم.»

روحیه نوع‌دوستی شهید مثال‌زدنی بود. هرگاه کسی به کمک نیاز داشت، حتی اگر خودش درآمد مناسبی نداشت، دست رد به سینه او نمی‌زد و با ایمان قلبی می‌گفت: «خدا کریم است. خرج امروز را دارم، خرج فردا را خداوند می‌رساند.» با آغاز نخستین روز‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بی‌درنگ به جبهه رفت. در تاریخ ۵ مهر ۱۳۵۹، در اهواز و در میدان نبرد، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

همسر شهید با افتخاراز او یاد می‌کند:

صفر، مردی بود که هیچ‌وقت به خودش فکر نمی‌کرد. همیشه به فکر بچه‌ها بود، هرقدر پول داشت خرج خانه می‌کرد و بقیه را برای جبهه می‌برد. دین خدا برایش مثل جانش عزیز بود. در شرکت کار می‌کرد، اما وقتی پای دفاع از اسلام و وطن به میان آمد، بی‌درنگ رفت و الحمدلله، در همان راه خدا شهید شد. شهادتش برای ما افتخاری است که هیچ چیز با آن برابری نمی‌کند.

با نگاهی پر از امید گفت: آینده جنگ را روشن می‌بینم. خداوند صدام را نابود کند و به اسلام قوت دهد، سایه امام خمینی هم همیشه بالای سرمان باشد. ما خانواده شهدا نباید ناراحت باشیم. باید با صبر ادامه راه را پیش بگیریم و امیدوارم خداوند نگهدار رزمندگان اسلام باشد و آتش این جنگ و نابرابری را در جهان خاموش کند. شهدا که رفتند، اما باقی‌ماندگان باید جنگ را تا آخر ادامه دهند.

«خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.»

انتهای پیام/

 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه