زندگی نامه شهید محمود شامخی/ نماد مقاومت در برابر ستم شاهنشاهی

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید محمود شامخی در هشتم خرداد ۱۳۲۶ در شهر تهران، خیابان خراسان، در خانوادهای مؤمن دیده به جهان گشود. پدرش جواد نام داشت و مادر فداکارش انیسه بود.
دوران ابتدایی را در دبستان پندار رازی واقع در خیابان لرزاده (نزدیکی منزل) به پایان رساند و دوره دبیرستان را در دبیرستانهای جعفری و علوی طی نمود. محمود از همان دوران تحصیل همواره جزو شاگردان ممتاز مدرسه بود و این هوش و پشتکار باعث شد که در رشتههای مختلف دانشگاهی پذیرفته شود. او دانشجوی کارشناسی رشته حسابداری بود و همزمان در کنکوری که سازمان برنامه و بودجه برای اعزام دانشجو به انگلستان برگزار کرده بود، جزو شش نفر پذیرفته شده قرار گرفت.
محمود از دوران تحصیل، فعالیتهای فرهنگی خود را آغاز کرد. او به اتفاق دوستانش، از جمله آقای رضا اصفهانی، روزهای جمعه در مسجدی کوچک واقع در انتهای خیابان بوذرجمهری غربی، تعدادی دانشآموز را گرد هم میآورد و به آموزش قرآن میپرداختند. آنها تراکتهایی حاوی یک آیه قرآن با ترجمههای فارسی و انگلیسی را تکثیر و بین کودکان توزیع میکردند. محمود همواره به مطالعه کتاب و کوهنوردی علاقه داشت و این فعالیتها در شکلگیری شخصیت مبارزاتی او نقش بسزایی داشت.
در سال ۱۳۴۸ (تاریخ دقیق نامعلوم)، ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق که تازه شکل گرفته بود، برقرار شد و از آن پس، تحصیل در دانشگاه برای او بیشتر پوششی برای فعالیتهای سیاسیاش بود. او به سرعت به یکی از اعضای فعال و تأثیرگذار سازمان تبدیل شد.
در اوایل سال ۱۳۴۹، در پی برنامهریزی برای مبارزه مسلحانه، قرار بر این شد که محمود و چند نفر از دوستانش به پایگاههای فلسطینی در اردن اعزام شوند. در مسیر و هنگام ورود قاچاقی به امارات برای عزیمت به اردن، پلیس امارات به آنها مشکوک شده و محمود و دو نفر از همرزمانش را دستگیر نمود. پس از ضرب و شتم شدید، آنها ادعا کردند که برای کارگری به امارات آمدهاند. پلیس امارات پس از مدتی تصمیم گرفت آنها را به پلیس ایران تحویل دهد.
اما در این میان، با یک اقدام جسورانه، چند تن دیگر از اعضای سازمان، هواپیمای حامل محمود و دو نفر از دوستانش را در آسمان خلیج فارس ربوده و به بغداد بردند. در بغداد نیز ابتدا از آنها بازجویی و به دلیل گمان جاسوسی ایرانی، مورد تنبیه قرار گرفتند. سرانجام با وساطت جریانهای سیاسی ایرانی مقیم عراق، به آنها اجازه داده شد تا برای آموزش با فلسطینیها ارتباط گرفته و به اردن بروند. محمود مدتی در اردن، سوریه و لبنان در پایگاههای مختلف سازمان «الفتح» آموزش نظامی دید و پس از آن، برای مبارزه عازم ایران شد.
در آن سالها، به دنبال مبارزات مسلحانه گروهها، شرایط به شدت پلیسی شده بود. محمود به عنوان یکی از اعضای مرکزیت سازمان که به تهران آمده بود تا در مبارزه علیه رژیم شاه مشارکت کند، در یک درگیری با مأموران ساواک، با وجود مسلح بودن، به دلیل حضور فرزند یکی از همسایگان در محل، از اسلحه استفاده نکرد و از قرص سیانور استفاده نمود. او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و پس از معالجات اولیه، برای گرفتن اطلاعات به شدت شکنجه شد و در همین اثنا، در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۱ به شهادت رسید. روحش شاد و یادش گرامی باد.
گفته میشود به علت اینکه محمود تحت تعقیب ساواک بود، برای اطمینان از هویت او، پدر شهید را به سردخانه بیمارستان نظامی برده و جنازه محمود را به او نشان دادند.
پس از انقلاب، خانواده شهید محمود شامخی در صدد شناسایی محل دفن او برآمدند. متأسفانه هیچ سند و مدرکی در مورد محل دفن شهدای قبل از انقلاب از مدارک ساواک به دست نیامد. اما با بررسی دفاتر بهشت زهرا و انطباق تاریخ شهادت محمود با زمان دفن افراد ناشناس در قطعههای خاصی از بهشت زهرا (که معروف به دفن افراد ناشناس بود)، خانواده با احتمال بسیار زیاد، قبر محمود را شناسایی کردند. سال گذشته نیز سنگ جدیدی به نام شهید محمود شامخی تهیه و مجدداً بر آرامگاه او در قطعه ۳۳ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نصب گردید.
روحش شاد و یادش گرامی