آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۰۰۳۳
۰۹:۳۷

۱۴۰۴/۰۶/۲۳

وقتی ایثار در اسارت معنا پیدا کرد؛ روایت ناصر صمیمی از شهید «علی عزت‌ور»

آزاده سرافراز ناصر صمیمی املشی، مهندس عمران و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش که هشت سال و سه ماه و پنج روز در اردوگاه موصل ۴ اسیر بود، در خاطره‌ای تأثیرگذار، به ذکر لحظاتی از حماسه و ایثار شهید علی عزت‌ور پرداخته است؛ شهیدی که حتی با جراحت شدید، دست از مقاومت برنداشت و سرانجام در غربت اسارت به شهادت رسید.


به گزارش نوید شاهد گیلان، آزاده سرافراز ناصر صمیمی املشی، متولد شهرستان املش و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی عمران است. او به عنوان معاون دبیرستان و دبیر ریاضی در مدرسه باهنر املش فعالیت داشت. با آغاز جنگ تحمیلی، همچون هزاران جوان غیور ایرانی، لباس بسیج بر تن کرد و راهی جبهه شد. او که اکنون بازنشسته آموزش و پرورش است، هشت سال و سه ماه و پنج روز از بهترین سال‌های عمرش را در اردوگاه موصل ۴ عراق در شرایطی طاقت‌فرسا سپری کرد؛ روز‌هایی که با صبر، دعا و امید به بازگشت به وطن، گذشت.

خاطره‌ای ناگفته از اسارت؛ روایت ناصر صمیمی از رشادت‌های شهید علی عزت‌ور

روزی که تقدیر تغییر کرد

صمیمی با صدایی آرام و، اما پر از حسرت به یاد می‌آورد: «بیست‌وچهارم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ بود. در خط دفاعی جلوی پاسگاه شهابی (طلاییه) مستقر بودیم. منطقه پشت باتلاق های هور وهویزه بود. دشمن پس از شکست روز قبل، برای بازپس‌گیری مواضع خود با تمام قوا حمله‌ور شد. ابتدا گفتند تنها هفت تانک در حال نزدیک شدن است، اما کمی بعد خبر رسید که ۲۷ تانک به سمت ما می‌آیند. شدت آتش به‌قدری بود که یگان‌های همجوار یکی پس از دیگری عقب‌نشینی کردند. ما بی‌سلاح ماندیم؛ نه آر. پی. جی‌ای در دست داشتیم، نه توپخانه‌ای برای پشتیبانی.»

او ادامه می‌دهد: «با وجود شرایط سخت، من و چند نفر از همرزمانم در خاکریز باقی ماندیم تا از عقب‌نشینی نیرو‌ها پشتیبانی کنیم. اما کم‌کم دشمن ما را محاصره کرد. شب هنگام قصد فرار داشتیم، اما ناگهان عراقی‌ها بالای سرمان ظاهر شدند. آنجا بود که اسارت ما آغاز شد؛ اسارتی که قرار بود سال‌ها طول بکشد.»

نخستین ساعات اسارت

صمیمی از نخستین لحظات اسارت چنین می‌گوید: «وقتی ما را گرفتند، دست‌ها و چشم‌هایمان را بستند. در راه بازگشت، برخی سربازان دشمن با خشونت ما را می‌زدند، اما دو نفر از آنها مانع شدند. بعد از انتقال به پشت خط، ابتدا در باغی در اطراف بصره نگهداری شدیم؛ بدون آب و غذا. بچه‌ها برای کمک به یکدیگر مخفیانه دست‌هایشان را باز می‌کردند. صبح روز بعد بازجویی شروع شد. برای اینکه کسی آسیب نبیند، تصمیم گرفتیم فقط نام گردان و تیپ را بگوییم و هیچ نامی از فرماندهان نبریم. این هماهنگی باعث شد بازجویی اولیه به‌خوبی بگذرد. اما می‌دانستیم این تازه آغاز راهی طولانی است.»

خاطره‌ای ناگفته از اسارت؛ روایت ناصر صمیمی از رشادت‌های شهید علی عزت‌ور

هم‌زیستی با شهید علی عزت‌ور

در میان روایت‌های تلخ اسارت، یاد شهید علی عزت‌ور برای صمیمی جایگاهی ویژه دارد: «شهید عزت‌ور در عملیات بیت‌المقدس در منطقه فکه ترکش به شکم مبارکش خورد. تمام احشا بیرون ریخته بود. اما او با اراده‌ای مثال‌زدنی روده‌هایش را جمع کرد، با چفیه بست و همچنان جنگید. پس از اسارت، او را به بیمارستان العماره بردند. در نخستین عمل بدون بیهوشی بخیه زدند. درد طاقت‌فرسا باعث شد بخیه‌ها پاره شود و دوباره عملش کردند. مدتی بعد، او را به اردوگاه عنبر و سپس به موصل منتقل کردند. ما در یک آسایشگاه بودیم و در کلاس‌های قرآن با هم شرکت می‌کردیم.».

اما سرنوشت این شهید مظلوم پایان دیگری داشت: «به مرور به دلیل عفونت و انسداد روده، وضعیتش وخیم شد. امکانات درمانی وجود نداشت. او با صبری مثال‌زدنی درد را تحمل می‌کرد، اما سرانجام در اردوگاه موصل ۴ به شهادت رسید. پیکرش را در قبرستان بیرون اردوگاه دفن کردند و پس از جنگ به میهن بازگرداندند. اکنون آرامگاهش در هشتگرد کرج، روستای قلعه چندار (کوهسار) است.»

تلخی یک جدایی ابدی

صمیمی با بغضی آشکار ادامه می‌دهد: «شهید عزت‌ور تنها سه ماه پس از اسارت صاحب دختری شد. اما چه تلخ که هیچ‌گاه پدر و دختر یکدیگر را ندیدند. او همیشه با حسرت از فرزندش سخن می‌گفت. گویی دلش می‌دانست هرگز دیداری در کار نخواهد بود. این قصه، یکی از دردناک‌ترین خاطرات من از دوران اسارت است.»

پیام یک آزاده به نسل امروز

این آزاده سرافراز در پایان سخنانش تأکید می‌کند: «ما اسارت را با صبر، ایمان و امید پشت سر گذاشتیم. اگرچه سخت بود، اما باور داشتیم که دفاع از وطن وظیفه‌ای الهی است. امروز وظیفه نسل جوان است که با شناخت این خاطرات، میراث خون شهدا و رنج آزادگان را پاسداری کند. شهید علی عزت‌ور و همه شهیدان، مشعل‌هایی هستند که مسیر آینده کشور را روشن می‌کنند.»

خاطرات ناصر صمیمی املشی، روایتی از تلخی‌ها و شیرینی‌های مقاومت است؛ روایتی که نشان می‌دهد چگونه ایثار مردانی بزرگ در سخت‌ترین شرایط، نام ایران را سربلند نگاه داشت. یاد و خاطره شهید علی عزت‌ور و همه شهدای مظلوم جنگ تحمیلی، چراغی است که هیچ‌گاه خاموش نخواهد شد.

«عکس دوران اسارت، آزاده سرافراز ناصر صمیمی»
«عکس دوران اسارت، آزاده سرافراز ناصر صمیمی»
«یادگاری از روزهای رفاقت در اسارت؛ از راست: ناصر صمیمی، سید حسین علوی، محمدرضا صارمی، سید حسین احتشامی»
«یادگاری از روزهای رفاقت در اسارت؛ از راست: ناصر صمیمی، سید حسین علوی، محمدرضا صارمی، سید حسین احتشامی»
«اولین روز آزادی، نفر وسط آزاده سرافراز ناصر صمیمی»
«اولین روز آزادی، نفر وسط آزاده سرافراز ناصر صمیمی»
«سال‌های پس از اسارت، در کنار دوست آزاده محمد امیدی»
«سال‌های پس از اسارت، در کنار دوست آزاده محمد امیدی»

گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه