خواهرانم؛ حجاب خود را حفظ کنید
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «ابراهیم سالاری جغین» دوم خرداد ۱۳۳۱، در روستای جغین شمالی از توابع شهرستان رودان دیده به جهان گشود. پدرش حسین، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب چهار دختر شد. بیستم شهریور ۱۳۶۲، به عنوان پاسدار در استهبان فارس هنگام انجام مأموریت بر اثر سانحه رانندگی و ضربه به کلیه، سر و پا، شهید شد. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

وصیتنامه شهید:
خواهرانم؛ حجاب خود را حفظ کنید
بسمالله الرحمن الرحیم
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَل أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون.»
درود بر منجی انسانها، حضرت مهدی موعود (عج) و سلام بر نائب برحقِ او، امام امت و سلام بر شهداى صدر اسلام، شهداى انقلاب اسلامى و جنگ تحمیلى حق علیه باطل و سلام بر امت شهیدپرور ایران و همه محرومان جهان.
خدایا، در این ایام مرا ببخش. خداوندا، از تو طلب آمرزش میکنم. خداوندا، نيامرزیده از دنیا مبرم.
برادر جان؛ اسلحهام را روی زمین نینداز؛ اگر میخواهی خدا از تو راضی باشد، راه من را ادامه بده، چه با آمدن به جبهه و چه در پشت جبهه.
سفارش من به مادرم؛ مادر بزرگوارم، چون زحمت زیادی برای بزرگ کردنم کشیدی و من نتوانستم خدمتی برایت انجام دهم، مرا ببخش؛ و خواهش دارم در مرگم گریه نکنی. مادر عزیزم، هر وقت یاد من کردی، صحنه کربلا را در نظر بگیر؛ در مرگ من گریه نکن؛ اگر گریه کردی، برای شهداى کربلا گریه کن.
پدر بزرگوارم؛ اگر شهید شدم خوشحال باشید؛ این یک قربانی در راه خدا و اسلام و قرآن و برای آمدن امام زمان (عج) است. ما از وارثان پیامبر و امام حسین (ع) و یارانش عزیزتر نیستیم؛ پس ناراحت نباشید و همیشه شکر خدا را بجا آورید.
اگر خواستید خرجی برایم بدهید، در روز چهلم خرج کنید؛ و اگر خواستید گریه کنید، روز چهلم گریه کنید، چون روز چهلم هر شهید ارزش دارد؛ زیرا در این روز حضرت زینب (س) از شام به کربلا آمد و بر قبر برادر و یارانش رفت. ولی سفارش من این است که برایم گریه نکنید و به جای گریه، تا میتوانید راه را ادامه دهید و در خدمت اسلام و برای آمادهسازی زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) تلاش کنید.
خواهرانم؛ حجاب خود را حفظ کنید؛ چون با حجاب میتوانید بزرگترین ضربه را به دشمن جمهوری اسلامی وارد کنید. در مرگ من زاری نکنید؛ زیرا حضرت زینب (س) در مرگ برادر گریه نکرد، بلکه راهش را ادامه داد و هدف امام حسین (ع) را به یزید و یزیدیان فهماند.
خانوادهام؛ مرا حلال کنید؛ اگر در زندگی بداخلاقی یا بدرفتاری کردهام، از شما طلب آمرزش میکنم. در تربیت فرزندانم بکوشید و آنها را انسانهای نمونه تحویل انقلاب دهید تا راه من را ادامه دهند.
سفارش من به مردم روستا، برادران و خواهران؛ هر بدی از من دیدهاید، مرا ببخشید و از شما طلب آمرزش دارم. به درگاه خداوند برایم دعا کنید و همچنین به نداى حسین زمان لبیک بگویید و جبهه و پشت جبهه را خالی نگذارید تا دشمن، خدا نکند، سوءاستفاده نکند.
هر چه از زندگی دارم، مال زن و بچههایم است و کسی حق ندارد جلوی آنها را بگیرد. در ضمن در دعای خود برای امام دعا کنید، برای پیروزی رزمندگان دعا کنید و برای آمرزش من هم دعا کنید.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی (عج)، خمينی را نگهدار. اگر شهید شدم، قبرم را کنار قبر برادرم بگذارید.
