شهید راه وفاداری به ولایت فقیه
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید علیرضا غلامی در سال ۱۳۴۰ در خانوادهای با ایمان و مذهبی در شهرستان گناوه از توابع استان بوشهر به دنیا آمد. از این جهت بود که علیرضا از همان کودکی انسانی مصمم و پر اراده قصد خدمت به انسانیت را نمود.

شهید دوره دبستان را با موفقیت به پایان رسانید و بعد از آن دوره راهنمایی سپس با شروع دوره متوسطه شهید همزمان با اوج گیری مبارزات پر شور امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی بود.
علیرضا غلامی با دیدی روشن و واقع بینانه جامعه را بررسی میکرد و همین عامل باعث شد همگامی او با انقلاب شکوهمند اسلامی شد، در توضیح و پخش اعلامیه های امام نهایت کوشش خود را مینمود و در آگاه کردن مردم منطقه نقش بسزایی داشت.
وی با تحقق یافتن یکی از آروزهای دیرینش یعنی رهایی مستضعفین ایران از دست شاه جلاد، مصمم بود تا با انجام رهایی بخش دیگری تمامی مستضعفان جهان را به سعادت عدل اسلامی برساند، به همین خاطر تمامی زندگی خود را در این مسیر به سرمایه گذاشت.
با شروع مدارس و تشکیل کانون فرهنگی با تمام کوشش به کمک برادران حزب الهی خود به تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی و به افشاگری منحرفین منجی خلق و پس ماندههای رژیم شاه پرداخت و هرگونه تهمت و افتراء را به جان خرید تا بتواند چهره انقلاب اسلامی را از زنگار میراث خواران انقلاب اسلامی بزداید، شهید با شکل گرفتن سپاه به کمک همرزمانش شتافت و با کمک ملت مستضعفین را تحقق بخشید، پس از آن با آموزش دادن برادران بسیج از نظر نظامی و عقیدتی گامی بلند را در پیشبرد انقلاب اسلامی بخشید.
وی بعنوان پاسدار تمام وقت در سپاه تمامی تلاش و کوشش خود را در جهت تحقق یافتن آرمانهای امام امت به کار میبرد.
شهید همیشه کارهایش را آن چنان دقیق و عالی به پیش میبرد که دیگران از انجام آن ناتوان بودند و در آخر نیز بعد از آفریدن حماسههای پرشکوه جهت تداوم انقلاب با دیگر یاران خود به جبهه شتافت تا این بار با شهادت خود و با خدمات خود درس بزرگ انسانیت را به یاران و همرزمانش بیاموزد.
گفتنی است؛ علیرضا غلامی در این مسیر بود که به مدت چند ماه دلاورانه با مزدوران بعثی در جبهه قله کاوه زهرا در نوسود به نبرد پرداخت و در آخر نیز با نیتی مقدس که در شهر نوسود در ۱۷ شهریور ماه ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش نیروی بعثی عراق مجروح و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن کامل وصیت نامه:
رزمندگان اسلام سر پا شور عهد بستند که دور ایران را به گفته امت یک موجود الهی است خندقی بکنند و این خندق را با خون خود لبریز سازند تا دشمن به هنگام ورود به خاک میهن اسلامیمان در خونمان غرق شوند و من هم با خود و خدای خود عهد بستم تا به صف رزمندگان اسلام بپیوندم و به فرمان فرمانده کل قوا خمینی روح خدا یاور مستضعفان دین خود را ادا کرده باشم.
شاید در این مبارزه شهید شوم و اهدا این خون پشتیبان باشد جهت بخشودگی گناهانم و شمایی که میدانید که حق پیروز است و ما چه بکشیم و چه کشته شویم در دو حال پیروزیم مگر نه اینکه ما مسلمانیم، پیرو حسین (ع) هستیم پس نباید توجهی به مادیات داشته باشیم خصوصاً در این موقع از زمان که حسین زمانمان را به یاری طلبیده است. پس من هم میگوییم:لبیک لبیک یا خمینی.
ای برادران وای خواهران و خانواده وای دوستان بدانید هر یک وظیفه داریم دین خود را به اسلام ادا کنیم و چه بهتر که در توان دارد و میتواند به جبهه برود بشتابید به یاری رزمندگان اسلام تا جواب خون شهدای صدر اسلام تا امروز را که مهین ما به خاک ریخته شده است پاسخ گفته باشیم و دلم هوای جبهه کرده و روحم در کالبد بدن جایی نمیگیرد تصمیم سربازان اسلام بر این است که تا نابودی کفر و استکبار جهانی و پیروزی مستضعفین عالم از پای ننشینند و من نیز هم مصمم هستم هم، چون سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و فرزند عزیزش خمینی کبیر تسلیم ستمگران نشویم پیروزی اسلام و سرافرازی مسلمین را از خداوند بزرگ خواستارم.
بر تابوتم عکس امام بزنید در کنار آن عکس کوچک من را بزنید تا مردم بدانند که این شهید راه وفاداری ولایت فقیه بود.
بر تابوتم یک جلد قرآن بگذارید تا مردم بدانند که هدف من خدا بوده و قرآن و نه هیچ چیز دیگر.در تشیع جنازهام عکس بنی صدر را پاره کنید تا مردم بدانند که هر الهه و بتی را میشکنیم تا خود را در برابر الله شکسته و قربانی کنیم،
بر جنازهام گریه نکنید و یا اگر گریه میکنید صدایتان را بلند نکنید که شهید شدن گریه ندارد، شکست اسلام گریه دارد و بهوش باشید اسلام شکست نخورد که گریه با صدای بلند روح مرا آزار میدهد برای من لباس سیاه نپوشید که امت اسلام هیچ وقت سیاه پوش نمیشود برای من تبلیغ نکنید از شهادت من فقط برای اسلام تبلیغ کنید کسانی که کوچکترین اختلافی با ولایت فقیه و علمای اسلام دارند در تشیع جنازه من حاضر نشوند که حاضر شدنشان روح من آزار میدهد هر کس که میخواهد بر جنازه من فاتحه بخواند اول برای امام دعا کند، اگر دعا نمیکند بر جنازه من فاتحه نخواند در آخر معذرت میخواهم از پدر و مادرم و امیدوارم که مرا ببخشند.
انتهای پیام/