شهید «سعید منصوری»: راه حق را انتخاب کنیم و در کنار هم باشیم

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «سعید منصوری» ۱۴دی ۱۳۴۳، در شهرستان هرسین به دنیا آمد. پدرش محمد، ژاندارمبود و مادرش آهو نام داشــت. تا پایان دوره کاردانی درس خواند.معلم بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یازدهم تیر ماه 1365 در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
متن کامل وصیت نامه شهید
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام آن ذات بزرگواری که جانمان در دست اوست و پس از آفرینش راه را به ما نشان داده است؛ راه حق و راه باطل را و او به ما اختیار داده که کدام یک را بپذیریم. خدایا! تو ما را در جهت هدایت به راه حق رهبری کردی و دستگیرمان بود و به لقای خود بشارت دادی. خدایا راهمان را راه خودت بنما و در این مسیر ما را دوستدار و یاور اهل بیت رسول و امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی کبیر قرار بده.
چون نوشتن وصیت را توصیهای از جانب پیامبر میدانم چند سطری را جهت اجرای این فریضه نگاشتم، باشد که خدا بپذیرد و آن را مایهی حلالیت و تسکین قلب دوستان و خانوادهام گرداند.
گر چه برای خود شأن و حدی قایل نیستم ولی به عنوان تذکر به خودم، مردم را خطاب قرار میدهم و متذکر میشوم که منتظران حقیقی برای ظهور آقا امام زمان آماده باشید و یاورانی صدیق و کوشا برای نایب بر حقش خمینی کبیر. شما را به خدا قدر امام را بدانید.
برادران دوستان و همشهریان حزب الله! امیدوارم یاران و یاری دهندگانی نستوه برای انقلاب باشید و از نعمت، جبهه جهت با طراوات کردن روح و روان استفاده کنید.
به کلیه برادران و دوستانم سفارش دارم، مبادا خدایی ناکرده اختلاف سلیقهها را اختلاف عقیده به شمار آورید و از همدیگر جدا باشید. شما را به خداای جوانان حزب الله! دست به دست هم بدهید و یار و یاور یکدیگر باشید.
خانوادهی عزیزم، پدر مهربانم و مادر دلسوز و عزیزم! امیدوارم در شهادت حقیر کمال بردباری را پیشه کنید و به خدا توکل نمایید و در همه حال حضرت زینب (س) و حضرت زین العابدین (ع) را مد نظر بیاورید و من را به خاطر زحمات و ناراحتیهایی که بنده باعثش بودم حلال کنید.
در آخر چند سطری از وصیتهای شهدا را به عنوان هدیه به خدمت دوستان عرضه میدارم.
خدایا! خوش دارم تنها و گمنام باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
شهید چمران و شهید والایی دیگر میفرماید: خدایا تو میدانی که چه میکشم. از یک سو باید بمانیم تا شاهد آینده باشیم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود.
عجب دردی چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دو بار شهید شویم.
محصلان حزب اللهیایم! شما را سفارش میکنم به یاری امام و انقلاب و جبهه رفتن.
انتهای پیام/