آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۶۵۵۲
۱۱:۱۶

۱۴۰۴/۰۵/۰۴

سربازی که هنوز ایستاده است؛ صدای حسین از دل خاک

شهید حسین خدادوست، جوان فومنی که در قامت یک سرباز ارتش به جبهه رفت و در میمک آسمانی شد، وصیتی از خود به‌جا گذاشت که امروز هم شنیدنش تکان‌دهنده است. از حفظ راه امام گفت، از زنده نگه داشتن جبهه‌ها، و از ملتی که باید تا همیشه، در میدان بماند؛ با ایمان، با حضور، با یاد شهدا.


به گزارش نوید شاهد گیلان، سوم دی‌ماه ۱۳۴۵، در دل شهر فومن، پسری به دنیا آمد که سال‌ها بعد نامش با غیرت سربازی و وصیت‌نامه‌ای از جنس بیداری گره خورد. حسین خدادوست، از همان جوانانی بود که به‌جای صلح با آسایش، با رسته‌ توپخانه لشکر ۵۸ ذوالفقار به استقبال خطر رفت.

سربازی که هنوز ایستاده است؛ صدای حسین از دل خاک

او که به عنوان سرباز ارتش در جبهه‌های جنوب حضور یافته بود، سرانجام در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی میمک، با اصابت ترکش توپ به سر، آسمانی شد.

اما آنچه از حسین به‌جا ماند، فقط پلاک و پیکر نبود؛ صدایی بود که هنوز از دل وصیت‌نامه‌اش شنیده می‌شود. وصیتی که نه از جنس واهمه، بلکه از جنس روشنگری است:

«از ملت عزیز و شهیدپرور خود می‌خواهم که همیشه پیرو خط امام باشند... راه و کلام امام را سرمشق زندگی‌شان قرار دهند... یاد و خاطره شهدا را گرامی بدارند...»

سربازی که خود در دل میدان بود، ملت را فرا می‌خواند که در میدان بمانند. او ملت را به تظاهرات، به حضور، به پاسداشت یاد شهدا فرامی‌خواند، نه برای احساسات، بلکه برای ادامه راه فتح. برای بیداری.

او خطاب به پدر و مادر خود نیز وصیتی متفاوت داشت؛ از آنان نخواست گریه کنند، نخواست جزع و فزع کنند. خواست فقط «یاد جبهه‌ها را زنده نگه دارند»، و برای رزمندگان دعا کنند. چرا که در نگاه حسین، دفاع از وطن نه یک انتخاب، که ادامه سربازی اسلام بود:

«من از خدای خود می‌خواهم که من را یاری کند تا بتوانم همانند سرباز رشید اسلام از میهن خود دفاع کنم...»

شهید حسین خدادوست، رفت تا آنچه نوشت، برای امروز ما باقی بماند. تا هر که در میانه هیاهو، یادش رفت که چه شد و چرا شد، این صدای سرباز از خط مقدم یادآوری‌اش کند:
در جبهه بمانید؛ چه با اسلحه، چه با قلم، چه با ایمان.

 


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه