روستازادهای که سومار را سنگر غیرت کرد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، در روزگاری که برخی حتی برای نرفتن به جبهه، کشور را ترک میکردند، جوانی پاکسرشت و باایمان تصمیم گرفت برخلاف همه سختیها، قدم در راهی بگذارد که پایانش شهادت بود. او میتوانست همانند بسیاری دیگر در گوشهای بنشیند، به زندگی آرام روستاییاش ادامه دهد و تماشاگر حوادث باشد، اما غیرت، تعصب و ایمانش به دین و میهن، اجازه چنین سکوتی را به او نداد. او بهخوبی درک کرده بود که حفظ وطن و دفاع از ناموس مسلمانان، رسالتی است که باید با جان خویش از آن پاسداری کرد.
شهید شعبان حسنی، فرزند حسین، در پنجم فروردین ۱۳۴۵ در روستای جاورسیان از توابع شهرستان خنداب، در خانوادهای ساده، زحمتکش و باایمان چشم به جهان گشود. دومین فرزند خانواده بود و در همان سالهای کودکی، طعم زندگی روستایی را با تمام سختیها و سادگیهایش چشید. نبود امکانات آموزشی سبب شد که از ادامه تحصیل بازبماند و از نوجوانی پا به عرصه کار و تلاش بگذارد.
پدرش، حسین، کشاورزی پرتلاش بود و شعبان نیز سالها در کنار پدر، رنج کشاورزی را به جان خرید تا هم دست پدر را یاری دهد و هم نان حلال بر سر سفره خانواده بیاورد. با رسیدن به سن جوانی، چون حرفهای نیاموخته بود، بهعنوان کارگر روزگار میگذراند، اما در میان اهالی روستا به اخلاق نیک، آرامش درونی، سادگی، ادب و خوشرفتاری شناخته میشد.
با فرا رسیدن زمان خدمت سربازی، عزم خود را جزم کرد و پس از گذراندن دوره آموزشی، به تیپ ۵۵ هوابرد پیوست. محل خدمتش منطقه عمومی سومار بود؛ جایی که هر روز بوی باروت و آتش در هوا پیچیده بود. او چند روزی به مرخصی آمد تا خانوادهاش را ببیند، اما بیدرنگ دوباره راهی میدان نبرد شد.
شعبان نزدیک به یک سال در جبههها حضور مستمر داشت و بیوقفه به دفاع از خاک میهن پرداخت تا آنکه در سوم مردادماه ۱۳۶۶، در نبرد با نیروهای بعثی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه گردن، بالهای پروازش گشوده شد و به قافله شهیدان پیوست. نام او برای همیشه در تاریخ جاودانه شد، نامی که نشانهای از شجاعت، غیرت و عشق به وطن است.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی