آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۵۸۴۳
۰۷:۴۲

۱۴۰۴/۰۴/۲۵

از رشت تا بهشت؛ روایت یک دلبسته به روضه و رهبری

در عصر داغ و پرغبار یک روز تابستانی، وقتی آفتاب آرام‌آرام در کوچه‌پس‌کوچه‌های رشت رنگ می‌باخت، ما به خانه‌ای قدم گذاشتیم که عطر شهید در آن موج می‌زد. خانه‌ای که نه با طلا، که با لقمه حلال و مهر اهل‌بیت، فرزندی ساخت که دشمنان از هوش و ایمانش در هراس شدند. این روایت، قصه حمیدرضاست؛ سرداری از سرزمین باران و اشک، که با دل‌بستگی به حسین علیه‌السلام و بی‌قراریِ جهاد، جاودانه شد.


به گزارش نوید شاهد گیلان، عصر تابستانی شهر رشت، در حالی‌که آفتاب رو به غروب بود، فرصتی شد تا جمعی از فعالان رسانه‌ای با حضور در منزل سردار شهید حمیدرضا فلاحی، پای روایت پدر، مادر و خواهر این شهید بزرگوار بنشینند و ابعاد شخصیتی، اخلاقی و اعتقادی او را از زبان نزدیک‌ترین افراد زندگی‌اش بشنوند.

سردار شهید حمیدرضا فلاحی از نیرو‌های اثرگذار و متعهد کشور در حوزه امنیت و امور راهبردی بود که در جریان حمله موشکی رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ ترکیبی اخیر علیه ایران اسلامی، به شهادت رسید؛ فردی با هوش، درایت، محبوبیت اجتماعی و ولایت‌مداری مثال‌زدنی که در کنار مسئولیت‌های خطیر، همواره خدمت به مردم را در اولویت خود قرار داده بود.

از رشت تا بهشت؛ روایت یک دلبسته به روضه و رهبری

حاج حسینعلی فلاحی، پدر شهید، با روحیه‌ای آرام، صبور و برخوردی متین، ضمن اشاره به ویژگی‌های شخصیتی فرزندش، گفت: «حمیدرضا انسانی متواضع، خوش‌برخورد، رازدار و مسئولیت‌پذیر بود. هیچ‌گاه در مقابل خواسته دیگران بی‌تفاوت نمی‌ماند و تا حد توان گره‌گشای مشکلات مردم بود. او از کودکی در فضای معنوی رشد کرد و همیشه به رعایت حق‌الناس، احترام به والدین، و اطاعت از ولایت‌فقیه تأکید داشت.»

وی افزود: «حمیدرضا به حضرت آقا علاقه خاصی داشت و همواره خود را سرباز رهبری می‌دانست. از من می‌خواست برایش دعای عاقبت‌به‌خیری کنم، و امروز شهادتش را همان عاقبت‌به‌خیری حقیقی می‌دانم.»

پدر شهید، همچنین با تأکید بر نقش لقمه حلال در تربیت فرزندان، بیان کرد: «در طول عمرم هیچ‌گاه اجازه ندادم لقمه‌ای مشکوک وارد زندگی‌مان شود. همین دقت در حلال و حرام، ثمره‌اش شد فرزندانی با ایمان، که برای کشور و مردم مفید باشند.»

مادر شهید، خانم دلبر رضادوست، با صدایی آرام، اما بغض‌دار، از دلتنگی‌هایش گفت. او با مرور آخرین دیدار، بیان کرد: «آخرین باری که آمد گیلان، حال عجیبی داشت... چندین بار من و خواهرش را بغل کرد. برایش آلوچه و خاک‌شیر تهیه کرده بودم. رفت، اما دل‌مان با او ماند. صبح روز حادثه دوبار تماس گرفت. آخرین جمله‌اش این بود: "مامان قرصاتو خوردی؟ " و همان آخرین صدایی بود که از او شنیدم.»

وی افزود: «وقتی خبر شهادتش را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شد. پسرم رفته بود تا برای مردمش جان بدهد، و حالا با افتخار، مادر یک شهیدم.»

از رشت تا بهشت؛ روایت یک دلبسته به روضه و رهبری

خواهر شهید، زهرا فلاحی نیز با تأکید بر رابطه عاطفی عمیق میان اعضای خانواده، گفت: «حمیدرضا فقط یک برادر نبود، یک دوست و تکیه‌گاه واقعی بود. همیشه لبخند به لب داشت. اهل نماز اول وقت، روضه و دلداده امام حسین علیه‌السلام بود. روز تشییع، همزمان با شب اول محرم بود... حس می‌کنم خود ارباب او را دعوت کرده بود.»

او ادامه داد: «صبح روز حمله، به همکارانش گفته بود: امروز شهید می‌شوم... و چند ساعت بعد، پیش‌بینی‌اش تحقق یافت.»

شهید حمیدرضا فلاحی، به‌حق، نمونه‌ای از یک انسان متعهد، دلداده ولایت، خادم مردم و تربیت‌یافته در مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بود. زندگی‌اش روایت ایمان و مسئولیت، و شهادتش سند افتخار ملتی است که هنوز هم قهرمانانش، با خون، از عزت و استقلال این سرزمین دفاع می‌کنند.


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه