از نقاشیهای انقلابی تا شهادت در شلمچه
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید محمدرضا ا... وردی، فرزند فریدون، در اولین روز فروردین ۱۳۴۳ در خانه ای ساده در جنوب تهران متولد شد. تولد او پس از سالها انتظار خانواده، همچون معجزهای بود که نگرانیهای شش ماهگی اش زمانی که به بیماری سختی دچار شده بود را تحت الشعاع قرار داد. گویی تقدیر الهی بر آن بود که این کودک را ذخیره ای برای انقلاب و سربازی از تبار حسینیان زمان و یاوری از یاران خمینی سازد.
در چهارسالگی، زندگی او با مهاجرت به حاشیه کویر رنگ دیگری گرفت. سال ۱۳۵۶، اما نقطه عطفی در زندگیاش بود؛ زمانی که به همراه خانواده به قم، شهر علم و عرفان، کوچ کرد. در سایه بارگاه حضرت معصومه (س) و محفل علما، ایمانش ریشه دواند و روحش با عشق به اهل بیت (ع) آمیخته شد.
همزمان با اوج گیری نهضت انقلاب، نوجوان ۱۳ساله ای که استعداد نقاشیاش زبانزد بود، قلم مو را به سلاحی انقلابی تبدیل کرد. پرترههای بزرگ امام خمینی (ره) که بر پردههای راهپیماییها نقش می بست، و کاریکاتورهای تندی که چهره کریه سران پهلوی را برملا می کرد، دستاورد روزهای پرخطر او بود. تابلوی عظیمش از امام که بر سر در مدرسه نصب شد، سالها نماد عشق بی پایان او به انقلاب باقی ماند.
۱۷ سال داشت که با پیروزی انقلاب، اشتیاقش برای خدمت ابعادی جدید یافت اما جنگ تحمیلی بود که عمق وجود این نوجوان را لرزاند. سن کم مانع از حضور او در جبههها شد، اما دو سال بعد در سال ۱۳۶۱، با اجازه والدین به جمع رزمندگان پیوست. لحظه خداحافظی اش از خانواده، صحنهای بود از شور و اشتیاقی آمیخته به آرامش؛ گویی سالها بود که منتظر این پرواز بود.
در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر و آزاد سازی پاسگاه شلمچه شرکت نمود. در گروه خط شکن به قلب دشمن بعثی حمله کردند و پس از فتح پاسگاه شلمچه به محاصره درآمدند. همرزمانش از شجاعت او در گروه خط شکنان می گفتند؛ همان جا که در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۶۱، در محاصره دشمن بعثی در شلمچه، به همراه جمعی از یارانش، دعوت حق را لبیک گفت. پیکر مطهرش پس از ۱۰ روز زیر آفتاب سوزان – گویی در تقلایی عاشقانه از مسیر شهدای کربلا به قم بازگردانده و در باغ ملی شهدا آرام گرفت.
او که در ۱۸سالگی به شهادت رسید، نه فقط رزمندهای سلحشور، که هنرمندی رئوف بود. نقاشی هایش از امام، کمکهای پنهانی اش به نیازمندان و اشکهایش پای منبرهای شهید مطهری، ازاو چهره ای ساخت که زمین تاب تحملش را نداشت.
راهش پرنور و یادش گرامی باد.