شهیدی که علیوار زندگی کرد و به شهادت رسید
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «حسین یزدی یحییآبادی» شانزدهم آبان ۱۳۴۴، در شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش سلیمان (فوت ۱۳۵۷) کارمند بهداری بود و مادرش زهرا نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه در رشته ریاضی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
شهید در ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۴۴، مصادف با ۱۳ رجب میلاد با سعادت مولای متقیان حضرت علی (ع) در بندرعباس به دنیا آمد که چشم تمام خانواده را روشن نمود و نام او را حسین گذاشتند. حسین از همان دوران کودکی سری پرشور و قلبی آکنده از ایمان داشت و همیشه با حالتی کودکانه به نماز میایستاد. از همان دوران با مشکلات بسیاری روبهرو شد، از جمله مرگ برادر ۹ سالهاش که خیلی او را دوست داشت، اما او در مقابل تمام مصائب بردبار بود.
در سن هفت سالگی وارد مدرسه نجمیه شد و دوران دبستان را با موفقیتهای فراوان پشت سر گذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه شهید حمید سامپور گذراند. در کلاس دوم راهنمایی بود که پدر خود را از دست داد و دوری از پدر برایش سخت بود. اما این مشکلات نتواست او را از تلاش بازدارد. حسین کلاس سوم راهنمایی را با معدل ۱۹ به پایان رساند و وارد دوره دبیرستان شد.
این دوره را در دبیرستان ابنسینا گذراند و در همین زمان جنگ بین اسلام و کفر آغاز شد. او در پشت جبههها به ارشاد و هدایت مردم مشغول بود، اما نمیتوانست در پشت جبهه بماند. به همین منظور، اجازه رفتن به جبهه را از مادرش گرفت. مادرش که فردی متعهد و مسئول بود، به او اجازه داد و او برای آموزشهای لازم به اردوهای سپاه اصفهان رفت. در حدود یک ماه آنجا بود و در همین مدت برادرش مهدی، که ۱۳ ساله بود، در اثر تصادف از دست داد. این خبر برایش ناگوار بود، ولی او صلاح دید که با این مصیبتها، همچنان رضای خداوند را فراموش نکند.
پس از این وقایع، شهید برای ادامه درس به بندرعباس بازگشت و در رشته ریاضی فیزیک ثبت نام کرد. او با سلاح قلم با کفر جهانی مبارزه میکرد. او هم درس میخواند و هم فعالیتهای مذهبی داشت. در بسیاری از رشتهها از جمله عکاسی مقام اول را کسب کرد و در کارهای دستی هم مهارت کامل داشت. دروسش نیز بسیار خوب بود؛ او نوجوانی با نظم و تربیت بود.
وی شهیدی از تبار حسین است که مطالعه و عبادت را در درجه اول قرار داده بود. او علیوار زندگی کرد و علیوار شهید شد. عبادتش این گونه بود که روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفت و در مراسم دعای کمیل و نماز جمعه شرکت میکرد. به امام و آیتالله بهشتی علاقه وافری داشت.
در آبان ماه سال ۱۳۶۰، حسین به مدت ۱۰۰ روز در جبهه بود و سپس برای دادن امتحانات ثلث دوم به بندرعباس بازگشت. بعد از اتمام امتحانات، دوباره به جبهه بازگشت. در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱، پس از ۴۵ روز از حضور در جبهه، در حمله بیتالمقدس به شهادت رسید و تولدی دیگر یافت.
قسمتی از آخرین نامه او چنین است:
"انشاءالله این دفعه سعادت این را پیدا کنم که در راه اسلام چند نفر از بعثیها را به درک واصل کنم و همچنین امیدوارم که خداوند سعادت این را به من بدهد که در راهش شهید شوم. آری مادر، من همیشه در نمازهایم از خدا میخواهم که مرا هم جزو شهدا قرار دهد. "
در وصیتنامهاش نوشته است: "مادر عزیزم، اول از همه به تو تبریک میگویم که توانستی لایق این باشی که مادر شهید باشی. تو اکنون مانند حضرت فاطمه زهرا (س) هستی و میتوانی در پیشگاه باری تعالی سرت را با افتخار بالا ببری و بگویی من هم شهید دادم. "