زندگینامه شهید ارتشی سروان «احمد مهماندوست خواجه داد»

به فقرا و محرومین کمک می کرد

شهید متواضع، ساده پوش و با همه مهربان بوده و در فکر رنجش کسی نبود و به این خاطر مورد احترام همه بود، وی معتقد بود این دنیا محل گذر و منزلی از منازل راه تکامل است و شایسته دلبستگی نیست به این خاطر در جهت جمع آوری مادیات گامی بر نمی‌داشت و به فقرا و محرومین کمک می‌کرد.

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید سروان «احمد مهماندوست خواجه داد» در نوزدهم خرداد ماه سال ۱۳۳۵، در روستای بلخان از توابع شهرستان گنبد کاوس دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم، کارگر شهرداری بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حسابداری درس خواند. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد. به عنوان ستوان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. نهم مرداد ماه ۱۳۶۱، با سمت فرمانده تانک در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و قطع پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید شهرستان زادگاهش قرار دارد. 

به فقرا و محرومین کمک می کرد


شهید مهماندوست در یکی از شب‌های گرم تابستان ۱۳۳۵ در روستای بلخان واقع در ۱۲ کیلومتری گنبد کاووس دیده به جهان گشود. خانواده اش از وضعیت اقتصادی ضعیفی برخوردار بودند. ایشان از همان اوان کودکی به مطالعه قرآن و عمل به دستورات و احکام آن علاقه وافری داشت و زندگی خویش را بر اساس الهام گیری از فرامین و معیار‌های مقدس و متعالی قرآن کریم پی ریزی نمود و بر همین اساس همواره به فکر محرومین بوده و در غم و شادی آنها خود را شریک می‌دانسته و از آنها دستگیری و دلجویی نموده و از این جهت مورد احترام عام و خاص بوده است. 
شهید دوران ابتدایی خود را در روستای بلخان به پایان رسانید و سرانجام برای ادامه تحصیلات متوسطه وارد شهرستان گنبد کاووس گردید و در سال ۱۳۵۶ در رشته ریاضی و فیزیک موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس در سال ۱۳۵۷ وارد دانشکده افسری و در سال ۱۳۵۹ فارغ التحصیل شد. ضمنا ایشان کارشناسی زبان آلمانی را نیز از مؤسسه زبان گوته واقع در تهران اخذ نمود. 
قبل از انقلاب ۵۷ به مدت ۶ ماه در خدمت سربازی بود و پس از مدت فوق الذکر در امتحانات ورودی دانشکده افسری نیروی زمینی شرکت نموده و پس از اعلام نتیجه برای فراگیری علوم و فنون نظامی وارد دانشکده افسری نیروی زمینی شد تا در آینده سربازی جانباز برای حفظ اسلام و میهن اسلامیش باشد، کما اینکه تفکرش به وقوع پیوست.
شهید هنگامیکه دانشجوی سال سوم بودند مدت ۶ ماه داوطلبانه برای پیکار با دشمنان انقلاب اسلامی برای مأموریت به کردستان رفتند، پس از مأموریت ۶ ماهه کردستان از دانشکده افسری با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل گردید و برای طی نمودن دوره مقدماتی تانک ۶ ماه به شیراز عزیمت نمود و پس از پایان دوره مزبور تقسیم شده و به لشکر ۷۷ پیروز خراسان با سمت فرماندهی تانک وارد جنگ شده و مشغول پیکار با دشمن بعثی گردید، در این راه رشادت ها، فداکاری‌ها و از خود گذشتگی‌هایی از خود نشان داد و در جریان حملات مختلف پیروزی‌های وصف ناپذیری کسب نمود که متقابلا از جانب لشکر ۷۷ پیروز خراسان جهت تجلیل از زحماتش به عنوان قدردانی و تشویق وی درجات و لوح‌های افتخاری اعطا گردید. 
شهید از ابتدای ورود به جنگ تا آخرین لحظه شهادتش همانند یک سرباز بدون در نظر گرفتن درجه اش دوش به دوش همرزمانش تلاش کرد و نقش بزرگی در شکستن حصر آبادان – تسخیر خونین شهر، بستان، دزفول و ... از خود ایفا نمود.
احمد متواضع، ساده پوش و با همه مهربان بوده و در فکر رنجش کسی نبود و به این خاطر مورد احترام همه بود، وی معتقد بود این دنیا محل گذر و منزلی از منازل راه تکامل است و شایسته دلبستگی نیست به این خاطر در جهت جمع آوری مادیات گامی بر نمی‌داشت و به فقرا و محرومین کمک می‌کرد. 
سرانجام پس از دو سال و نیم شرکت مستمر در خط مقدم جبهه‌های حق علیه باطل هنگامی که تصمیم به ازدواج گرفت تا سنت پیامبر (ص) را تحقق بخشد، خداوند به وی مژده‌ای بالاتر از ازدواج یعنی شهادت داده و او پس از انجام آزمایشات الهی به سوی خود فرا خوانده و در شب نهم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ در جبهه کوشک بر اثر اصابت گلوله تانک تی – ۷۲ دشمن بعثی – صهیونیستی به شهادت رسید. در لحظه شهادت وی به همراه افراد تحت فرماندهیش در محاصره دشمن قرار می‌گیرند، وی با مهارت و کاردانی، افرادش را از حلقه محاصره نجات می‌دهد و همزمان حلقه محاصره تنگ‌تر شده و وی پس از خداحافظی از دوستان و همرزمان که در تیر رس دشمن قرار داشته ناگهان بر اثر اصابت گلوله تانک (تی – ۷۲) دشمن به شهادت می‌رسد و می‌رود تا به شهدای صحرای کربلای حسینی بپیوندد و زندگی جاودانه اش را آغاز نماید و در نزد خدایش متنعم گردد.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده