غزه زنده است، اما انسانیت مرده است
به گزارش نوید شاهد استان قم، اگر از مظلوم دفاع نکنی شریک ظالمی و یک روز نزدیک، این ظلم بر تو نیز غلبه خواهد کرد. در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی یادداشتی را می خوانیم که تقدیم کودکان مظلوم غزه میکنیم.
میخواهم از تو بنویسم، از یک باریکه ویران شده، اما با مردان و زنان و کودکان زنده با ارادههای آهنین، از برادران و خواهران مسلمان، از همسایگان نزدیک، از غزه، از کودک غزه که پاهای ناتوان خونینش دیگر یارای آوارگی ندارد و قلب کوچکش لحظه ای دیگر از ترس باز می ایستد، از موهای آشفته و خون دیده اش، از زنان بارداری که کفن به تنش می کند از پدری که با کودکش در گورهای دسته جمعی دفن می شود. از انسانهایی که در آتش میسوزند، از هولوکاستهای واقعی، از کشتار صدای حقیقت در غزه، اما جوهرم تمام میشود؛ و درد غزه بیشتر و بیشتر...
قلبم به درد میآید، با دیدن انسانهای معلق در هوا در میان آتش و دود، از سوختن کودکان در چادر آوارگان، از بمباران بیمارستانها، از درد، از خون ...گوی قیامت شده و در این هیاهو قلمم باز میماند از توصیف این ایمان، ایثار، استقامت....
اما در این طرف از شرمندگی زمین از وجود استادان شیطان، از بستن راه آب و دارو و غذا، از سر بریدن انسانیت، از پرتاب تیر سه شعبه به گلوی حقیقت و مظلومیت، از تازه کردن سم ستوران برای پا گذاشتن بر همه ارزشها ... جوهرم سرخ میشود، خون میچکد، صفحات از شرم سینه چاک داده و پاره میشوند، مچاله میشوند؛ و ذهن آشوب میشود.
این طرف فرزند آدم فقط تماشاگر این دردها میشود، و آنقدر درد زیاد میشود که سر و کرخت میشود و میگوید دیگر نمیتوانم ببینم. فقط دیگر نمیبینم. طاقت دیدنش را ندارم. همین
اما اینها حقیقت را عوض نمیکند. صدای «یا اهل الاسلام» از مساجد بجا مانده از غزه به گوش میرسد، صدای «هل من ناصر» در فضا میپیچد.
اما آیا شکمهای پر شده از حرام و قلبهای سخت شده، گوشی برای شنیدن دارد. فکر میکنم چند جای کتاب آسمانی مان خداوند از کارهای فرزند آدم با تنفر یاد میکند.
عجب صبری خدا دارد...
زهرا عسگری