جبهه مقاومت برگرفته از فرهنگ شهداست
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، به مناسبت ۲۲ اسفند و گرامیداشت روز شهدا، گفتگویی دارد با جانباز گرامی دفاع مقدس و نویسنده آثار ارزشمندی همچون مجموعه وصایای شهدای استان و دهها آثار برجسته دیگر در حوزه ایثار و شهادت. وی از فعالان برجسته این حوزه است و سالهای بسیاری را در جنگ تحمیلی سپری کرده است. از روزهای مجاهدتش نقل میکند و بعد از آن که سلاح جنگی بر زمین نهاد و قلم بر دست گرفت، میگوید:
پیر و جوان و همه راهی جبهههای حق علیه باطل میشدیم
ششمین فرزند خانواده بودم و از نوجوانی فعالیتها فرهنگی و مذهبی را از مسجد غریبلر تبریز آغاز کردم. شانزده سالم نشده بود که در تیرماه سال ۱۳۶۱، عازم دیار عاشقی شدم. آن زمان عشق به امام و میهن چنان در جان ما ریشه دوانده بود که پیر و جوان و همه راهی جبهههای حق علیه باطل میشدیم. حدود ۷۲ ماه در گردانهای رزم لشکرعاشورا فعالیت داشتم. در عملیاتهای متعددی از جمله «رمضان، مسلم، والفجرمقدماتی، والفجریک، والفجردو، والفجرچهار، خیبر، بدر، قادر، کربلای ۴ و ۵ و بیت المقدس ۲» شرکت کردم. در حین این عملیاتها چندین بار توقیق داشتم ترکشها بر بدنم بوسه زنند، ولی هربار با شوق بیشتر برای ادامه راه میرفتم. مردادماه سال ۱۳۶۹ ازدواج کردم و برکت زندگیام دوپسر است و خداوند یک نوه به نام مبارک حسین نیز به ما هدیه داده است. یادگاریهای بسیاری برایم از جنگ مانده، علاوه بر نشانههای از جنگ بر بدنم، برادرم ابراهیم که (مسئول تعاون لشکر ۲۵ کربلای مازندران) در عملیات کربلای ۱۰ و برادرزادهام حسن (معاون گروهان غواصی گردان حبیب در لشکر عاشورا) که همرزمم بود در عملیات کربلای ۵ با کاروان شهدا راهی بهشت شدند.
در پژوهشهایم هر کجا که شک داشتم با خانواده شهدا تماس میگرفتم
پس از ۸ سال دفاع مقدس از میهن و اتمام جنگ از دوم دبیرستان ادامه تحصیل داده و فوق لیسانس تاریخ را گرفتم و پس از مدتی مسئولیت موسسه حفظ آثار دفاع مقدس را بر عهده داشتم و همیشه خود را خاکپای خانواده معظم شهدا و رزمندگان میدانم و جسته گریخته در کارهای فرهنگی فعالیت داشته و دارم و سالیان متمادی در موضوع دفاع مقدس و ایثار و شهادت تحقیق کردم و با لطف و یاری خدا یازده کتاب نوشتهام و ۹ جلد هم وصایای شهدا را تصحیح و تنقیح نمودهام که کتابهای حنجرههای زخمی (روایت ۶۵ نوحه خوان شهید لشکرعاشورا)، کلام عاشورایی (سخنان شهید آقامهدی باکری)، علمداران عاشورایی (خاطرات روحانیون رزمنده لشکرعاشورا در سه جلد)، به وقت زیارت (خاطرات والدین شهدای استان آذربایجان شرقی در سه جلد)، پرستوهای غریب (حکایت ۴۶ شهید مسجد غریبلر)، لحظه قرار (خاطرات والدین شهدا)، آزاد مردان عاشورایی (حکایت ۱۴ شهید دانشگاه آزاد تبریز) منتشر شدهاند.
از سال ۱۴۰۱ توقیق دیگری نصیبم شد که به پیشنهاد بنیاد شهید استان شروع به جمع آوری، تصحیح، تایپ و تطبیق وصایا با اصل وصیتنامههای شهدای استان به ترتیب الفبا را شروع کردم و به همت بنیاد شهید استان به چاپ جلدهای دوم تا دهم وصایای شهدای استان آذربایجان شرقی، انجامید که جلدهای ششم تا دهم هم در یازدهم بهمن امسال در تبریز رونمایی شد. پس از تایپ شدن وصیتنامه توسط حدود ۱۵ تایپیست؛ خودم آنها را اصلاح و با اصل وصیت تطبیق میدادم، در برخی از وصایا که شک داشتم به منازل شهدا زنگ میزدم و تاییدیه مجدد میگرفتم و توضیحات ارزشمندی میدادند که همه موارد مهم در کتاب قید میشد.
درسی که از وصایای شهدا گرفتم
آنچه از ۹ جلد کتاب، در دو سال درس گرفتم که در اکثر وصایای شهدا آمده است عبارتند از اینکه بیشتر شهدا نوشتهاند: ما داوطلبانه و آگاهانه راهی دفاع از اسلام و کشورمان شدیم و برای رضای خدا و اجرای فرمان خدا برای و برقراری احکام اسلام و قرآن و به امر رهبرمان امام خمینی به جبهه رفته و با دشمنان اسلام جنگیدیم، همه آنها عاشق اهل بیت (علیهاالسلام) بخصوص عاشق حضرت زهرا (سلام الله) و امامحسین (ع) و علمدارش حضرت ابوالفضل (ع) بودند، اکثر شهدا، به اهمیت نماز و واجبات بویژه به امربه معروف و نهی ازمنکر تاکید دارند، به مادران و خواهران وصیت کردهاند که مراقب حجاب خود باشید، خطاب به مسئولین گفتهاند، مطیع ولایت فقیه باشید تا توطئه دشمنان اسلام خنثی شود، از رهبر اطاعت کرده و به مردم خدمت خالصانه و بیمنّت بکنید، مسئولین و مردم در برابر دشمنان بخصوص آمریکای جنایتکار و اسراییل غاصب بایستید و بدانید که اینها ارباب صدام بودند و آمریکا مسئول ریخته شدن خونهای مردم ایران هست و به امریکا اعتماد نکنید، به حراست از انقلاب اسلامی همگان را سفارش نمودهاند.
مطالعه وصیت شهدا از دیدگاه امامین انقلاب
حضرت امام خمینی (رضوانالله) مطالعه یک وصیتنامه شهید را برابر با ۵۰ سال عبادت میدانند که این وصیت شهدا برای نسلهای آینده بسیار سرمایه با ارزشی است. به عبارتی جعبه سیاه رزمندگان بشمار میآید و یک انسان وصیتنامهاش را زمانی مینویسد که میداند به پایان عمر دنیوی نزدیک میشود و مطالب مهم و دستاورهای زندگی خودش را را به دیگران یادآوری میکند، رزمندگان اسلام که با خالصانه و فی سبیلالله راهی جبهه شده بودند و با نیت خالص با دشمنان اسلام جنگیدند پس وصایای آنها ارزش والایی دارد و دارای توصیههایی است که برای آیندگان خیلی مهم و حیاتی است البته به شرطی که به آنها عمل کنند. امام خامنهای هم وصایای شهدا را منشور انقلاب اسلامی میدانند.
هر چه مطالعه و تحقیق در این زمینه پیش میرود به الهی بودن انگیزه شهدا یقین پیدا میکنیم اگرچه حقیر سالها با تعدادی از آنها زندگی کرده بودم و از نزدیک اخلاص و ایمان آنها را دیده بودم.
جبهه مقاومت برگرفته از فرهنگ شهداست
شهدا سرمایه ارزشمند ملتهای مسلمان هستند و جبهه مقاومت برگرفته از فرهنگ شهدا قدم برمیدارد. ساعتها وقت لازم است در خصوص وصایای هر یک از شهدا سخن بگوییم؛ای کاش محققین و هنرمندان و رسانهها در این خصوص کارهای هنری انجام دهند که سلاح ما در جنگ نرم این فرهنگ ایثار و شهادت هست.
در رابطه با کتابهای وصایای شهدای استان دی ماه سال ۱۴۰۱ مدیرکل بنیاد شهید استان گفتند تاکنون یک جلد از وصایای شهدا که ۱۰۰ وصیتنامه شهید را شامل میشد که در تهران منتشر شده است، لذا پیشنهاد دادند بقیه مجلدهای وصایای شهدای استان که حدود ۲۶۰۰ وصیتنامه میباشد را حقیر به عهده بگیرم که به لطف و یاری خدا و عنایات شهدا کار تحقیق و جمع آوری را به یاری خدا شروع کردم که جا دارد از مدیرکل وقت بنیاد، مدیرکل فعلی آقای علیاکبر سلمانی، و معاونین فرهنگی وقت و فعلی بنیاد آقایان غلامرضا علیزاده و مجید حلاج که هر دو از فرزندان شهدای عزیزمان هستند قدردانی نمایم بخصوص از آقای اکبرصمدیآذر و حاج یدالله زارعی و خانم رقیه نوریزاده که در دسترسی ما به اصل اسناد شهدا کمک زیادی کردند تشکر ویژه نمایم. از خواهرزاده عزیزم خانم فاطمه محمدی که مسئولیت تایپها را تقبل کرده و از همه تایپیستهای بزرگوار (حدودا ۲۰ نفر) که در فرصت خیلی کم تایپها را انجام دادند قدردانی میکنم، به لطف خدا سال ۱۴۰۲ چهار جلد را آماده کردم و آقای فرهاد قنبریان با اخلاص و عشق صفحهآرایی کردند و نشر شاهد تهران چاپ و چندی قبل هم ۵ جلد دیگر منتشر و در تبریز رونمایی گردید. اهل فن میدانند که چاپ ۹ جلد کتاب پژوهشی در طول دوسال خیلی دشوار است و چنین کار باارزشی فقط به لطف خدا میّسر گردیده است.
کلام آخر، شرمساز از شهدا
از خداوند خواستهام توفیق نوکری شهدا را برای حقیر که سالها در کنارشان بودم ولی لیاقت شهادت نصیبم نشده را به من عنایت کند و با شهدا عهد بستهام که در جهاد تبیین تلاش بیشتری خواهم کرد و انشاءالله با دعای مومنین اگرچه نیمی از اقیانوسها باشد پیام مظلومیت شهدا را به آیندگان خواهم رساند و اینک میبینیم که وجدانهای پاک تشنه فرهنگ شهدا هستند، اما متاسفانه تعدادی از مراکز فرهنگی که وظیفهاش فرهنگسازی است کم کاری و تنبلی نمودهاند که امیدوارم با فرمایش رهبر معظم انقلاب بیدار شوند برای جنگ نرمافزاری آماده باشند.
حقیر بارها در تحقیق و نوشتن به خاطر معرفت خالصانه و اعزام بیریای جوانان و ایثار خانوادههای رزمندگان و شهدا و کم کاری و سستی برخی از مسئولین اشک چشمم جاری شده و از جا ماندن خودم شرمسار شدهام. از خداوند عاجزانه میخواهم ما را شرمنده شهدا نکند و به ما لیاقت رسیدن به آن بندگان پاک را مرحمت فرما.
والسلام.
انتهای پیام/