خدایا اگر لیاقت شهادت داریم یکی از ما را به فیض آن برسان
به گزارش نوید شاهد گلستان، در ۱۹ بهمن ماه سال ۵۷، در نتیجه رفتار خشونت بار مأموران شهربانی، علاوه بر دو شهید سحرگاه آن روز ۴ نفر نیز در ساعات بعد شهید و دهها نفر زخمی شدند. لذا جمع شهدای آن روز به شش نفر رسید که عبارتند از: ۱ - ذبیح الله خوزین ۲- مسلم مازندرانی ۳- مسلم نوروزی ۴- مسعود گلدسته ۵- برات آبروی ۶- رجب سلیمانی.
۱ - شهید برات آبرودی: (فرزند محمد) در سال ۱۳۴۰ در گرگان متولد شد، اما متاسفانه به علت فقر مالی خانوادهاش نتوانست به تحصیل بپردازد. شغل پدرش دست فروشی بود و خانوادهاش در یک اتاق کوچک و با کمترین امکانات رفاهی زندگی می کردند. با وجود آنکه برات در شیشه بری کار می کرد، ولی افکار روشنی داشت و علاقمند به کسب اطلاعات و مسائل سیاسی انقلاب بود و علاوه بر شرکت در راهپیمایی ها و درگیری های خیابانی با مأموران، مسائل مربوط به مبارزه را با پدر و مادرش نیز در میان می گذاشت و حتی به پدرش می گفت: تو باید یکی از بچه هایت را فدای اسلام بکنی و من برای این کار حاضرم. او عضو کمیته ای بود که در خیابان ها و محلات به پاسداری از شهر می پرداختند تا از انقلاب و مردم و اموال آنها در مقابل پاسبان ها محافظت نمایند، که عاقبت هم در همین مسیر (شب ۱۹ بهمن سال ۵۷) جانش را فدای نهضت امام کرد.
۲- شهید رجب سلیمانی: (فرزند ذبیح الله) در سال ۱۳۴۴ در گرگان چشم به جهان گشود و تا دوم ابتدایی به تحصیل پرداخت. ولی تنگی معیشت به او اجازه ادامه تحصیل نداد. او درسال ۱۳۵۵ ازدواج کرد که حاصل آن فرزندی بنام «محمدرضا» است. نفرت او از رژیم و علاقمندی او به حضرت امام باعث شد تا به خیل عطیم انقلابیون بپیوندد و ضمن حضور در راهپیمایی ها، در شب هایی که بازاریان گرگان در اعتراض به جنایات مأموران، روزها در تحصن بودند و شب ها فعالیت می کردند، او به اتفاق جمعی از جوانان مبارز، پاسداری از قسمتی از شهر گرگان را بر عهده گرفت و از انقلاب اسلامی دفاع نمود تا عاقبت در همین راه (شب ۱۹ بهمن سال ۵۷) شربت شهادت نوشید.
۳- شهید مسعود گلدسته: در سال ۱۳۳۵ در خانواده ای مذهبی در گرگان به دنیا آمد و با تریبت خانوادگی و شرکت در جلسات مذهبی روح ایمان و تدین را در دلش زنده نمود. با آنکه شغل او در بازار، طلا فروشی بود، اما نسبت به رعایت مسائل دینی خیلی مقید بود و دقیقا مراقب حلال و حرام امور مربوط به زندگی و کسب و کارش در معاملات بازار بود و از دورغ و نیرنگ و بی حجابی تنفر داشت. او با آگاهی از مفاسد و ریخت و پاشها و بیعدالتیهای حکومت پهلوی به مخالفت با آن برخاست، چنان که با مبارزات خود نقش بازار را در انقلاب توسعه بخشید. تا اینکه در پنج شنبه خونین گرگان (۱۹ بهمن سال ۵۷) به خیل شهیدان خدایی پیوست و اسوه دیگران بویژه بازاریان شد.
۴- شهید مسلم مازندرانی: (فرزند عباس) در سال ۱۳۳۴ در روستای کریم آباد گرگان متولد شد و تا اخذ دیپلم، تحصیلاتش را ادامه داد. او سپس به شغل معلمی پرداخت و در سال ۱۳۵۴ با تأسی کتابخانه و سپس تشکیل جلسات مذهبی به روشنگری مردم بویژه کودکان و جوانان همت گماشت و در این جلسات با طرح مباحث قرآنی، ضمن ترویج فرهنگ اسلامی، بی عدالتی های دستگاه حاکم را نیز بر ملا می کرد. او پس از اخذ مدرک دیپلم با آنکه در رشته پزشکی یکی از دانشگاه های آمریکا پذیرفته شد، اما از رفتن به آنجا منصرف گشت و سپس به دانشسرای راهنمایی تحصیلی گرگان وارد و موفق به اخذ فوق دیپلم شد. او با اوج گیری مبارزات به سازماندهی جوانان بویژه روستائیان پرداخت و در مبارزات دانشجویی نیز سهم بسزایی ایفا نمود. شهید مازندرانی در پایان یکی از جلسات سیسی خود دعا کرد: خدایا اگر لیاقت شهادت داریم یکی از ماها را به فیض آن برسان، که عاقبت نیز چنین شد و خود در روز ۱۹ بهمن ۵۷ به این فیض نائل آمد.
۵- شهید ذبیح اله خوزین: (فرزند غلامحسین) در سال ۱۳۱۵ در گرگان متولد شد. تا اول دبیرستان بیشتر درس نخواند. یکبار که مشاهده کرده بود، چند نفر از چنگ مأموران رژیم فرار کرده اند به آنها کمک نمود و آنها را به یکی از شهرهای اطراف رساند. زمانی که یک نظامی سر سپرده به اسلام توهین کرده بود، او محکم در مقابلش ایستاد و به او اعتراض نمود. به همین خاطر کارش به ساواک کشیده شد و در آنجا به او هشدار دادند، ولی او در پاسخشان گفته بود: «من آزادم و وظیفه دارم از مذهبم دفاع کنم». شهید خوزین چهار فرزند داشت و برای روشنگری و تربیت اسلامی آنها سخت می کوشید. در ۱۹ بهمن وقتی که پاسبان ها به خیابان ها می ریزند و مغازه های مردم بی گناه را به آتش می کشند، او برای کمک به مغازه داران می شتابد که مورد هدف گلوله های جلادان قرار می گیرد و به شهادت می رسد.
۶- شهید مسلم نوروزی: (فرزند حسینعلی) در سال ۱۳۴۱ در شهرستان گرگان به دنیا آمد و در خانواده ای متدین تربیت یافت و رشد و نمو کرد. این نوجوان ۱۷ ساله بر خلاف بسیاری از هم سن و سال هایش ضمیری روشن و از بصیرت مذهبی – سیاسی بالایی برخوردار بود. به همین سبب او با آشنایی نسبت به قیام امام و عل مخالفت های مردم با سلطنت پهلوی، به جرگه مبارزات عمومی پیوست و با حضور در برنامه های سیاسی، سهم ارزنده ای در نقش آفرینیهای نوجوانان در انقلاب از خود به یادگار گذاشت و الگوی نسل نوجوان شد.
این مطلب که برگرفته از کتاب استان گلستان در نهضت امام خمینی (ره) تألیف «غلامرضا خارکوهی» تاریخنگار گلستانی و مبتنی بر خلاصه نویسی و نگاه اجمالی به رویدادهای سیاسی و مبارزاتی حوزه جغرافیایی استان گلستان در نهضت امام (یعنی فاصله زمانی سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷) بوده است.