اینجا تهران است؛ این صدای انقلاب است
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، بیست و دوم بهمن از راه رسید. روز نور و نجات، روز آزادی و پیروزی، روز خوب خدا و خلق، روز تجدید حیات اسلام و ایران از پس ظلم و قساوت قرون و حاکمیت طاغوتان و تبهکاران، روزی که ملت، به هدایت روح خدا، شب بردگی را شکست و به سرچشمه نور عبودیت و عشق رسید و ایران، سراپا نور شد: «که به خورشید رسیدیم و غبار، آخر شد» مبارک باد این پیروزی، این فتح بزرگ و این فتح الفتوح عاشقان، بر ایران... مبارک باد بر شهیدان که جاننثار رهایی و رستگاری مردم خویش کردند و شفق سرخ خونشان مطلع فجر روشنایی تاریخ شد. مبارک باد این بهمن خدایی خونین، این همیشه بهاران شکفتن و رستن، بر تاریخی که سراسر، زنجیر بود و زجر و زخم... و اینک: «بهار خجسته فال، خرامان رسد ز راه»
یک روز به عظمت یک تاریخ
از ساعت 8 صبح، کارخانه تسلیحات و اسلحه سازی که دیشب مورد حمله قرار گرفته بود، بطور کامل سقوط کرد و در اثر حمله به تسلیحات ارتش، کارخانهجات و مخازن اسلحه به دست مردم افتاد. بدین ترتیب، مردم مسلح شدند و درگیری ارتش با مردم مسلح در خیابان ها به اوج خود رسید. ساعت 10:30 صبح، شورای عالی ارتش، با شرکت «ارتشبد قرهباغی»، رئیس ستاد و بیشتر فرماندهان نظامی برگزار شد. آنها پس از بررسی اوضاع، به این نتیجه رسیدند که کار رژیم شاه تمام است و ارتش، باید اعلام بیطرفی کند. در همان حال، خیابانهای تهران، توسط مردم سنگربندی شده بود و جنگ میان وابستگان رژیم با مردم، بهشدت ادامه داشت. حوالی ظهر بود که خبر سقوط ستاد ژاندارمری کل کشور و در پی آن، تصرف ساختمان شهربانی کل کشور توسط مردم، منتشر شد. درگیری در حوالی این دو ستاد، دهها شهید و مجروح بر جا گذاشت.
زندان قصر تصرف شد. فرمانده گارد شاهنشاهی کشته شد
تعدادی از نیروهای انقلابی، به همراه جمعی از نظامیانِ پیوسته به مردم، خود را به زندان قصر رساندند و با گشودن درِ زندان، زندانیان سیاسی باقیمانده در بند رژیم شاه، آزاد شدند. پادگان «حشمتیه» و زندان آن نیز، پس از 4 ساعت زد و خورد، بالاخره به تصرف مردم درآمد. سردمداران رژیم، دیگر هیچ تسلطی بر اوضاع نداشتند. مردم تمامی مراکز حساس اداری و نظامی را، یکی پس از دیگری فتح میکردند و هیچ نیرویی جلودارشان نبود. فرمانداری نظامی تهران، ناامیدانه، آخرین اعلامیه خود را صادر کرد و از نظامیان پیوسته به ملت خواست به پادگانها برگردند؛ تقاضایی بیمعنا و پوچ که عملاً در آن شرایط، قابلیت اجرا نداشت. در همین حال، در درگیریهای شدید میدان امام حسین(ع) تهران، سرلشکر ریاحی، فرمانده گارد، هدف گلوله انقلابیون قرار گرفت. این اتفاق، روحیه نظامیان گارد را که همچنان به کشتار و سرکوب ادامه میدادند، ضعیفتر کرد.
مجلس، کلانتریها، پادگانها و مراکز نظامی- امنیتی رژیم در تصرف «ارتش انقلاب»
در روز 22 بهمن سال 1357 به ترتیب: زندان اوین، مقر اصلی ساواک در سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی کل، ستاد کل ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد. در تسخیر شهربانی، سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. همچنین در روز 22 بهمن، پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد، پادگان عباسآباد، و کلانتریها، یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.
اعلام بیطرفی ارتش در جلسه فوقالعاده سران: سقوط رسمی 2500 سال شاهنشاهی
جلسه فوق العاده و ویژه شورای عالی ارتش به ریاست ارتشبد عباس قره باغی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران تشکیل شد. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود، بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد. اکثراً موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیهای مبنی بر بیطرفی ارتش، تهیه و به امضای حاضران در جلسه شورا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت دو بعد از ظهر، خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران، برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظهای بعد، نیروهای انقلاب، محوطه رادیو تلویزیون را تصرف کردند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی، از رادیو تلویزیون اعلام شد.
اینجا تهران است. این صدای انقلاب است!...
حدود ساعت 18 بعدازظهر روز 22 بهمن، تعداد زیادی از نیروهای انقلابی خود را به ساختمان رادیو و تلویزیون رساندند. مأموران مستقر در ساختمان، انگیزهای برای درگیرشدن با مردم نداشتند. به همین دلیل، ساختمان با کمترین زد و خورد، به تصرف مردم درآمد. لحظه تاریخی فرا رسید. شهید «آیت الله فضلالله محلاتی» از روحانیان مبارز و شاگرد حضرت امام(ره)، پشت میکروفون رادیو قرار گرفت تا جملاتی تاریخی را بر زبان آورد:«اینجا تهران است. صدای راستین ملت ایران؛ صدای انقلاب. امروز به همت مردانه ملت، آخرین دژهای استبداد فروریخت. یکی از این آخرینها، همین رادیو بود؛ صدای واقعی استبداد. ملت به ما نیرو داد و راهمان را هموار کرد تا بتوانیم همچون پارهای کوچک از پیکر عظیم مردم، صدای راستین انقلاب را به گوشها برسانیم.» این جملات در تاریخ، ماندگار شد.
امام: ایران را با همکاری هم، دوباره آباد و آزاد، بسازیم
و انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد. فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست و سرانجام آخرین سلسله پادشاهی ایران سقوط کرد. امام خمینی طی پیامی که خود آن را با صدای خویش برای مردم قرائت کردند، رهنمودهای مهمی را برای حفظ نظم و آرامش و تعیین مسیر آینده انقلاب و ایران، ارائه کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۳ ربیع الاول ۱۳۹۹/ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
ملت مسلمان، قهرمان و مبارز ایران!
در این لحظه حساس که به لطف خداوند مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری میشکند و انقلاب اسلامی شما شکوفهها و میوههای خود را آشکار میسازد، لازم میدانم، ضمن ابراز تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران، چند نکته را یادآوری نمایم:
شما در جریان مبارزات گذشته، رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کردهاید؛ و اکنون بیش از پیش لازم است این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران میتوانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند. لهذا از شما میخواهم که اولًا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتشسوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها میزند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نماید. من اکیداً اعلام میکنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند، از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است. ثانیاً توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئهها را نقش بر آب میسازد. ثالثاً افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار میگیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید؛ و البته دولت اسلامی بموقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.
از همه شما برادران و خواهران عزیزم میخواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامی که وارث یک سلسله خرابیهای دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمایید تا به حول و قوه الهی، هر چه زودتر با همکاری یکدیگر، ایران اسلامی آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
بوی جان از کربلا آوردهای...
بهمن خونین! صفا آوردهای!
این همه گل، از کجا آوردهای؟
کاروانی از شهیدان، همرهت
بازگو، دیگر چه ها آوردهای؟
مرحبا، ای قاصد فتح و ظفر
کوله باری از دعا آوردهای
نعمت آزادی و ایمان و نور
از شهیدان خون بها آوردهای
وحدت و بیداری و عشق و امید
لطف و رحمت سوی ما آوردهای
بعد از آن شب های تاریک ستم
سوی ما نور خدا آوردهای
خوش بیا ای آن که در محراب عشق
سجده ی خونین به جا آوردهای
مژده ی پیروزی مستضعفین
این بشارت از خدا آوردهای
بهمن! ای اسطورهی ایثار و خون
بوی جان از کربلا آوردهای
شاعر: رضا اسماعیلی
فجر، سر برزد و...
فجر، سر برزد و تشویش ظلام آخر شد
صبح خندید و سیه کاری شام آخر شد
شورش اشک غم و وسوسهی دلتنگی
با شکر خند می و گردش جام، آخر شد
شب قدری که در آن روح خدا کرد نزول
کار صد حادثه با سلم و سلام، آخر شد
فصل آشفته دلی، موسم خونین جگری
همه در سایۀ تدبیر امام، آخر شد
علم جلوه بر افراشت چو قانون خدا
جور آن ظلمت بی نظم و نظام، آخر شد
بود نقصانی اگر کوکبۀ ایمان را
با شب افروزی این ماه تمام، آخر شد
سایۀ وسوسۀ ظلمت ترفند فساد
با شکوفائی خورشید قیام، آخر شد
شاعر: قادر طهماسبی (فرید)
بهمن، گل به بار آورده بود...
یاد آن روزی که بهمن، گل به بار آورده بود
آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دلتپیدنهای مشتاقان یار
وآن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود
حسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمیگردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
در نگاهش جلوهی گل بود و با غوغای عشق
در چمن، هر گوشهای را صد هزار آورده بود
سر از افق به درآورد، صبح آزادی...
بیا بیا! که شمیم بهار میآید
دل رمیدهی ما را قرار میآید
سر از افق بدرآورد صبح آزادی
سرود فتح و ظفر زین دیار میآید
بیا که شد سپری دوره تباهیها
زمان سروری و اقتدار میآید
گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم
نهال حق و عدالت به بار میآید
بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون
فرشته از طرف کردگار میآید
خوش آمدی به وطن!... مقدمت گرامیباد
صدای هلهله از هر گذار میآید