«شب دیجور» را تفال به حافظ خلق کرد/ شهدا بزنگاه تاریخ را شناختند
به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ در بستر جنگ تحمیلی و ظلم و ستمی که رژیم بعثی به مردم ایران روا داشت، داستانهای زیادی رخ داد که هر کدام نیازمند نوشتن کتابی درباره آن است. «شب دیجور» یکی از این کتابهاست که نویسنده تلاش کرده است در آن جنگ، عشق، زندگی، امید و شهادت را به تصویر بکشد و دست خواننده را گرفته و با خود به خرمشهر، جنگ و عشق ببرد. جایی که زندگی جریان داشت و مردم تا آخرین لحظه عمرشان کنار شهر و رزمنده ها ماندند و از همه آنچه که داشتند به خاطر کشورشان گذشتند. در ادامه گفتگوی خبرنگار نوید شاهد را با نرگس حاجی ملاباقری نویسنده کتاب «شب دیجور» از تازه های نشر شاهد میخوانید.
لطفا خودتان معرفی بفرمایید و برایمان بگویید که چه مدت است که داستان می نویسید؟
نرگس حاجی ملاباقری هستم که در سال 1346 به دنیا آمدم. نزدیک به 10 سال است که زیر نظر اساتید در حوزه هنری به نوشتن و نقد داستان روی آوردم. در ابتدا علاقه من به حوزه نقد داستان بود و بعد کم کم نوشتن را زیر نظر اساتیدی چون احمد شاکری آغاز کردم. داستان و دل نوشته های زیادی داشتم اما تا قبل از آن به انتشار آنها خیلی علاقه مند نبودم تا اینکه اولین داستانی که به رشته تحریر درآورده و چاپ شد داستان «حباب» نام گرفت. داستان کتاب درباره مسائل روز جامعه است و زندکی دختر جوانی را نشان می دهد که مادرش در فضای مجازی فعالیت می کند و از این دختر غافل شده و او دچار مشکلاتی شده است. دومین داستان بلندم «شب دیجور» است. در حال حاضر نیز نوشتن خاطرات شهدا و رمانی که در بستر انقلاب اسلامی می گذرد، از دیگر آثاری است که نگارش آن را در دست دارم.
کتابهایی که در زمینه نگارش خاطرات شهدا در دست دارید، کدامند؟
به تازگی در کلاسهای اساتید روایت فتح شرکت می کنم و همین مبنایی برای نگارش آثار در زمینه شهدا است که در آینده قالب این نگارش انتخاب می شود. تصور من بر این است که نوشتن برای شهدا در قالب رمان می تواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد چراکه میتواند آمیخته ای از تخیل و واقعیت باشد.
در واقع من به نوشتن آثار در زمینه شهدا بسیار علاقه مند هستم و قصد دارم نوشتن درباره سه شهیدی که آنان را از نزدیک می شناختم انجام دهم.
نگارش آثاری درباره دفاع مقدس و شهدا چه دلیلی دارد؟
در واقع این موضوع به این دلیل است که من تصور می کنم اگر توانمندی در من وجود دارد باید ادای دین به شهدا باشد. من خودم را متعهد می دانم که به شهدا، خانواده های آنان، دفاع مقدس و ... ادای دین کنم. تصور می کنم نوشتن آثار باید به خانواده ها کمک کند تا برای آنان راهگشا باشد. این روزها حس می کنم یاد شهدا در جامعه مهجور واقع شده است و حق شهدا این است که من استعدادی که دارم را در راه شناساندن آنان به جامعه و نسل جوان صرف کنم. همانگونه که می دانید دشمن در زمینه الگوپروری های نامناسب برای جوانان با قدرت کار می کند و ما موظفیم الگویی مناسب به جوانان معرفی کنیم و در این زمینه الگویی بهتر از شهدا وجود ندارد.
تجربه زندگی شما در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی چگونه بوده است؟
همانطور که می دانید من در سال ۱۳۴۶ به دنیا آمدم و در فضای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی زیست کرده ام. به یاد دارم که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و تظاهراتهایی که انجام می شد من 11 ساله بودم. در آن زمان راهپیمایی هایی که بر ضد شاه انجام می شد، زمانی که جوانان از دست ژاندارمها فرار می کردند به کوچه ها و منازل مردم پناه می بردند و مردم نباید به آنان پناه می دادند را به یاد دارم. درب منزل ما به روی آنان باز بود و حتی یکبار هم زد و خورد سنگینی میان ژاندارمها با مادرم رخ داد. در فضای آنزمان پدرم بسیار مخالف رژیم ستمشاهی بود و در واقع در فضایی تنفس کردیم که ظلم و ظالم را می شناختیم.
در زمان جنگ تحمیلی نیز در تهران زندگی میکردیم و می توانم بگویم جنگ را از نزدیک و با تمام وجودم حس کردم چراکه سه نفر از عزیزانم در جبهه به شهادت رسیدند؛ اولین نفر آنها پسر خواهرم؛ امیرحسین صمدیان بود که در عملیات مرصاد به شهادت رسید. او همبازی من بود و اگر حالا زنده بود هم سن و سال من بود. شهید مجید قاقازانی زمانی که ۱۷ ساله بود در فکه به شهادت رسید و دیگری شهید مهدی خلیلی مفرد بود که در عملیات کربلای ۵ شهید شدند. هر کدام از شهادت این عزیزان ضربه بزرگی به ما بود و من هرگز نمیتوانستم نسبت به شهادت این عزیزان بی تفاوت باشم. به یاد دارم که هر کدام از آنها خصایص بارزی داشتند که در عین اینکه انسانی معمولی بودند فقط لحظه آخر که باید انتخاب میکردند، شهادت انتخاب میشد. آنان مثل جوانهای امروزی زیبا، خوش پوش، اهل مطالعه بودند، آنان عاشق میشدند اما بزنگاه را خوب میشناختند.
ایده اولیه نوشتن «شب دیجور» از کجا پیدا شد؟ و کلمه «دیجور» به چه معناست.
«شب دیجور» ابتدا ایده ای خام بود که در کلاس داستان نویسی ما مطرح شد اما پس از بالا و پایین های بسیار به این سر و شکل درآمد ؛ درباره نام کتاب هم باید بگویم که در ابتدا می خواستم نام کتاب را «آخرین بلم» بگذارم چراکه شخصیت اصلی در انتهای داستان با یک بلم فرار میکند اما پس از تفال به حافظ بیت «بی مهر رخت روز مرا نور نماندست/ وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست» برایم آمد و اینگونه سبب شد تا نام کتاب به شب دیجور به معنای تاریکی عمیق تبدیل شود. این بیت شعر نیز در صفحه اول کتاب آمده است.
سیر روایی داستان چگونه است؟
این داستان زندگی خانواده ای خرمشهری را در اوایل جنگ و سال ها ی دفاع مقدس روایت می کند. یلدا دختری سیزده ساله است که معمولا رویا بافی می کند. دو برادر به نام محمد و مجید دارد که هر دو انقلابی هستند. یلدا در یکی روزها زنی را در مغازه صنایع دستی مادرش می بیند که بعدا متوجه می شود اسم او آذر است و از اهالی آن شهر نیست. آذر با شخصی به نام عماد که جاسوس است به همراه چند نفر از افراد بومی قصد دارند مراکز مهم شهر را برای گرا دادن به جهت حملات خمپاره ای به عراقی ها خبر بدهند. آن ها معمولا شکست می خورند. اما همچنان به کار خودشان ادامه می دهند.عماد عاشق یلدا می شود. اما از یک طرف دیگر به پاداشی که قرار است بگیرد و فرماندهی ارتش مُحمره نیز فکر میکند. در ادامه داستان و ماجراهای خرابکاری ستون پنجم دشمن یکی از برادران یلدا به شهادت می رسد...عماد موفق می شود با تهدید اسلحه مجید( برادر دیگر یلدا) را گروگان بگیرد.اما در نهایت سگ دست عماد را گاز می گیرد و مجید و خانواده یلدا اسلحه را از عماد می گیرند. شهر به دست عراقی ها افتاده است و یلدا ، برادر و مادرش تصمیم می گیرند دوباره برای کمک به پدر خانواده به شهر برگردند و در ادامه ماجرایی رخ میده
در باره «شب دیجور» اینجا بیشتر بخوانید
بعنوان نویسنده ای که در فضای آثار دفاع مقدسی نفس کشیده است، بفرمایید این روزها برای نوشتن درباره شهدا چگونه میتوان موفق تر عمل کرد؟
ببینید معرفی شهدا به جامعه کمترین کاری است که میتوانیم درباره آنها انجام دهیم و چه بهتر چنین کاری در قالب رمان و داستان به نگارش درآوریم. باید به نویسنده اجازه دهیم تخیل کند و توصیفات مبتنی بر مستندات نیز انجام شود تا خواننده ترغیب شود کتاب را بخواند. در واقع نیاز داریم شهدا را به عنوان انسانهای معمولی که در بزنگاه تاریخ تصمیمات درستی گرفتند به جامعه و به ویژه جوانان معرفی کنیم.
انتهای پیام/