به مناسبت سالروز شهادت چهارمين شهيد محراب منتشر شد
يکشنبه, ۱۱ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۰۱
سی‌وچهارمین شماره ماهنامه فرهنگی تاريخی «شاهد ياران» به يادمان «آیت بصیرت و مدیریت»، شهيد «آيت‌ الله محمد صدوقی» اختصاص دارد که در ادامه بخش‌هایی از این ماهنامه را می‌خوانیم.

به گزارش خبرنگار نويد شاهد، تاريخ بالنده تشيع، همواره مفتخر به عناصرآگاه و هدايتگری بوده است كه در امور دنيوی و اخروی مورد رجوع مردمان بوده‌اند. يكی از اين قلل بلند معرفت در عصر حاضر، سومين شهيد محراب، آيت‌الله صدوقی است كه جايگاه ويژه‌ای در به سامان رساندن امور دينی و انقلابی در استان يزد و حتی سراسر كشور داشت. مكانت و شان آيت‌الله صدوقی در حوزه علميه قم تا بدان پايه بود كه مورد وثوق بزرگانی چون آيت‌الله‌العظمی حاج شيخ عبدالكريم حائری قرار گرفت و اين جايگاه در زمان مراجع بعدی نيز همچنان محفوظ ماند. يكی از جنبه‌های شخصيتی آن بزرگمرد، پيشتازی در بسياری از مسائل انقلابی است تا جایی كه امام خمينی در زمان حيات، او را «محور انقلاب اسلامی» معرفی می‌نمايند.

شهيد «آيت‌ الله محمد صدوقی» از منظر شاهد یاران

این شماره از ماهنامه «شاهد یاران» که با عنوان «آیت بصیرت و مدیریت» منتشر شده است به گفتارهایی از شهيد صدوقی در آيينه توصيف امام، جلوه هايی از سلوک فردی و اجتماعی شهيد صدوقی در گفت و شنود با رهبر انقلاب، حيات آيت الله صدوقی در آيينه روايت خود، بيانات منتشر نشده مرحوم آيت‌الله العظمی فاضل لنكرانی در تبين مكالت علمی و عملی شهيد آيت الله صدوقی و ... اختصاص دارد.

مجتهد مسلمی كه مردم تحت تأثیر صحبت‌هایش قرار می‌گرفتند

حجت‌‌الاسلام والمسلمین «محمدتقی صالحی» با اشاره به تجربه والای شهید صدوقی در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درباره حرف‌شنوی مردم از این شهید والامقام می‌گوید: شهيد صدوقی در تمام امور اجتماعی، سياسی و اقتصادی جامعه خود صاحب‌نظر و باتجربه بودند و لذا شايد بسياری متوقع بودند كه ايشان با تشكيل احزاب موافقت داشته باشند، در حالی كه ايشان به‌رغم كمک‌های شايان توجهی كه به حزب جمهوری كردند، خودشان هرگز به شائبه طرفداری از هيچ گروه و حزبی آلوده نشدند. شهید صدوقی مجتهد مسلمی بودند كه مردم فوق‌العاده تحت تأثیر صحبت‌های ایشان قرار می‌گرفتند و حرف‌شنوی مردم از بیانات ایشان، منحصر به مردم یزد نبود. مردم نائین و استان‌های كرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و حتی برخی از مناطق استان فارس از جمله آباده به شهید صدوقی اعتقاد داشتند. حتی گاهی اوقات اگر بین علمای اصفهان اختلافی به وجود می‌آمد، آیت‌الله صدوقی بین آنها صلح برقرار می‌كردند. افراد هم به دلیل سابقه دوستی كه با ایشان داشتند و عده‌ای هم، چون از گذشته شاگرد آیت‌الله صدوقی بودند از ايشان حساب می‌بردند.

بازدید از مناطق جنگی و دیدن مجروحین بیماریشان را تشدید میكرد

حجت‌‌الاسلام والمسلمین «محمدتقی صالحی» درباره بیماری شهید آیت‌الله صدوقی اظهار کرد: آیت‌الله صدوقی چندین سال مبتلا به بیماری دیابت بودند. در جریان انقلاب و بعد از انقلاب، بالاخص در دوران جنگ، فشار كاری زیادی به ایشان وارد می‌شد. شهادت رزمندگان، فوق‌العاده ایشان را متأثر می‌كرد. اینگونه مسائل باعث شد تا بیماری قندشان تشدید شود و مجبور بودند برای تعدیل قندشان از انسولین استفاده كنند. استفاده از انسولین، استرس‌ها و فشارهای كاری كه در بازدید از مناطق جنگی به ایشان وارد می‌شد، روز به روز بیماریشان را تشدید می‌كرد. آیت‌الله صدوقی سالی 2‌ـ3 بار از خطوط مقدم ـ‌از غرب تا جنوب‌ـ بازدید می‌كردند. ايشان اندكی قبل از شهادتشان به بیماری خاصی مبتلا شدند و اطبائی كه برای ویزیت ایشان می‌آمدند، می‌گفتند كه این مریضی برای بیماران قندی بسیار خطر دارد و ممكن است برای آیت‌الله صدوقی مشكل ایجاد كند. یكی از اطبا می‌گفت: حیف است كه آیت‌الله صدوقی در بستر بیماری بیفتد. ایشان هر صبح دعای حرزی را كه آقای حافظیه به ایشان داده بود، می‌خواندند. یكی از مضامین این دعا درخواست شهادت از خداوند است. هیچگاه به یاد ندارم كه صحبتی از شهادت شخصیت‌ها به ميان بیاید و شهيد صدوقی از خداوند طلب شهادت نكنند. زمانی كه آیت‌الله صدوقی خبر شهادت آیت‌الله مدنی را شنیدند، آه سردی كشیدند و گفتند: «كی می‌شود نوبت شهادت ما برسد.» ایشان برای شهادت آمادگی داشتند و انتظار می‌كشیدند تا لحظه معنوی شهادت فرا برسد.

تلاش برای شاداب نگه‌داشتن فضای کلاس

آيت‌الله سید محمدرضا محصل همدانی با اشاره به نحوه تدریس شهید صدوقی بیان کرد: آن زمان من به تازگی تحصیل را شروع كرده بودم و در كلاس‌های ایشان حاضر نمی‌شدم، اما سایر طلاب در حوزه علمیه از كلاس‌های درس ایشان تعریف می‌كردند. آیت‌الله صدوقی در حین تدریس، مطالب خارج از درس را بیان می‌كردند تا از این طریق فضای كلاس شاداب و متنوع شود.

آیتالله صدوقی بسیار شوخ‌طبع بودند

حجت‌الاسلام و المسلمين «محمدرضا ناصری» در این شماره از شاهد یاران درباره شوخ‌طبعی‌های شهید صدوقی بیان کرد: آیت‌الله صدوقی بسیار شوخ‌طبع بودند، اما گاهی اوقات اگر در جلسه‌ای مشاهده می‌كردند كه مسئولین و مجریان امور حرف ایشان را قبول نمی‌كنند، ناگهان از عصبانیت عمامه را بر زمین می‌گذاشتند و با دست به صورت خود می‌زدند و می‌گفتند: «خدا مرا چه بكند از دست شماها.» و از این كار ایشان، همه می‌ترسیدند، رنگ رخساره‌ها زرد می‌شد و فوراً همه كارها انجام می‌شد. در واقع این اقدام آیت‌الله صدوقی همیشه كارساز بود. البته من هیچوقت نفهمیدم كه آیا ایشان واقعا عصبانی می‌شدند یا اینكه عصبانیتشان ساختگی بود. بعد از اینكه همه می‌ترسیدند و سخن آیت‌الله صدوقی را قبول می‌كردند، ایشان عمامه را بر سر می‌گذاشتند و آرام می‌شدند.

 لطف ویژه به ضعیفان، مستمندان و محصلین علوم دینی

آيت‌الله ابوالقاسم وافی به لطفی که شهید صدوقی نسبت به مستمندان و مؤمنان به‌خصوص طلاب و محصلین علوم دینی داشتند اشاره کرد و گفت: شهید صدوقی نسبت به ضعیفان، مستمندان و مؤمنان به‌خصوص طلاب و محصلین علوم دینی بيشترين لطف را داشتند و در مجالس پرجمعیتی که اقشار مختلف حضور داشتند، هرگاه طلبه‌ای هرچند مبتدی وارد می‌شد، تمام قامت جلوی او بلند می‌شدند. هرگاه بیچاره و بینوایی به ایشان مراجعه می‌کرد تا آنجا که در توان داشتند، برای رفع مشکل او اقدام می‌کردند، ولی در مقابل مستکبران و مرفهین بی‌درد و بی‌اعتنایان به قشر ضعیف و گرفتار، با نهایت شدت برخورد می‌كردند، يا آنان را عوض و یا از ضربه‌زدن به دیگران، مایوسشان می‌کردند.

مردم مشتاق نشستن به پای منبر شهید صدوقی بودند

حجت‌الاسلام و المسلمين «مرتضی ادیب‌یزدی» درباره حضور پررنگ مردم به‌خصوص جوانان در مسجد حظیره برای نشستن پای منبر شهید صدوقی تعریف می کند: روح جوان فوق‌العاده كنجكاو، بانشاط و پرانرژی است و جوانان دوست دارند از حقایق باخبر شوند. از این رو پیغمبرعظیم‌الشأن اسلام وقتی انقلاب مباركشان را آغاز كردند، فرمودند: «حلافن شباب و خلافن شیوخ.» حلاف از حلف به معنای عهد می‌آید. جوانان با من پیمان بستند و به ميدان آمدند و پیرمردها با من مخالفت كردند. جوانان همیشه در انقلاب اسلامی و انقلاب‌های تاریخ حضوری پرشور داشتند. این مسئله به خاطر روحیه شجاعت جوانی و همچنین به این خاطر است كه جوانان هنوز در منجلاب دنیائی فرو نرفته و گرفتار خواهش‌ها و كشش‌های دنیائی نشده‌اند و از این رو اهداف آرمانی خود را پیگیری می‌كنند، مخصوصا دنبال شخصیتی می‌گردند كه از طریق او بتوانند به آرمان‌هایشان برسند. آیت‌الله صدوقی چهره جذاب، نورانی و اخلاقی بسیار جذاب و پرمطایبه داشتند و بسیار خوش اخلاق بودند و بسیار با جوانان مزاح و شوخی می‌كردند تا آنها را به حقیقت اسلام جذب كنند. همچنین ایشان دارای شخصیتی انقلابی و جدی و در ارتباط با امام بودند. همه این مسائل موجب شد جوانان كه به دنبال راهبر و مقتدا بودند، خود به خود گرد وجود ایشان را پر كنند.

یادمان «آیت بصیرت و مدیریت» از نشریه «شاهد یاران» به کوشش گروه مجلات شاهد با صاحب امتیازی بنیاد شهید و امور ایثارگران منتشر شده است.

در شماره سی‌وچهارمين شاهد ياران، شهيد صدوقی و علما و مراجع در گفت‌وگو با مرحوم آيت الله سيدروح الله خاتمی، شهيد صدوقی در قامت يک پدر در گفت‌و گو با حجت الاسلام و المسلمين محمدعلی صدوقی، شهيد صدوقی در آيينه ياران راشد يزدی، شهيد صدوقی و سازندگی در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمين ابوالقاسم متاقب، شهيد صدوقی و احزاب در گفت‌و گو با حجت الاسلام و المسلمين محمدتقی صالحی، شهيد صدوقی و حوزه‌های علميه در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمين محمدحسن معزالدينی، شهيد صدوقی و حوزه‌های علميه در گفت‌وگو با آيت الله سيدمحمدرضا محصل همدانی به چشم می‌خورد.

يادها و يادگارهايی از سومين شهيد محراب، حجت الاسلام والمسلمين سيدهادی خسروشاهی، شهيد صدوقی در قامت يک مدرس در گفت‌وگو با آيت الله محمدحسن احمدی فقيه يزدی، شهيد صدوقی و دولت موقت در گفت‌وگو با حسين مهديان، شهيد صدوقی و دادگاه‌های انقلاب در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمين محمدرضا ناصری، شهيد صدوقی و امام، شهيد صدوقی در قامت يک مدرس در گفت‌وگو با آيت‌الله ابوالقاسم وافی، شهيد صدوقی و جريان نفاق در گفت‌وگو با حجت الاسلم و المسلمين مرتضی اديب يزدی، شهيد صدوقی و دفاع مقدس در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمين احمد سالک، شهيد صدوقی و طلاب، شهيد صدوقی و سلوک اجتماعی، شهيد صدوقی و طلاب علوم دينی در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمين حسين نبی‌پور، شهيد صدوقی و جوانان در گفت‌وگو با دكتر سيدمحمدعلی سادات اخوی، شهيد صدوقی و ولايت فقيه در گفت‌وگو با رضا اعتماديان، شهيد صدوقی و رزمندگان در گفت‌وگو با سرتيپ حسن رستگارپناه، شهيد صدوقی و احزاب در گفت‌وگو با سيدمحمدعلی دعائی، شهيد صدوقی و اصول گرايی در گفت‌وگو با مهندس دوست حسينی از ديگر بخش های اين ماهنامه است.

در اين ماهنامه گفت‌وگوهايی با بابا رجب علی كريمی، اصغر گرانمايه، با سردار سرتيپ جواد محمدی پناه، با مهندس محمدعلی وحدتی، محمدحسين متوسليان، حجت الاسلام محمدهادی بهشتی‌پور، ابوالقاسم شعشعی، حجت الاسلام والمسلمين سيدمحمدعلی صدرالساداتی، علی مازارچی، عباس سامعی، انجام شده است.

در بخشی از مطلبی با عنوان «پدر مهربان همه بودند» می‌خوانیم: يكی بعد رأفت و مهربانی ايشان بسيار بارز بود و ديگر تربيتی ايشان. حاج آقا توجه بسيار دقيقی به اين مقوله داشتند، اما ابعاد تربيتی را بيشتر با عملشان به ما می‌فهماندند نه با گفتارشان. در مورد احترام به افراد ديگر و به بزرگترها بسيار مقيد بر اين امر بودند. شايد عده‌ای از روحانيون بودند كه از لحاظ موقعيت اجتماعی و علمی، چندان هم سطح ايشان نبودند، ولی از لحاظ سنی چند سالی بزرگتر بودند، امكان نداشت كه حاج آقا در جلسه‌ای مقدم بر آنان وارد شوند يا بنشينند و ادبی را كه نسبت به همه افراد، به خصوص نسبت به روحانيون داشتند، با عمل خود به ما نشان می‌دادند. با اينكه خودشان بسيار مقيد به انجام عبادات، دعاها، نمازهای نافله و مستحبات بودند، در عين حال امر و نهی زبانی نمی‌كردند و در عمل، تقيد خود را نشان می‌دادند. همسرمان می‌گفت كه يک شب كه حاج آقا منزل ما مهمان بودند، رختخواب برايشان پهن كردم و حاج‌آقا رفتند و وضو گرفتند. ايشان بسيار مقيد بودند كه هميشه با وضو باشند، مخصوصا به هنگام خواب. حاج آقا گفته بودند: «مريم خانم! چقدر خوب است كه انسان به هنگام خواب وضو داشته باشد، چون خوابش حكم عبادت را پيدا می‌كند.» و به اين شكل به ايشان فهمانده بودند كه اين كار را بكنند. هميشه با زبان آرام و غير مستقيم حرف‌هايشان را می‌زدند و به همين دليل حرفشان تاثير زيادی داشت. عطوفت و مهربانی ايشان تنها نسبت به خانواده نبود، بلكه نسبت به مردم هم همان گونه بودند. چهارده پانزده ساله بودم كه ايشان به منطقه‌ای به نام مهريز به جایی به نام تزرجان دعوت شده بودند و من همراهشان بودم. ساعت حدود 12 شب و جاده‌ها فوق‌العاده خراب بودند. وسط جاده ناگهان چوپانی كه با گله گوسفندی می‌رفت، دست بلند كرد. حاج‌آقا گفتند؛ بايستيد ببينيم چه می‌گويد. چوپان گفت: «آب می‌خواهم.» ما هم متاسفانه در ماشين آب نداشتيم. حاج‌آقا پرسيدند «گوسفندها شير ندارند كه بتوانی بدوشی و بخوری؟» گفت:«نه، گوسفندهای ما همه نرهستند.»حاج‌آقا گفتند: «بيا با ما برويم.» چوپان گفت: «نميتوانم گوسفندها را رها كنم.» چيزی كه خوب به يادم مانده، قيافه نگران حاج‌آقا از شنيدن اين حرف مرد چوپان بود. وقتی كه به اولين آبادی رسيديم، حاج‌آقا گفتند: «در اولين خانه را بزنيد.» اتفاقا صاحب خانه با حاج‌آقا آشنا بود. حاج‌آقا مقداری پول به او دادند و گفتند: «چوپانی تشنه است. اسبی چيزی كرايه كن و به او آب برسان.» اسب و قاطر به خاطر خرابی جاده‌ها تندتر از ماشين می‌رفتند. به هر حال كسی را پيدا كردند كه آب را برای چوپان ببرد كه بعد معلوم شد چوپان آب نمی‌خواسته و پول می‌خواسته، منتهی خجالت كشيده بود بگويد. حاج‌آقا گفته بودند: «اگر مي‌گفت پول می‌خواهم، هم ما اين قدر ناراحتی نمی‌كشيديم، هم به او پول می‌داديم و مشكلش حل می‌شد.» و يا وقتی افرادی مراجعه و مشكلاتشان را مطرح می‌كردند، ايشان حتی الامكان تلاش می‌كردند مشكل او را حل كنند و به خصوص روی بيماری و مشكلات خانوادگی، بسيار حساس بودند. حاج‌آقا با اقشار مختلف جامعه، از مستضعف‌ترين فرد گرفته تا متمول‌ترين افراد مراوده داشتند. يادم هست فردی حاج‌آقا را برای افطاری دعوت كرده بود و ايشان به من گفتند بيا برويم و رفتيم. در محله‌های بسيار پائين شهر و خانه‌ای بسيار فقيرانه و ساده بود كه نشان می‌داد چه زندگی محدودی دارد، ولي حاج‌آقا با رویی گشاده و خيلی راحت دعوت او را پذيرفته بودند و از آن طرف هم به خانه كسانی كه مسلمان بودند و مشكل اخلاقی نداشتند، به جرم اينكه پولدار بودند، از رفتن امتناع نمی‌كردند و دعوتشان را می‌پذيرفتند.

در اين شماره مطالبی همچون شهيد آيت الله صدوقی و قانون اساسی، از حجت الاسلام والمسلمين محمد سروش محلاتی و عالمی بصير و روشنفكری زمان آگاه از گشتاسب كرمانی (پژوهشگر زرتشتی) از بخش های جالب اين شماره از شاهد یاران به حساب می‌آيد.

«واپسين دم» عنوان مطلبی از يكی از پاسداران شهيد صدوقی است كه در لحظه ناب شهادت وی را همراهی می‌كرده و آخرين لحظات شهادتش را ترسيم كرده است.

در پايان اين ماهنامه اشعاری در وصف شهيد آيت الله صدوقی از سپيده كاشانی، محمد علی مردانی و حميد سبزواری به چاپ رسيده است.

برای مطالعه این شماره از نشریه شاهد یاران به گروه مجلات شاهد مراجعه کنید.

 

 

خبرنگار: آرزو رسولی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده