شهید «عباس محرابی» در نوشته هایش می نویسد: «از خداوند خواستم که همه گناهان مرا ببخشید و با خدای خود عهد کردم که تا پیروزی اسلام عزیز با دشمنان اسلام بجنگم و هرگز گناهی حتی کوچک انجام ندهم.»

به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید عباس محرابی، نهم آذر ۱۳۴۲در روستای درق از توابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش صدیقه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر ۱۳۶۲با سمت معاون فرمانده در سردشت توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش واقع است.

ج

 

 یادداشت شهید عباس مهرابی 

 

احساس به امام امت 


از خدا می خواهم که از عمر من که استفاده شایانی برای اسلام ندارد بردارد و به عمر امام عزیزم بیفزاید و امیدوارم که این امام عزیز را تا انقلاب حضرت مهدی (عج) و حتی در کنار او زنده نگه دارد.
جانم فدای امامم باد و بسیار دوست دارم امام عزیزم را یک بار ملاقات نمایم که چون تا به حال لیاقت آن را نداشته ام که با امام دیداری داشته باشم از خداوند می خواهم که آرزویم را برآورده کند.


حقایق جبهه برای شناخت عمیق‌تر اسلام 


به این حقیقت پی بردم که خدا واقعا به ایران و مردم مسلمان ایران کمک می کند و آن امدادهای غیبی او را مشاهده کردم.

جبهه آئین برابری و برادری را به من آموخت و به این حقیقت پی بردم که دین اسلام به چه خون دل هایی که پیامبر و امامان ما خوردند تا سرافراز بماند و انشاءالله همیشه سرفراز و پیروز بماند.


توبه از گناهان در جبهه و عهدهایی که بسته شد


در تاریخ بیستم فروردین 1362  در ساعت سیزده، روز دوشنبه از خداوند خواستم که همه گناهان مرا ببخشید و با خدای خود عهد کردم که تا پیروزی اسلام عزیز با دشمنان اسلام بجنگم و هرگز گناهی حتی کوچک انجام ندهم.


تاثیر نوحه و روضه خوانی و نقش آن در جنگ و پیروزی 


وقتی نوحه خوانده می شود روحیه می گیرم و بیشتر عاشق اسلام و شهادت می شوم و بهتر می توانم با دشمنان اسلام بجنگم و خیلی هم مؤثر است.

 

ج


احساس به خداوند و فرزندان و مایملک در جبهه 

 

در جبهه که هستم به این فکر می کنم که انسان باید روزی بمیرد و همه چیز را بگذارد برود و این دنیا چه ارزشی دارد که انسان برای آن ناراحت باشد.
همیشه به این فکر می کنم زن و بچه و مال دنیا امانتی است که خدا به ما داده و زن و فرزند هم خدا دادند و به این دلیل است که هیچ برای زن و فرزند خود ناراحت نیستم.
از دیدن کمک های بی دریغ امت اسلامی چه احساسی پیدا می کنم؟
احساس می کنم که مردم همه در جبهه هستند و فکر می کنم که در خانه خودم هستم و حتی بهتر از خانه خودم. خانه خوب ما جبهه هست و احساس می کنم که فرزند همه این ملت هستم و من هم یکی از رزمندگان هستم و از مردم ایثارگر تشکر می کنم.


همراهان شهید


چندین نفر از برادرانی که با من اعزام شده بودند به شهادت رسیدند که دو نفر از آنها خیلی با من رفت و آمد داشتند و چند نفر از برادران هم رزمم که چند روز بعد از ما اعزام شدند و با ما در عملیات بودند به درجه رفیع شهادت رسیدند و نسبت به هشت آنها احساسی داشتم همانطور که به امام حسین دارم. واقعا این برادران مظلوم شهید شدند و خیلی متأثر شدم و پیش خود می گفتم خدایا چرا من لایق چنین درجه ای نیستم.


خصوصیات اعتقادی-اخلاقی 


اعتقادم این است که وقتی به عملیات می روم، باید همیشه ذکر خدا را بر زبان بیاورم و یکی از اخلاق های خوب من هم همین است و با برادران هم خیلی با مهربانی کار می کنم و ذکر خدا خیلی می تواند کمک کند که دشمنان اسلام نابود کنیم و پیروز شویم.

 

 

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده