هدفم دفاع از وطن و اسلام است
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید علی یداللهی در اول دی ماه ۱۳۴۱ در شهرستان قروه متولد شد. پدرش نایبعلی و مادرش گوهرتاج نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و شانزدهم اسفندماه ۱۳۶۳ در بمباران هوایی سرپل ذهاب به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسمه تعالی
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ.
به نام خدا، خدایی که هستی آفرید و به نام ناجی انسانها و با سلام و درود فراوان بر تمامی رزمندگان اسلام و امام امت و این ابر مرد جهان که از هیچ نوع فداکاری در راه تحقق بخشیدن به آرمانها و اهداف اسلامی دریغ نورزید.
هدفم از این نوشتهها ترس یا واهمه از دشمن نیست بلکه این را برآن نیت نوشته ام که هرکس با خصوصیات اخلاقیم آشنائی ندارد، مرا بشناسد و بداند راهی که انتخاب کرده ام جز راه الله و هدفی جز هدف حسینی (ع) و دفاع از وطن و اسلام جز دفاع از ناموس نمیدانم.
ما زاده حق هستیم
ما فرزندان اسلام هستیم و برای برقراری حکومت اسلام در سراسر گیتی از هیچ گونه ایثار دریغ نخواهیم ورزید، چون که ما زاده حقیم و در راه حق نه یک جان بلکه اگر هزار جان داشته باشیم فدا خواهیم کرد به امید برپا شدن پرچم سر بلند اسلام در تمام کشورهای شرق و غرب و در آرزوی برقراری حکومت اسلامی در سراسر گیتی و در انتظار امام زمان (عج).
سلام بر توای گرامی پدرم؛ پدر جان گرچه از کودکی به پای من زحمات نامحدودی کشیدهای و از این که فرزندت را از دست بدهی برایت غیر قابل تحمل است امیدوارم که مرا درک کرده باشی و بدانی در این لحظه از زندگیم که دشمن از هر طرف برای سقوط دادن پرچم لا اله الا الله از هیچ جنایتی دریغ نمیورزد من شهادت را بر زندگی در زیر یوق استعمار ترجیح میدهم امیدوارم که پدری باشی صبور و از این که از خانواده ات شهیدی را به اسلام تقدیم داشتهای به خودت ببالی و همیشه شاد و خرم در میان مردم زندگی کنی.
در خاتمه پدر جان از شما تقاضامندم که به خاطر من هیچگاه گریه نکنید بلکه به خاطر تمام شهدا اشک بریزید که بی اجر نخواهید ماند انشاالله و خواهش آخرم این است که خواهران خردسالم را کاملا مواظبت کنید، چون که از مهر مادر بهرهمند نیستند.
آرزوی سعادت برای شما دارم خدانگهدار. علی یدالهی ۲۵/۱/۶۲ اول عملیات
درودبه روح پاک همه ی شهدای عزیز وطن.
مادرکرمانشاه با خانواده همسر این شهید والامقام همسایه دیواربه دیوار بودیم وایشان یه اسم دوم هم داشت به نام سردار که اون موقع بنده کلاس سوم دبستان بودم ویادم میاد اومدند خواستگاری که منجربه ازدواج شد وخانم ایشون معلم بودند که چند سال هست بازنشست شدند... لباس پاسداری می پوشیدند قدبلند و صورت زیبا وشخصیت آرامی داشتند دو تا سه ماه از ازدواجش گذشته بود که به جبهه اعزام شدند...
ایشان درپادگان ابوذر سرپل ذهاب ساعت ۲ بعداظهر در حال استراحت بودند که پادگان نامبرده مورد حملات وحشیانه هواپیماهای عراق قرارگرفت و متاسفانه به شهادت رسیدند
دقیقا یادم هست که اون روز برادرکوچک ایشان بسیار کلافه بودند و چندین مرتبه به منزل مادر همسر این شهید رفت وآمد میکردند و آخرش خبرشهادت برادرشو به همسر وخانواده ش اطلاع داد... شرایط سختی بود حملات هوایی به شهر کرمانشاه و.. سر کوچه ما حجله گذاشتند ومراسم برگزار کردند وخانمش اصرارداشت که در کرمانشاه وگلزار شهدا مراسم خاکسپاری انجام بگیره ولیکن پدر شهید پیشنهادهای که پسرشو کنار قبر مادرش درهمدان به خاک بسپاره... بااینکه ده سالم بیشتر نبود خداشاهده واسه ش اشک میریختم. خلاصه شش ماه بعد از شهادتش دختر نازش به نام رضوان خانم بدنیا آمد هم خوشحال بودیم وهم ناراحت بخاطر اینکه سردار دخترشو ندیدو رفت پیش خدا...
خانمش از دبیرهای بسیار خوب وبامتانت بود که آخرهای جنگ با یه آقای پاسدار ازدواج کردند وخدا بهشون فرزندان صالح عطا کرد. رضوان خانم بزرگ وبزرگتر شد وامروز یکی از بهترین پزشک های شهرم کرمانشاه ست. انشااله درکنار همسر ومادر وکل خانواده ش همیشه درسلامت وخوشبختی باشند...
روح شهید سردار( علی) یداللهی هم شاد.