فرزند شهید:
"فوزیه محمودی" فرزند شهید « محمد محمودی» می گوید: پدرم به مانند کوه شاهو استوار و مقاوم بود و در برابر دشمنان دین اسلام مقاومت می کرد.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، هفته وحدت، یادآور ولادت رسول خوبی‌ها حضرت محمد (ص) آخرین فرستاده پروردگار است،‌ پیام‌آوری که وحدت امت اسلامی را از راهبردهای بنیادین اقتدار امت اسلامی در تمام زمان‌ها و مکان‌ها دانسته و اقتدار و عزت جامعه نو پای اسلامی در عصر رسالت به خاطر وحدت و راهکارهای ارایه شده از طرف پیامبرخاتم(ص) بود.

 

پدرم، چون کوه در مقابل دمکرات ها مقاومت می کرد

در همین راستا و به مناسبت گرامیداشت هفته وحدت مصاحبه ای با اقوام و نزدیکان شهید" محمد محمودی" از شهدای اهل تسنن انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:

پسر عموی شهید می گوید: شهید محمد محمودی در روستای قوری قلعه و در واپسین روزهای فصل تابستان در سال 1327 به دنیا آمد. عموی عزیزمان نام او را محمد نهاد. فرزند ارشد خانواده و بسیار مقید به دین اسلام بود.

ورزیده و مقام بود

محمد دوشادوش پدرش کار می کرد تا اینکه سال 1349 به استخدام ژاندارمری وقت در می آید او برای گذراندن دوره آموزشی عازم منطقه پیرانشهر و در پادگان جلدیان به مدت سه ماه دوره هایی با انواع تاکتیک های رزمی را به سختی می گذراند. به دلیل ورزیده بودنش به عنوان ارشد گروهان معرفی می شود.

بعد از مدتی سال 1354 به دلایلی از ژاندارمری بیرون می آید و دوباره به کار کشاورزی مشغول می شود. بعد از دو سال یعنی سال 1356 زمانی که عملیات برق کشی در منطقه اورامانات انجام می شد به عنوان کارگر در این پروژه مشغول به کار شد تا اینکه زمزمه هایی از هر سو که امام خمینی ( ره ) به ایران می آید شنیده می شد. همه مردم از رژیم پهلوی نفرت داشتند محمد نیز با مردم همراه شد و فعالیت های انقلابی اش را آغاز کرد.

پس از برپایی جشن ورود امام خمینی ( ره ) به وطن دوباره به محل خدمتش اداره برق بازگشت.

همزمان با فرمان امام خمینی ( ره ) به بسیجیان پیوست

همزمان با فرمان امام ( ره ) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی در سراسر کشور به یکباره مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و به همراه تعدادی از اهالی منطقه به عضویت بسیج در می آید سپس تیرماه 1359 با توجه به فراخوان جذب در سپاه عازم پاوه و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود.

در ادامه "کیکاووس سلیمانی" دوست و همرزم شهید می گوید: برای جذب در سپاه پاسداران پاوه با شهید همراه شدم وقتی به پاوه رسیدیم چند ساعتی مراحل ثبت نام را انجام دادیم ما را به تیپ حمزه سیدالشهداء فرستادند محمد را فرمانده و مسئول ما معرفی کردند. گزارش حضور گروهک ها در منطقه را به عهده ما گذاشته بودند و باید برای مقابله با آنها وارد میدان عمل می شدیم.

به دنبال سقوط رژیم شاه و به پیروزی رسیدن انقلابیون، حزب دمکرات علنا" فعالیت خودش را آغاز کرد. محمد در آن زمان در مره سور( کانی زهرا ) بر اثر اصابت خمپاره به ناحیه پا زخمی شد او را به بیمارستان منتقل کردند و پس از مداوا ترخیص شد.

گفتگو را با " فوزیه محمودی " فرزند بزرگ شهید ادامه می دهیم.

وی می گوید: پدر وقتی که از مأموریت بازمی گشت در منزل مقابل چشمان ما خورده ریزهای خمپاره ها را از بدنش بیرون می آورد و خودش کارهای مداوایش را انجام می داد و من هیچگاه این صحنه ها را از یاد نمی برم.

سال 1364 من 13 ساله بودم که به پدرم خبر دادند دمکرات ها در تشار حضور دارند به یکباره پدر عازم نوسود و در همان روز به تشارمی رود. زمانی که برای استراحت به قرارگاه برمی گردد دوباره به آنها حمله می کنند. نگهبانی که در بالای برج نگهبانی می داده به داخل آسایشگاه می رود و پدر باز هم با آنها مقابله درگیر می شود در همین حین دمکرات ها پدرم را زمستان سال 1364 به شهادت می رسانند.

مانند کوه شاهو مقام و استوار بود

پدرم در ایستادگی و مقاومت به مانند کوه شاهو بود مصداق بارز آن حضور همه جانبه در تمامی عملیات های پاکسازی شهرها و روستاهای پاوه، نوسود، نودشه و... است.

14 ماه شکنجه تن انسان را به لرزه می اندازد اما شهید هیچگاه در دلش تردیدی نسبت به حفظ سرزمین مادری و دین اسلام نداشت.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده