تنها با رعایت پروتکلها میتوانیم قدردان پزشکان شهید باشیم
سرهنگ شهید اصغر عیسی آبادی از پزشکان با سابقه بیمارستان خانواده نیروی زمینی ارتش بود که در بخش فیزیوتراپی این بیمارستان خدمت می کرد. وی به واسطه تخصص خود دائما با بیماران کرونایی ارتباط مستقیم داشت و همین دلیل، خود نیز این ویروس مبتلا شد و در نهایت ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع همرزمان شهید مدافع سلامت پیوست. به مناسبت یکم شهریور «روز پزشک» و روز تولد حکیم ابوعلیسینا، با همسر این شهید گفتوگویی داشتهایم.
فاطمه معصومی، همسر پزشک شهید سرهنگ اصغر عیسیآبادی از مدافعان سلامت به خبرنگار نوید شاهد گفت: آشنایی من و همسرم برای ازدواج از طریق خانواده صورت گرفت. او پسردایی من بود. خانواده همسرم اهل شهر قم اما خانواده ما ساکنِ شهر اراک بودند. ما در سال 1372 در شهر قم ازدواج و مدتی هم در کنار خانواده همسرم زندگی میکردیم.
وی ادامه داد: زمانی که همسرم در رشته فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد، به تهران آمدیم و ماندگار شدیم. در آن زمان در بیمارستان خانواده ارتش خدمتش آغاز کرد و چند سال بعد، جذب ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.
این همسر شهید یادآور شد: زمانی که ویروس کرونا شیوع یافت، همسرم در بخش «آیسییو» بیمارستان خانواده ارتش و در زمینه فیزیوتراپی ریه بیماران کرونایی مشغول به کار شد و با دقت و جدیت خاصی فعالیت میکرد. بیماران زیادی با حمایتهای فیزیوتراپی او دوباره جان گرفتند و به زندگی بازگشتند اما متاسفانه خودش در این راه جانش را از دست داد.
وی سرهنگ دکتر اصغر عیسیآبادی را فردی متعهد و با اخلاق توصیف کرد و افزود: در مدت 28 سالی که با همسرم زندگی میکردم، هیچگاه از او برخورد تندی ندیدم. این را فقط من نمیگویم. تمام بستگان ما او را به نیکخویی، خوشاخلاقی و یاریگری میشناسند.
همسر پزشک شهید سرهنگ اصغر عیسیآبادی ادامه داد: همسرم همیشه دستگیر و حامی نیازمندان بود. حتی اگر فردی در خانواده به کمک مالی احتیاج داشت، از درآمد خودش به آنها کمک میکرد و میبخشید اما هرگز نامی از خودش به میان نمیآورد. میگفت که این کمکها از سوی یکی از خیرین صورت گرفته است. هیچوقت دوست نداشت که نام خودش را در این زمینه مطرح کند. حتی اجازه نمیداد که من هم به دیگران چیزی در این باره بگویم.
وی با بیان اینکه همسرش به شدت بر اقامه نماز و ادای روزه مقید بود، افزود: او نماز شب میخواند و من بارها با صدای گریههایش در هنگام نماز شب از خواب بر میخاستم و میدیدم که در حال «راز و نیاز» و «درد و دل» با خداوند است.
خانم معصومی در بیان خاطرهای از همسر شهیدش تعریف کرد: از آنجا که بسیار به کارش مقید بود، خیلی پیش نمیآمد که به مسافرتهای خاص برویم اما به یاد دارم زمانی که به سفر زیارتی کربلا رفتیم، طوری هماهنگ کرده بود که روز تولدم آنجا باشیم. از آن جشن سادهای که برایم تدارک دیده بود، خیلی خوشحال شدم.
وی با اشاره به اینکه دو فرزند پسر از شهید عیسیآبادی به جا مانده است، افزود: زمانی که ویروس کرونا شیوع یافت، ما در خانه به شدت پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردیم. همسرم هم خیلی رعایت میکرد. با آنکه هر ماه دو بار به خانوادهاش سر میزد، اما در مدت شیوع کرونا، هرگز به دیدار آنها نرفت تا ویروس به آنها منتقل نشود. هر روز با آنها تماس تصویری برقرار میکرد و جویای احوالشان میشد. یک روز که پسر بزرگم در خانه راه میرفت، دیدم که همسرم پشت گردن او را بوسید. پرسیدم که چرا پشت گردنش را میبوسی؟ گفت که از انتقال بیماری به بچهها میترسم.
همسر پزشک شهید سرهنگ اصغر عیسیآبادی یادآور شد: این روزها که با شیوع ویروس دلتا روبرو هستیم، وقتی میبینم که مردم در رعایت پروتکلهای بهداشتی سهلانگاری میکنند، بسیار دلگیر میشوم. گاهی از آنها میپرسم که چرا رعایت نمیکنید؟ میگویند که ما اعتقادی به انتشار ویروس نداریم. این سخنان برایم رنجآور است. همسرم جانش را برای سلامتی مردم از دست داد و بهترین قدردانی از مدافعان سلامت، توجه به دستورالعملهای بهداشتی است.