ناگفته های زندگی خبرنگار شهید «محمود صارمی» به روایت همسرش؛
يکشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۱۸
نوید شاهد - همسر خبرنگار شهید «محمود صارمی» گفت: ایشان آدم کنجکاو و بی نهایت ریزبینی بود و بعد از چند بار صحبت کردن با فرد می توانست ریز رفتار او را تشخیص دهد و بسیار مسئولیت پذیر بود. به نظرم باید یک خبرنگار این خصوصیات را داشته باشد یعنی ریزبین و مسئولیت پذیر باشد، وقتی کاری را به او محول می کردند انجام می داد و همین مسئولیت پذیری در نحوه شهادتش هم مشخص بود.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید محمود صارمی در سال ۱۳۴۷ در در روستای چهاربره شهرستان بروجرد از توابع استان لرستان متولد شد. از آن جایی که خانواده به کار کشاورزی مشغول بودند و پدر خانواده گاه‌وبیگاه برای یافتن کار راهی کشور کویت می‌شد، پس لازم بود کودکان از همان سال‌های نخستین زندگی، دوشادوش خانواده مشغول به کار شوند و محمود هم از این قاعده مستثنی نبود. دوره ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و برای ادامه تحصیل روانه شهر بروجرد شد و در منزل خواهرش سکونت نمود. پس از شرکت در کنکور سراسری و پذیرفته شدن در رشته جغرافیا به تهران مهاجرت کرد. خانواده محمود هم به شهر مهاجرت کردند و بعد از گذراندن چند ترم از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران راهی جبهه‌های نبرد شد و مدت ۱۷ ماه را در آن جا گذراند. مجدداً به دانشگاه بازگشت و به ادامه تحصیل پرداخت. محمود در سال ۱۳۷۰ مشغول به همکاری با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران شد. در سال ۱۳۷۱ در حالی که به تحصیلات خود در مقطع کارشناسی ارشد ادامه می‌داد، ازدواج نمود. در سال ۱۳۷۵ به عنوان مسؤول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف افعانستان انتخاب شد و دو سال بعد در تاریخ هفدهم مرداد 1377 در شهر مزار شریف به دست گروه طالبان به شهادت رسید.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

همسر و فرزند شهید محمود صارمی

در ادامه گفتگویی را می خوانید که با خدیجه روزبهانی، همسر شهید محمود صارمی انجام گرفته است.

نوید شاهد: چه خاطره ای از شهید صارمی یادتان مانده است؟

روزبهانی: بامداد 17 مرداد سال 1377 که محمود از مزار شریف با من تماس گرفت، صدای زنجیر تانک ها را در شهر شنیدم، در تماس بعدی که 45 دقیقه قبل از حادثه بود، صدای انفجارها در شهر کاملا واضح اما او مانند همیشه آرام بود.

نوید شاهد: شهید صارمی در سی سالگی و جوانی شهید شد، چند سال با شما زندگی کرد؟
روزبهانی: شش سال با هم زندگی کردیم که از این مدت دو سال را در افغانستان بود؛ 26 دی سال 75 اولین بار رفت افغانستان و تیرماه سال بعد برگشت و در این مدت عموما شش ماه یکبار به ما سر می زد.

نوید شاهد: زمان ازدواج شما، شهید صارمی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی بود، خبرنگار چه حوزه ای بود؟
روزبهانی: تا جایی که می دانم در حوزه اخبار خارجی بود؛ زمان ازدواج در سال 1371، نزدیک دو سال شیفت شب بود، چون هم درس می خواند و هم با چند شرکت مهندسی به عنوان مشاور کار می کرد. دانشجوی جغرافیای انسانی با گرایش شهرسازی بود و از نوجوانی هم عادت داشت روی پای خود بایستد و به دلیل اینکه می خواست کار کند در شیفت شب ایرنا کار می کرد. بعد از پایان تحصیلات به شیفت بعدازظهر منتقل شد اما باز هم در حوزه اخبار خارجی فعالیت داشت.

نوید شاهد: پس به این دلیل ماموریت افغانستان را پذیرفت؟
روزبهانی: بله و البته خودش خیلی علاقه مند بود. در آن زمان هر دو دانشجو بودیم. محمود خیلی شغل خود را دوست داشت و خوب و با دقت کار می کرد. حتی وقتی پرسیدم چرا علاقه داری به موقعیت جنگی بروی، می گفت هر چقدر هم که خبرنگار توانمند باشد، وقتی در محدودیت ها و شرایطی قرار می گیرد که باید تصمیم بگیرد شرایط فرق می کند با وقتی که در مرکز نشسته و در شهر به ماموریت می رود و گزارش تهیه می کند.

نوید شاهد: چرا شهید صارمی اینقدر به حرفه خبرنگاری علاقه داشت، درحالی‌که به خاطر رشته تحصیلی می توانست در شغل دیگری فعال باشد؟
روزبهانی: کار خبری جذابیت زیادی دارد. با اینکه 18 سال از 17 مرداد سال 77 گذشته اما در این مدت اطلاعات مردم نسبت به کار خبری بیشتر شده است، چون روزی به نام خبرنگار هست که به موضوع خبرنگار پرداخته می شود. این شغل جذابیت های زیادی دارد و در کنار آن، سختی های خود را نیز دارد. محمود آدمی بود که به دنبال تازگی ها می‌گشت و با ویژگی های اخلاقی که او داشت، این جذابیت ها برایش افزون می شد زیرا در خبر، دسترسی به تازگی ها بیشتر است.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

 

نوید شاهد: با حرفه خبرنگاری او مخالف نبودید؟
روزبهانی: نه، آن زمان اطلاع زیادی از کار خبرنگاری نداشتم اما پرستیژ آن زیاد و کار قشنگی است و اعتقاد دارم آدم ها باید چیزی را که دوست دارند داشته باشند و طبیعی بود بپذیرم، از طرفی من با علم به اینکه می دانستم همسرم چه شغلی دارد با او ازدواج کرده بودم.

نوید شاهد: در مورد ماموریت افغانستان چطور؟ موافق بودید؟
روزبهانی: نه، مخالف بودم. حتی پدر و مادرش که معمولا در این امور دخالت نمی کردند با او صحبت کردند که این ماموریت را نرود و یا از خبرگزاری بیا بیاید. پدرم هم پیشنهاد داد که از ما بیشتر حمایت کند اما محمود گفت؛ اینها بخشی از مشکلات کار است. اما با همه اینها به ماموریت علاقه داشت و فکر کنم خودش درخواست رفتن را داده بود.

نوید شاهد: در مورد شهادت او توضیح دهید؟ چه روزی از شهادتش مطلع شدید؟
روزبهانی: همان روز 17 مرداد سال 1377 ساعت 10:45 با هم با تلفنی صحبت می کردیم؛ ضمن اینکه ساعت یک و نیم بامداد هم صحبت کرده بودیم. برای صحبت کردن باید منتظر می شدیم تا شرایط فراهم می شد؛ گاهی روزانه یکی دو بار  یا هفته ای 5 یا 6 بار صحبت می کردیم، بستگی به شرایط داشت از نظر کاری و امکانات تلفن و برق و ... .
در تماس تلفنی ساعت یک و نیم بامداد آن روز به من گفت: صدای انفجارها را می شنوی؟ اینقدر نزدیک شدند. درحالیکه با دهنش صدای انفجار در می آورد... اما بعد گفت نه واقعا گوش کن و گوشی را طوری گرفت که من صدای جیر جیر زنجیر تانک ها را شنیدم... گفت طالبان وارد شهر شده اما پیشتر از این هم سابقه داشته که طالبان وارد شهر شده باشد و اتفاق خاصی انشاالله رخ نمی دهد، بنابراین ما هم آنقدر نگران نشدیم.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

نوید شاهد: بعد از این اتفاق که خبر منتشر شد، آیا می دانستید آنها کشته شده اند؟
روزبهانی: بعد از 17 مرداد 19 روز طول کشید تا بفهمیم این افراد کشته شده اند و حتی اخباری می آمد که آنها را در یک ون با شیشه های دودی به زندانی در شهر قندهار برده اند. اما 19 روز بعد پیکرهای این افراد وارد فرودگاه مهرآباد شد. چون در این 19 روز می گفتند گروه حقیقت یابی خواهد رفت که درنهایت هم نفهمیدم این گروه رفت یا نه. بالاخره در پایان گفتند چون بعد از شهادت چندبار اجساد را نبش قبر و جابجا کرده اند یافتن پیکرهای آنها طول می کشد.

نوید شاهد: و بعد از آن روز 17 مرداد روز خبرنگار شد؟
روزبهانی: بعد از آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرح نامیدن 17 مرداد به نام روز خبرنگار به یاد شهید صارمی و به دلیل مظلومیت و نحوه شهادت ایشان و اینکه در شرایط خاص جسمانی‌اش همچنان در محل ماموریت خود مانده بود، تصویب شد.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

نوید شاهد: فکر کنم شهید صارمی چندی قبل از حادثه روز شهادت، عمل آپاندیس کرده بود؟
روزبهانی: بله گویا چند روزی دل درد شدید داشتند و دوستان او، جراح و دکتر بیهوشی ایرانی پیدا می کنند و در بیمارستانی تقریبا مخروبه و با امکانات بسیار محدود وی عمل جراحی می شود و چون در شرایط مناسبی نبوده به دلیل ترس از عفونت بیمارستانی با هواپیمای باری به ایران منتقل شد و حدود 10 روزی ایران بود.

نوید شاهد: این عمل چند روز قبل از حادثه 17 مرداد بود؟
روزبهانی: 10 روز قبل، همیشه فکر می کنم عمل آپاندیس برای این بود که بتواند بیاید و ما برای آخرین بار او را ببینم.

نوید شاهد: بیشتر از خصوصیات شهید صارمی بگویید؟
روزبهانی: آدم کنجکاو و بی نهایت ریزبینی بود و بعد از چند بار صحبت کردن با فرد می توانست ریز رفتار او را تشخیص دهد و بسیار مسئولیت پذیر بود. به نظرم باید یک خبرنگار این خصوصیات را داشته باشد، یعنی ریزبین و مسئولیت پذیر باشد. وقتی کاری را به او محول می کردند انجام می داد و همین مسئولیت پذیری در نحوه شهادتش هم مشخص بود.

نوید شاهد: در زندگی شخصی چطور بود؟
روزبهانی: در زندگی شخصی هم غیر از عصبانیت، همه خصوصیاتش خوب بود. ولی چون خود را می شناخت به من می‌گفت؛ وقتی من عصبانی می شوم، 10 دقیقه فرصت بده و بعد از آن، من هرچه بگویی می پذیرم. ضمن اینکه یک دوست خوب بود. گاهی مثل بقیه زن و شوهرها جروبحث داشتیم. ولی در عالم دوستی دعوا نمی کردیم. وقتی زن و شوهر دوست باشند ممکن است بین آنها در مورد امور مربوط به خانواده دعوا باشد اما هر موضوعی به خود دو نفر ربط دارد و ما اینطور بودیم، اگر موضوعی فراتر از خود ما می رفت اینقدر دوست نبودیم و رفتار زن و شوهر را داشتیم و شاید بحث هم می کردیم ولی در مورد همه چیز و از هر دری با هم صحبت می کردیم.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

نوید شاهد: شما از چه سالی خبرنگاری را آغاز کردید؟
روزبهانی: از سال 80 که وارد خبرگزاری ایرنا شدم.
نوید شاهد: چقدر شیوه کار کردن شما شبیه به شهید صارمی است؟
روزبهانی: مدل کارکردن محمود اینگونه بود که تمرکز شدید روی کار می‌کرد؛ اما من تمرکز بالایی ندارم. او با تمام دقت و ریزه کاری های ضروری را انجام می داد. حتی بخشی از خبرهایش را دیدم که برای 18 سال قبل است رسم الخط بسیار خوبی داشته است و من سعی میکنم از او الگو بگیرم.

نوید شاهد: عکس یا دست نوشته ای از شهید صارمی دارید که بخواهید منتشر شود؟
روزبهانی: عکس یا یادداشتی از او ندارم، حتی آخرین باری که ایران بود گفت تمام هدف من این است که بروم، آرشیو، دوربین و وسایلم را بیاورم. محمود فرصتی برای نوشتن کتاب نداشت از دبیرستان مستقیم وارد دانشگاه شد و در حوزه خود بسیار فعال و کاری بود. وسایلش در دفتر افغانستان هم هیچکدام پیدا نشد. تنها چیزی که مانده نامه هایی است که شخصی برای من نوشته و گاهی با مسافرها انها را می فرستاد و بخشی هم اخبار اوست که بسیار منظم آرشیو شده است و نامه هایی که به سازمان فرستاده بود. البته می دانم در افغانستان عکس زیاد گرفته اما هرگز عکس‌هایش هم پیدا نشد.

مسئولیت پذیری شهید «صارمی» تا شهادتش همراهش بود

تهیه و تنظیم: جهانگیری

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده