نگاهی به وصایای امام علی (ع) در بالین شهادت
به گزارش خبرنگار نوید شاهد ، فضائل زیادی برای امام علی(ع) برشمردهاند. پیامبر(ص) در یوم الدار ایشان را به عنوان وصی و جانشین خود برگزید. ایشان هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند، در بستر پیامبر اسلام(ص) خوابید تا پیامبر(ص) بتواند مخفیانه به مدینه هجرت کند. پیامبر(ص) عقد اخوت خود را با وی بست. بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم، درباره فضایل وی است مانند آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و برخی دیگر از آیات که بر عصمت وی دلالت دارد.
امام علی(ع) در دوران ۲۵ ساله خلفای سهگانه تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛ از جمله جمعآوری قرآنی که به مصحف امام علی(ع) مشهور شد و حفر قنات. همچنین خلفا با وی در خصوص مسائل مختلف حکومتی نظیر قضاوت مشورت میکردند. امام علی(ع) پس از خلیفه سوم، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفت. او در دوران حکومتش اهمیت ویژهای برای عدالت قائل بود و در برابر روش خلفا که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد تقسیم میکردند، ایستاد. وی دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمانی از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیتالمال یکساناند و تمام زمینهایی که عثمان به افراد مختلف واگذار کرده بود، به بیتالمال بازگرداند. در دوره کوتاه حکومت امام علی(ع) سه جنگ سنگین داخلی جمل، صفین و نهروان درگرفت.
امام علی(ع) سرانجام در محراب مسجد کوفه در حال نماز به دست یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد. امروز روز شهادت مولیالموحدین حضرت ابوتراب علی بن ابی طالب(ع) است. ایشان در واپسین لحظات حیات با عزت خویش، وصایای ارزشمندی به فرزندان بزرگوارشان امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین (ع) داشتهاند. با نگاهی بر بحارالانوار، آنچه بر بالین شهادت آن حضرت گذشت وصایای ایشان را به فرزندان و اطرافیانشان مرور میکنیم.
محمد بن حنفیه میگوید در یکی از این شبها امام علیهالسلام فرزندان و اهلبیت خود را جمع کرد و فرمود: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید مىریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن مىشود، عرق مىکند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن مى شود». همه به گریه افتادند. إن المؤمن إذا نزل به الموت و دنت وفاته عرق جبینه و صار کاللؤلؤ الرطب و سکن أنینه.
امام حسن علیهالسلام گفت: «اى پدر به گونهای سخن مىگوئى که گویا از خود نا امید شدهاى» امام فرمود: «اى فرزندم یک شب پیش از آنکه این واقعه رخ دهد، جدّت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهاى این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان. پس گفتم: خداوندا عوض من بدان را بر ایشان مسلّط کن و عوض ایشان بهتر از ایشان به من روزى کن. پس حضرت رسول فرمود: خدا دعاى تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد و اکنون سه شب گذشته است؛ یا بنی إنی رأیت جدک رسول الله ص فی منامی قبل هذه الکائنة بلیلة فشکوت إلیه ما أنا فیه من التذلل و الأذى من هذه الأمة فقال لی ادع علیهم فقلت اللهم أبدلهم بی شرا منی و أبدلنی بهم خیرا منهم فقال لی قد استجاب الله دعاک سینقلک إلینا بعد ثلاث و قد مضت الثلاث»
سپس امام فرمود: «اى حسن، تو را وصیّت مىکنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم؛ یا أبا محمد أوصیک و یا أبا عبد الله خیرا فأنتما منی و أنا منکما». سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند وایشان را وصیّت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند. پس فرمود: «حق تعالى شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما مىروم و به حبیب خود محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق مىشوم، چنانچه مرا وعده داده است.»
خبر از فتنه امت و دعوت به صبر
سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنهها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینههاى دیرینه خود را از شما طلب کنند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است؛ قد خرجت علیکم الفتن من هاهنا و هاهنا فعلیکم بالصبر فهو محمود العاقبة.»
سپس به امام حسن و امام حسین علیهالسلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنههاى بسیار واقع خواهد شد از جهتهاى مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است؛ یا أبا محمد و یا أبا عبد الله کأنی بکما و قد خرجت علیکما من بعدی الفتن من هاهنا فاصبرا حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ
خبر از واقعه کربلا
پس رو کرد به امام حسین علیهالسلام و فرمود: اى ابو عبد الله توئى شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوا و صبر بر بلا؛ یا أبا عبد الله أنت شهید هذه الأمة فعلیک بتقوى الله و الصبر على بلائه». سپس امیرالمؤمنین(ع) از هوش رفت سپس مدتی بعد به هوش آمد و فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوى تو» امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا مى سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید؛ هذا رسول الله ص و عمی حمزة و أخی جعفر و أصحاب رسول الله ص و کلهم یقولون عجل قدومک علینا فإنا إلیک مشتاقون ثم أدار عینیه فی أهل بیته کلهم و قال أستودعکم الله جمیعا سددکم الله جمیعا حفظکم الله جمیعا...»
(بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج42، ص290 و 291)