شهدای عملیات رمضان
چهارشنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۳
نوید شاهد - پيرمردي با آنان بود. در آن حين نشست و دستهايش را براي دعا بلند كرد. او دعا كرد و بچه ها آمين گفتند. بعد از دعاي اين پيرمرد، بدون اينكه ما هم متوجه شويم ديديم كه ناگهان تانك هاي دشمن عقب نشيني كردند . متنی که خواندید، خاطره ای از زبان دوست خواهر شهيد «سیف الله سیف الله زاده» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شما را برای خواندن آن دعوت میکند.

عقب نشینی تانک ها عنایت خداوند بود

نوید شاهد آذربایجان غربی؛ پاسدار شهيد «سيف الله سيف الله زاده» یکم مهرماه 1333 در شهرستان ماكو متولد شد. تاپایان دوران ابتدایی درس خواند. با شروع جنگ تحميلي، داوطلبانه عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و در راه حفظ و حراست و تثبيت انقلاب اسلامي صادقانه تلاش و مجاهدت نمود.

سرانجام در تاريخ یکم مرداد 61 در منطقه شلمچه و جنوب بصره، به كاروان شهيدان انقلاب ملحق و خونين بال به ديدار حق تعالي شتافت.

 

خاطرات خانم عادله نژادعباسي دوست خواهر شهيد «سیف الله سیف الله زاده»

خاطره ای كه براي ما تعريف كرده بودند معجزه مقاومت بود كه در عمليات خيبر در جزيره بود. تنها راه ارتباطي آنها با پشت جبهه، پلي به نام خيبر بود. هواپيماها هر لحظه براي زدن آن پل مي آمدند و تداركاتي هم برای حمایتشان وجود نداشت.

مهماتشان تمام شده بود. نيروها هم به هيچ وجه نمي توانستند به كمكشان برود. دشمن پاتك عجيبي زده بود.

 تمام نيروهايشان را براي پس گرفتن جزاير مجنون آورده بودند. بعضي از بچه ها شهيد شدند و بعضي ديگر مجروح. مي گفتند فقط 45 نفر بودند. بچه ها جمع شدند. امام(ره) گفته بودند كه جزاير بايد حفظ شود.

 با اين قدرت و توان به طور طبيعي اين كار امكان نداشت. ولي حرف، حرف امام بود. تمام بچه ها آماده شدند وداخل خاكريز ايستادند و مقاومت كردند. نكته مهم اينجاست كه پيرمردي با آنان بود. در آن حين نشست و دستهايش را براي دعا بلند كرد. او دعا كرد و بچه ها آمين گفتند. بعد از دعاي اين پيرمرد بدون اينكه ما هم متوجه شويم ديديم كه ناگهان تانك هاي دشمن عقب نشيني كردند. اين چه نيرويي است كه امام نشسته و مي گويد جزاير بايد حفظ شود و 45 نفر آن را حفظ مي كنند. اينها چيزي جز الطاف خفيه الهي نيست.

اينجا صحبت از عشق است و عشق و قلم از ترسيمش بر خود مي شكافد.

عقب نشینی تانک ها عنایت خداوند بود

حمله رمضان در موقعيت شلمچه

آنچه از شجاعت و قدرت و صلابت و فتح رزمندگان اسلام در اين مدت گذشته، از ايثار و قدرت روحي و توكل به خدا و اعتماد به نفس كه ملت بزرگ ما از خود نشان دادند، با هيچ بيان قابل توصيف نيست.‌ آري صحيفه دل و لوح ذهن پرخاطره‌ آزادمردان و شيرزنان و غيور رزمندگان و دلير بسيجيان ملت ما را كه مدرن ترين سلاح هاي ابرقدرت ها در برابر اراده پولادين آنان خنثي گرديده است به‌ آساني نمي توان در هيچ گزارش ترسيم كرد، ‌مگر آن كه همه سكاني كه توانايي نگارش و پيرايش و ترسيم و تجسم دارند، ديده ها و يافته هاي خود و ديگران را هنرمندانه به نظم و نثر و تصوير درآورند.

اي دنيا، من از سرزمين شهيدان مي آيم. از سرزمين پاكي،‌ از سرزمين شرافت و غيرت. من عمري با كسي زندگي كردم كه از اول جنگ با جنايتكاران آمادگي خودرا اعلام كرد و به فرمان امام خميني (ره) لبيك گفت و و‌ آن كس تنها نور چشم من برادرم بود كه وقتي به يادم مي افتد خاطرات زيبايش چهره ام را دگرگون مي كند و اشك از چشمانم سرازير مي گردد. با دليري و شجاعت و از جان و دل به خاطر اسلام و سرزمين اسلامي رفت و همان طور نيز شهيد شد.

يادم مي آيد برادر من که در اين جنگ شركت داشت او مي گفت  اين شهيد بزرگوار تنها با يك دستشکه سالم بود زیرا دست ديگرش زخمي بود و بر گردنش آويزان بود، با دليري و شجاعت به دشمن حمله مي برد.

 با وجود اینکه در اين حمله عده زيادي از سپاهيان و بسيجيان دلاور به شهادت رسيده بودند و تعداد كمي از يارانش باقي مانده بودند و دشمن نیز با توپ و تانك به اين دلاوران حمله مي كرد ولی شهید بزرگوار با شجاعت تمام ، دست از دفاع برنمی داشت و شجاعانه در راه مبارزه از میهن اسلامی تلاش میکرد.

بنا به تعريف برادرم سرانجام در باتلاق فرو رفته و جام شهادت را در تاريخ 1361 در حمله ‌رمضان موقعيت شلمچه نوشيدند. ياد و خاطره او گرامي باد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده