باید «علم الهدی» باشی تا عند ربهم یرزقون را برگزینی
خداشناسی و خدا ترسی، دشمن شناسی و دشمن ستیزی، شهامت وآزادگی، تواضع و فروتنی، دلدادگی و سرسپردگی، صداقت و پاکی، غیرت و مردانگی، دلی زلال چون آب و ضمیری شفاف از جنس شبنم، استقامت و بردباری و هزاران خصوصیت دیگر، ویژگیهایی است که از جوان پرشور و حرارت، دانشجوی مبارز، چریک دست به اسلحه علیه رژیم طاغوت، معلم توانا، شیفته قرآن و عترت و اسلام که سید محمدحسین نام داشت، شهید علم الهدی بسازد. این بصیرت و نهانبینی و اندیشیدن به او بود که هیچ چیز مانع انجام وظیفهاش نمی شئد. بنده مخلصی که خدا هم عاشق او می شود و به زیبا ترین شکل ممکن برای دیدار خود او را دعوت می کند و او نیز مشتاقانه این دعوت را لبیک میگوید. مگر میشود از شش سالگی قرآن را فرا بگیری و خدا عاشقت نشود؟ مگر میتوان شیفته خدا بود و رد پای حضورش را حتی لحظه مرگ احساس نکرد؟ چطور ممکن است به بصیرت علمی و عملی و دینی رسید و علم الهدی نشد؟
سخت است بیتابیهای مادر را تاب آورد و پشت سر را نگاه نکرد و رفت تا ناموس پرستی معنا شود. سخت است دیدن مادری که آرزوی داشتن یک یادگار از فرزندش دارد و فرزند تنها چفیه و قرآنی برای مادر به یادگار بگذارد و برود. قطعا باید شیرزن بود تا شیرِ میدانی تربیت کرد که حماسه بیافریند و دشمن از پیکر بی جانش هم واهمه داشته باشد و تانک بر پیکر بیجانش برانند. فرماندهی سپاه هویزه امری آسان نیست که یک جوان با سن و سالی پایین آن را انجام دهد و این کار را فقط کسی می تواند انجام دهد که با گذشتن از تعلقات دنیا، در احیای دین و دفاع از خاک و آب همت کرد. قطعا باید محمد حسین باشی و علم الهدی شوی تا بتوانی دنیا را برای اهلش بگذاری و عند ربهم یرزقون را برگزینی.
خوشا به حال کسی که خدا از او راضی باشد و به قرب خود دعوتش کند. به راستی که سخن گفتن از این سرباز راستین ولایت سخت است و هرچه از او بگویم نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم، اما از خداوند میخواهم چشممان را به راه شهید و یارانش باز نگه دارد و حماسه هویزه را آویزه گوشمان و عاقبت ما را به این راه ختم کند.