روایتی برادرانه از شهید "رضا خراسانیان"؛
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۴
نوید شاهد _ شهید در دوران انقلاب به دلیل اینکه خط خوبی داشت و در نقاشی خبره بود با پلاکارد نویسی و کشیدن شمایل امام خمینی (ره) به آشنا و آگاه کردن مردم می‌پرداخت. همیشه در سال‌های درس خواندنش به‌عنوان شاگرد ممتاز شناخته می‌شد و استعداد زیادی در آموختن ریاضیات داشت. شهید در سال آخر دبیرستان بود که انقلاب پیروز شد و بعد از پیروزی انقلاب به سپاه وارد شد و در اولین فرصت به‌عنوان داوطلب به اهواز رفت.

پیگیری هدف تا رسیدن به شهادت

به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛  شهید رضا خراسانیان، یادگار «علی‌اکبر» و «عصمت» هفدهم دی‌ماه 1339 در شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به‌عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت و درنهایت سی‌ام آذر 1360 با سمت بی‌سیم‌چی در گیلان غرب توسط نیروهای عراقی براثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.


•    روایتی برادرانه از شهید رضا خراسانیان را در ادامه می‌خوانید:


شهید در روزهای جمعه به همراه یک عده از همکلاسی‌هایش با مسئولیت خودش دعایِ ندبه برگزار می‌کردند و بدین ترتیب مخالفت خود را با رژیم آغاز کرد ولی ساواک به هر نحوی که بود مراسم را به هم می‌زد و چند بار به خاطر نوشتن شعار بر روی دیوار گرفتار مأموران رژیم شد و به‌طور معجزه‌آسایی نجات یافت همزمان با تحصیل در دبیرستان همت با هماهنگ کردن دانش آموزان در به راه انداختن تظاهرات تلاش می‌کرد و به خاطر همین فعالیت‌ها مدیر مدرسه او را به ساواک معرفی کرد.
شهید در دوران انقلاب به علت اینکه دارای خط خوبی بودند و در نقاشی خبره بودند با پلاکارد نویسی و کشیدن شمایل امام خمینی (ره) به آشنا و آگاه کردن مردم می‌پرداختند
همیشه در سال‌های درس خواندنش به‌عنوان شاگرد ممتاز شناخته می‌شد و استعداد زیادی در آموختن ریاضیات داشت در سال آخر دبیرستان بود که انقلاب پیروز شد و بعد از پیروزی انقلاب به سپاه وارد شد و در اولین فرصت به‌عنوان داوطلب به جبهه اهواز رفت.
 
هنگام بازگشت از جبهه دربار اول متوجه شدیم که پاهایش ترکش‌خورده است که بعداً شهید گفت: اگر می‌دانستم ناراحت می‌شوید اصلاً برنمی‌گشتم چون احتمال عفونت و دیگر مسائل را داده بودند او را وادار به آمدن از جبهه کرده بودند.
برای اعزام دوم به‌صورت داوطلب به علت پافشاری و اصرار زیاد بالاخره توانسته بود به جبهه اعزام شود (در اوایل جنگ کسانی را یک‌بار به‌صورت داوطلبی به جبهه رفته بودند را برای بار دوم در همان سال اجازه رفتن نمی‌دادند)
 در آخرین دیدارمان که در صبح روز جمعه بود شهید مشغول تعمیر آب‌گرم‌کن بود که خبر رسید یکی از اقوام می‌خواهد به مشهد برود و رضا هم قرار بود اوایل هفته بعد به جبهه برود رضا سریع وسایل خود را جمع کرد تا خود را به آن آشنایان برساند و فرصت یک خداحافظی کامل هم نشد ولی نگاه‌ها و حرکات و دل کندنش ازاینجا حاوی پیام‌ها بود.
والسلام
 
 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده