چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۲
نوید شاهد- شهید "حبیب اله شمس" در وصیت نامه اش می نویسد: « به این از خدا بی‌خبران و این منافقان بگوئید: هی نگوئید انقلاب برای ما چه كرد. شما برای انقلاب و اسلام چه كردید؟»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید حبیب اله شمس ششم فروردین 1339 در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش سیف الله، نانوا بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. آموزگار بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان 1361 با سمت فرمانده دسته در عین خوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

نگوئید انقلاب برای ما چه كرد، شما برای انقلاب و اسلام چه كردید؟

متن وصیت‌نامه:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

»وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ«.

هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپندار بلكه زنده‌اند كه نزد پروردگارشان روزى داده می‌شوند.

من الآن كه این وصیت‌نامه را می‌نویسم آماده‌ام برای یك امتحان الهی كه اگر موفق شدیم به یاری الله و با فرماندهی امام زمان و جنگیدن برادران به كربلا این مكان مقدس برسیم كه حتماً بدون هیچ‌گونه شك موفق خواهیم شد. من منظورم از این نوشته‌ها وصیت‌نامه نیست فقط خواستم در این لحظات آخر عمر از خدا بخواهم كه قبول كند جانم را در راه دین و آیینش بدهم، چند کلامی صحبت نمایم. چون من فردی بدان صورت نبودم كه وصیت‌نامه بنویسم، شاید خدای نكرده نفسم بر من غلبه كند و بخواهم قهرمان‌پروری نمایم.

مرگ خواه، ناخواه به سراغ آدمی می‌آید، پس چه بهتر كه در میدان نبرد و در راه حق باشد.

پیامی به پدر و مادر

پس مادر و مادر گرامی و ارجمندم از شما عاجزانه می‌خواهم كه در موقعی كه خبر شهادتم را به شما دادند، خونسردی خود را حفظ نمائید و شكر نمائید كه فرزند شما در راه خدا شهید شده است. هنگامی كه فردی عزم نبرد در راه حق می‌كند و در لحظاتی كه با خانواده خداحافظی می‌كند مانند ماری است كه از پوست خارج و پوستی جدید می‌بندد، آن فرد هم همین‌طور است، از تمام گناهان پاك می‌شود و خداوند متعال ملائكه‌هایی برای حفاظت وی تا میدان نبرد می‌فرستد، پس خیلی خوشحال هستم كه خداوند مرا به راه راست هدایت نمود و این جهان ناقابل مرا كه در خودش بود و مادر مهربانم، من نامه‌های دیگری نوشته‌ام كه شاید شما فكر نمائید آن وصیت‌نامه می‌باشد ولی وصیت‌نامه اصلی من این است، از پدر گرامی و ارجمندم عاجزانه خواهشمندم كه مرا ببخشد و مرا عفو نمایید. از مادر مهربانم نیز عاجزانه می‌خواهم كه شیر خود را به من حلال نماید و زحماتی كه برای من كشیده ببخشد زیرا من فرزندی نبودم كه بتوانم در طول عمری كه كردم از عهده زحمات شما برآیم.

پیامی به برادران و خواهر

از برادران و خواهر مهربانم طلب عفو و آمرزش می‌نمایم و از طرف من به تمام اقوام و خویشان و همسایگان سلام برسانید و به آن‌ها بگوئید كه اگر ناراحتی از دست من به آن‌ها رسیده، تا شاید مرا ببخشند. خداوند یار و یاور شما باشد.

دوست دارم كه پس از شهادتم یك شب (شب چهارشنبه) افراد ستاد شهید مدنی در منزل خودمان دعای توسل بخوانند.

به این از خدا بی‌خبران و این منافقان بگوئید: هی نگوئید انقلاب برای ما چه كرد. شما برای انقلاب و اسلام چه كردید؟

پدر و مادر! من در سربازی و بعد از سربازی برای انقلاب و اسلام چنان فردی مثبت نبودم و چنان خدمتی كه می‌بایست و شایسته یك فرد مسلمان باشد، انجام ندادم. این بار به جبهه رفتم تا شاید یك قدمی کوچک در راه اسلام بردارم. در زمان سابق كه در جهل و گمراهی به سر می‌بردیم كه ناگهان خورشید  طلوع كرد و ما را از خواب غفلت بیدار كرد و با ندای پیامبر گونه‌اش ما را در راه خداشناسی هدایت نمود.

خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگه‌دار.

پروردگارا به طول عمر امام و علمای اسلام كه فقط در راه خدا هستند و كار می‌كنند، بیفزا. پروردگارا به خانواده شهدا صبر عنایت فرما



منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده