بازنمایی دوباره مدیریت مرگ و نژادپرستی ساختاری در آمریکا
به گزارش نوید شاهد به نقل از ایکنا ،بروز تنش و برپایی تظاهراتهای متعدد در شهرهای مختلف ایالات متحده آمریکا به دلیل ظلم و تعصب چهار نفر از افسران پلیس این کشور به دنبال نژادپرستی و کشتن جورج فلوید، شهروند سیاهپوست این کشور، باعث برانگیخته شدن احساس عدالتخواهی و ظلمستیزی در بسیاری از مردم این کشور و حتی کشورهای دیگر شده است.
این رویکرد سبب شده است که دولت آمریکا
با چالشی اساسی در بحبوحه درگیری با کرونا و کمبود تجهیزات پزشکی و امکانات
بهداشتی روبهرو شود، بحرانی که در نژادپرستی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا،
نیز ریشه دارد. در همین رابطه و به منظور بررسی
رویکردهای مرتبط با این موضوع و آینده انتخابات آمریکا، به گفتوگو با عباس خامهیار،
رایزن فرهنگی ایران در لبنان، پرداختیم که شرح آن از نظرتان میگذرد؛
ایکنا ـ دلایل
برخوردهای بسیار پلیس آمریکا با رنگینپوستان به ویژه سیاهپوستان چیست؟
جنایت به قتل رساندن جورج فلويد،
جوان سیاهپوست آمریکایی آفریقاییتبار به دست نيروهای پليس كه تاريخ سراسر
نژادپرستی و اختلاف طبقاتی آمريكا را رسوا كرد، به هیچ وجه رويدادی اتفاقی نبوده و
در حقیقت پيشينه رفتار نژادپرستانه حاكمان آمريكا را پشت سر خود دارد.
اين اتفاق جرقهای ايجاد كرد تا
انزجار نهفته در بطن ملت آمريكا، دیگر ملتهای جهان و حتی کشورهای غربی را نسبت به
رفتارهای غيرانسانی و نژادپرستانه زمامداران آمریکا نسبت به رنگينپوستان نشان دهد
که این جرقه با حضور مردم در خيابانها و سر دادن شعارهايی، كه ريشه در تاريخ
مبارزاتی آنان دارد، نمایش داده شد.
نژادپرستی سردمداران آمريكا، ريشه در
دوران استعمارگری آنان از آغاز قرن شانزدهم ميلادی دارد كه عمده امتيازات مانند حق
آموزش، مهاجرت، رأی دادن، حقوق شهروندی از جمله تملک زمين و ... را مختص به
سفیدپوستان میدانستند. اين نژادپرستی و امتیازطلبی محدود به رنگينپوستان نبوده، بلكه از اواخر قرن نوزدهم با مهاجران غيرپروتستانی
اروپا، مهاجران عرب و مناطق مختلف غرب، جنوب، شرق و جنوبشرق آسيا نيز چنين تعاملی
صورت گرفته و دهها سال است که با انواع شكنجهها و تبعيضهای كمرشكن ادامه يافته است
تا جایی که مارتين لوتركينگ، رهبر سياهپوستان آمريكا كه دارنده جايزه نوبل و فعال
سياسی بود، در اواسط دهه پنجاه ميلادی جنبشی را آغاز كرد و خواستار پايان دادن به
اين تبعیض و نژادپرستی شد و به مدت ۱۰ سال مبارزات خود را ادامه داد تا
سرانجام در سال ۱۹۶۸ ترور شد.
اما نتيجه اين مبارزات و همراهی سایر
رنگینپوستان سرانجام به تصويب «قانون حقوق مدنی» منجر شد و نژادپرستی و تبعيضی كه
براساس رنگ، نژاد، دين و جنسيت يا قوميت استوار بود، مخالف قانون قلمداد شد. اما
با این وجود، قانون حقوق مدنی نتوانست به طور عملی مانع از ادامه رفتار
نژادپرستانه حاكمان آمريكا شود و در دهه شصت ميلادی اين كشور شاهد اعتراض بسياری
از مردم شد؛ از جمله در سالهای ۱۹۶۵، ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ ایالات متحده
آمريكا شاهد اعتراضات گسترده مردمی در محكوميت نژادپرستی و تبعیض نژادی بود كه دهها
كشته بر جای گذاشت و هزاران نفر نیز راهی زندان شدند و دولت وقت آمريكا توانست به
طور نسبی اعتراضها را سركوب و آرامشی شکننده را در دو دهه هفتاد و هشتاد ايجاد
كند.
اما بار ديگر در مارس ۱۹۹۱ و پس از بازداشت
رودنی كينگ آفريقايیتبار از سوی پليس آمريكا به جرم سرعت غيرمجاز و ضرب و شتم
مرگبار وی، بار ديگر آتش اعتراضهای عمومی شعلهور شد و این کشور شاهد يكی از
خشونتبارترین برخورد نيروهای امنيتی با مردم بود و اين حادثه به «دوران رودنی
كينگ» مشهور شد. آن حادثه را که «ديويد هليدی» نیز به تصوير كشيد، در رسانههای
آمریکا و دیگر کشورهای جهان بازخورد فوقالعادهای داشت.
در سال ۲۰۰۹ اتفاقی غيرمنتظره
رخ داد و آن، انتخاب شدن باراک اوبامای سياهپوست به ریاست جمهوری بود كه اميدهای
بسياری را برای جامعه سياهپوستان آمريكا ايجاد كرد، اما در همان سالی كه وی
انتخاب شد، «مارتين ترايفون» به دليل یک رفتار نژادپرستانه كشته شد و اين امر نشان
داد كه تغيير رنگ پوست رئيسجمهور، هیچ گاه نتوانست تغييری در رفتار نژادپرستانه و
تبعیضآمیز دولتمردان و سياستمداران آمريكا ايجاد كند.
ایکنا ـ رویکرد
نژادپرستانه دونالد ترامپ، که در نمونههای مختلفی از توئیتهای وی هم دیده میشود،
ناشی از چیست؟
اتفاقاً تفکر نژادپرستانه دونالد
ترامپ، رئيسجمهور پرتنش آمریکا، از همان تفکر و حتی فراتر از آن از تفکر
نئولیبرالیسم و داروینیسم مدرن سرچشمه میگیرد؛ برخورد
وی با شیوع کرونا دقیقاً گویای این مطلب است. در نحوه برخورد ترامپ با این بیماری میتوان
به حجم این وحشیگری و افسارگسیختگی پى برد. ترامپ و تيمش با ممانعت از هرگونه کمکهای
پزشکی و بشردوستانه به ایران و جلوگیری از برداشتن تحریمها، حتی در زمينه خدمات
پزشکی و نيز برخوردهاى غيرانسانى، منفعتجويانه و چپاولگرانه با هموطنان آمریکایی
و همپيمانان اروپايىشان نماد نظام نژادپرستی است.
ترامپ از همان ابتدا در تبليغات
انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ به صراحت نگاه نژادپرستانه خود را اعلام و اظهار کرد که مناطق سياهپوستنشين،
مناطق بسيار كثيف و پستی هستند؛ وی حتی در سخنان و توئيتهای مختلف خود، نژادپرستی
و تبعیض را به اوج خود نشان داد و در حوادث اخیر هم برخوردهای نژادپرستانهاش جهان
را به شگفتی واداشت تا جایی که حتی ميشل باشليه، كميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل،
دو هفته پيش در بيانيه خود اتفاقات اخير آمريكا را تجاوزی بیسابقه نسبت به
روزنامهنگاران دانست و آن را «نژادپرستی ساختاری» توصيف كرد.
در واقع برخورد ترامپ، تبيين همان
نژادپرستی ريشهدار و سياه آمريكاست و این همان داروینیسم اجتماعی مدرنى است که ما
را به یاد ایدئولوژی نژادپرستانه نازیسم و چگونگی قتلعام وحشیانه عقبماندگان
ذهنی و کشتار جمعی و بیرحمانه طبقات اجتماعی فرودست جامعه به دست هیتلر میاندازد.
این رویدادها یادآور سیاستهایی است که فوکو آن را «مدیریت مرگ» مىنامد. صحنههايى
که هر روز مقابل دیدگانمان در ایالتهای متحد آمریکا رژه میروند؛ گویی تاریخ،
بار دیگر با زشتترين چهره در حال تکرار شدن است.
ایکنا ـ آیا ترامپ
میتواند با اظهارات نژادپرستانه، آرای انتخاباتی سفیدپوستانی را که رویکردهای
نژادی هم دارند بیشتر جذب خود کند؟
بايد واقعنگر باشيم؛ تركيب
و ساختار سياسى آمريكائیها، سرمايهدارى، امپرياليستى و ... بسيار پيچيده بوده و
به آسانی قابل تغيير و اصلاح نیست. ایالات متحده آمریکا کشوری است که حدود ۲۵۰ سال از تاریخ حیاتش میگذرد
و نکته جالب اینکه حدود ۹۳ درصد از عمر خود را در جنگ، تجاوز و
درگیری با کشورهای مختلف سپری کرده، جنگهایی که از سال ۱۹۰۱ آغاز شد و تا همین امروز
ادامه داشته است. تاریخ جنگهای ایالات متحده در جهان شامل لیست بلندبالایی است که
دربرگیرنده جنگ مستقیم یا دخالت مخفی نظامی میشود؛ نبردهایی که تاریخ نشان میدهد
همواره آمریکا آغازگر آنها بوده و البته در هیچ کدام به اهداف خود نرسیده است.
مداخله آشکار از طریق پیاده کردن نظامیان، تهدید
و یا توسل به کودتای نظامی و اقدام به براندازی به منظور سرنگون کردن دولتهای ملی
و مردمی که حاضر نیستند به برنامهها و خواستههای یکجانبه آمریکا تن دهند و
جایگزین کردن آنها توسط دولتهای مجری منافع سرمایهداری از جمله اقدامات این کشور
بوده است. اما شرايط كنونی و اعتراضات گسترده و بىسابقه اخير میتواند سرمنشأ و
زمينه ايجاد تحولاتى بزرگ و منجر به پيدايش حركتی انتقالی و سرنوشتساز باشد. شايد
بتوان گفت آمريكا پس از جورج فلويد با آمريكای پيش از آن تفاوتى بسيار خواهد داشت
و اعتراضات مردمی ناشی از جنايت قتل نژادپرستانه این سیاهپوست به رغم تهديدات
دونالد ترامپ مبنی بر استفاده از خشونت و دخالت ارتش با قدرت، در سايه شكاف داخلی
كشور ادامه خواهد يافت و مخالفان دموكرات رئيسجمهور آمريكا از تظاهرات و اعتراضات
همهجانبه و مطالبات مردمى به عنوان اهرم فشار برای تحقق تبليغات انتخاباتی خود
استفاده خواهند كرد.
رخدادهای اخير صرفنظر از نامزد دموكراتها، اگرچه بر ضد دونالد ترامپ است، اما محدود
به رياست جمهوری آمريكا نبوده و اكثريت مجلس سنا را نيز شامل میشود. بايد پذيرفت
كه ترامپ در حال از دست دادن طرفداران خود است، اما نگرانی تيم ترامپ از حضور
اقليتهای سياهپوست، آمريكای لاتين و آسيايیهاست كه در انتخابات بر ضد وی رأی
دهند و تغيير جمعيتی آمريكا نيز معادله آنان را بر هم خواهد زد.
مطالبات معترضان افزايش خواهد یافت و تظاهرات كنونی كه ناشی از
نژادپرستی و رفتار تبعيضآميز و خشونتبار پليس است، احتمالاً به مطالبات اقتصادی
و دشواریهاى سخت حاصل از كرونا بينجامد. ترامپ كه اعلام كرده است درباره رفتارهای
خشونتآميز و خسارت وارد كردن به اموال عمومی كه دو هفته گذشته روی داده، سكوت
نخواهد كرد، در حال تشديد برخوردهايش در برابر تظاهراتكنندگان بوده و با کمک ارتش
در پی آرام كردن اوضاع است؛ مسئلهاى كه به دليل مخالفت حاكمان ايالتهای آمريكا
به ثمر نخواهد رسيد، اما ترامپ قصد نشان دادن قدرت خود به رأی دهندگان و طرفدارانش
را دارد و گرفتار مشكلی شده است كه نمیتواند هيچ سياست خارجی را در حال حاضر
اعمال كند. وی همچنین نمیتواند با کمک تيم خود اوضاع داخلی و يا خارجی را تغيير
دهد. به طور طبيعی مرگ فلويد معادلات انتخاباتى را در آمريكا به شدت به نفع
مخالفان ترامپ تغيير خواهد داد. آمار و نظرسنجىهاى روزهاى اخير اين موضوع را
كاملاً تأييد مىكند.
ایکنا ـ آینده
اعتراضات ضدنژادپرستی را، که اکنون مردم اروپا و دیگر نقاط جهان را به خیابانها
کشانده است، چطور ارزیابی میکنید؟
بىشک اين اعتراضات مردمى و فراگير،
نظام آمريكا را تحت تأثير خود قرار خواهد داد و اين كشور ديگر مانند گذشته نخواهد
بود. توماس فريدمن، نويسنده، روزنامهنگار و تحليلگر سياسی آمريكايی مینويسد:
آمريكا در سراشيبی جنگ فرهنگی داخلی قرار گرفته و اين بار خوششانس نخواهد بود،
چرا كه رئيسجمهوری مانند آبراهام لينكلن وجود ندارد. «فريدمن» در مقاله اخير خود
كه در روزنامه نيويورک تايمز چاپ شده است، نگرانی خود را نسبت به آينده انتخابات
رياست جمهوری آمريكا اعلام كرده و نوشته است که شديدترين نگرانی درباره آينده
آمريكا، كه در حال حاضر به واقعيت پيوسته، اين است كه نمیتوان مطمئن بود كه اين
كشور بتواند به صورت مسالمتآميز قدرت را به واسطه انتخاباتی آزاد و سالم در
نوامبر آينده به فرد ديگری تحويل دهد. ترامپ با اين اقدام خود برای انجيل نیز مشكل
ايجاد كرده، چرا كه هيچ مقطعی از آن را با هدف درمان نخوانده و وارد كليسايی نشده
است و فقط به خاطر گرفتن عكس يادگاری، انجيل را در دست گرفت تا جايگاه مردمی خود
را در ميان طرفداران سفيدپوست مسيحی افزايش دهد.
آمريكا كه با کمک امپراتورى رسانهاى
و اقتصاد خود توانست بر جهان حاكم شود، تغيير يافته است و امروز اين آمريكاییها
هستند كه پرچم خود را به آتش میكشند و مرگ آن را میخواهند. البته رسانهها نقش
بسيار بزرگى در مواجهه با اين اعتراضات و يا در همراهى و شعلهورتر کردن آن دارند؛
نبايد فراموش كنيم كه شبكه «سی ان ان» بود كه بغداد را سرنگون كرد و نه پنتاگون.
بسياری از جنگهای نظامی و سركوبى قيامها با کمک رسانهها اداره میشوند.
علاوه بر آن، آمريكا قدرت اقتصادی
بزرگ و امپراطوری دلار را از طريق روشهای غير مشروع به دست آورده است. انحصاری
كردن تجارت اسلحه، سيطره بر ثروتهای مختلف، نفت و مشتقات آن از طريق جنگها و
...، سيطره بر گندم و انحصاری كردن فروش آن با قدرت سلاح؛ يعنی در اختيار گرفتن
گرسنگی و مرگ با لابیهای صهيونيستی و شبكههای مالی صهيونيستی.
منبع:
خبرگزاری بین المللی قرآن کریم