ویژه نامه آیت الله شهید سید محمد باقر صدر (ره)
شهید صدر در بیست و پنجم ذی القعده سال 1353ه.ق (1934م) در شهر کاظمین متولد شد. پدرش سید حیدر صدر از دانشمندان بزرگ شیعه عراق و اهل علم و تقوی و مادرش دختر عبدالحسین الیاسین از مردان برجسته علمی و مذهبی عراق، و بانویی متقی و پاک سیرت بود. شهید صدر در سه سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی برادر بزرگتر خود آیت الله سید اسماعیل صدر و دایی خود پرورش یافت. وی در دوران کودکی در مدرسه ابتدایی «منتدی النشر» آموزش می دید و نشانه های تیزهوشی و نبوغ بی نظیرش در این مدرسه گزارش شده است. او در سن دوازده سالگی (1365ه.ق) به همراه برادرش سیداسماعیل صدر برای گذراندن دوره عالی حوزه به نجف اشرف هجرت کرد و در درس های مرحوم آیت الله خویی و دایی خود آیت الله شیخ محمد رضا الیاسین شرکت می کرد. صدر در ایام تحصیلات خود در حدود شانزده ساعت در روز مطالعه و تحقیق می کرد. در سن هفده سالگی به درجه اجتهاد رسید. او فلسفه را از شیخ صدرا بادکوبه ای آموخت مرحوم صدرا بادکوبه ای استاد مسلم فلسفه اسلامی بود و اسفار ملاصدرا را به خوبی تجزیه و تحلیل می کرد. اما از ترس متحجران مخالف فلسفه از تدریس علنی فلسفه اجتناب می نمود، صدر فلسفه را به صورت خصوصی و استدلالی در نزد آن مرحوم آموخت و خود در مدتی کوتاه استاد فلسفه شد. در سن بیست و پنج سالگی تدریس خود را در درس عالی حوزوی برای دانش پژوهان حوزوی آغاز کرد و بتدریج در حوزه نجف از عالی ترین کرسی تدریس برخوردار گردید. ایشان با یکی از دختران عموی خود که خواهر سید موسی صدر رییس اسبق مجلس اعلای شیعیان لبنان بود ازدواج کرد و دارای شش فرزند شد.
آیة الله شهید در سن ده سالگی مقدمات علوم را آموخت، سپس به فراگیری علم منطق پرداخت. علم اصول را در سن دوازده سالگی نزد برادرش آیة الله سید اسماعیل صدر، یکی از چهره های درخشان فقه شیعه، خواند و در این زمینه، انظار صاحب نظران را نقد و بررسی می کرد. در اوایل دومین دهه عمر پر برکتش، در معیت برادرش، جهت تکمیل دروس و تهذیب نفس به نجف اشرف هجرت کرد و در مدت کوتاهی مراحل درسی قبل از خارج را، طی کرد و نزد دایی خود، فقیه بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین به تحصیل اصول و فقه عالی پرداخت. نبوغ و هوشمندی او در این ایام به حدی بود که در بعضی موارد، استادان والا مقام در سخنان خود به نظر شهید صدر اشاره و استناد می کردند.
برخی از مهم ترین اساتید شهید صدر، عبارتند از:
1 - حضرت آیة الله العظمی خوئی که در حدود هجده سال بین سال های 1369 تا 1386 ق در دوره های خارج فقه و اصول ایشان شرکت کرده و در تمام این مدت، روزی دو تا سه درس از ایشان فرا می گرفته است. او مورد توجه خاص استاد خود بود، به طوری که استاد، سؤال ها و اشکال های وی را با دیده خاصی می نگریست و نوعا پاسخ می گفت. بین این دو، گفت وگوهای خصوصی و کتبی در مسایل فقهی و اصولی برقرار بود.
2 - آیة الله شیخ صدرا بادکوبه ای که شهید صدر، منظومه حاج ملاهادی سبزواری و اسفار صدرالمتالهین را از این استاد درس گرفته است؛
3 و 4 - آیة الله شیخ مرتضی و شیخ محمد رضا آل یاسین، دو دایی شهید صدر؛
5 - آیة الله سید عبدالهادی شیرازی؛
6 - آیة الله حکیم (شهید صدر قدس سره اندکی در محضر ایشان تلمذ کرده اند).
علامه شهید سید محمدباقر صدر یکی از فقیهان معاصر امام خمینی قدس سره است که با دقت وژرف نگری به بررسی اندیشه سیاسی شیعه در ابعاد مختلف به ویژه در بعد رهبری پرداخته است. از آثار بر جای مانده از شهید صدر استفاده می شود که وی در طول حیات کوتاه اما پربرکت خود به سه نظریه سیاسی در موضوع رهبری دست یافته است.
الف) حکومت انتخابی براساس شورا. وی این نظریه را در سال 1378 ق در کتاب الأسس الاسلامیه ابراز کرده است.
ب) ولایت انتصابی عامه فقیهان. این نظریه را در سال های 1395 و 1396 ق در تعلیقات بر رساله های عملیه منهاج الصالحین والفتاوی الواضحه عرضه کرده است.
ج) خلافت مردم با نظارت مرجعیت. شهید صدر این نظریه را یک سال قبل از شهادت خود در سال 1399 ق در پاسخ به سؤال شش نفر از علمای لبنان در توضیح مبانی جمهوری اسلامی در مجموعه مختصر الاسلام یقود الحیاة در حلقه چهارم به نام خلافة الانسان وشهادة الانبیاء به رشته تحریر درآورده است. نظریه «انتخاب»، نخستین نظریه سیاسی شهید صدر محسوب می شود که در مراحل بعدی تطور اندیشه سیاسی خود از آن عدول کرده است.
شهید صدر معتقد است که اگر مهدویت را فقط آرمانی مربوط به آینده بدانیم، نادرست است، بلکه باید آن را کارآمد برای زمان حال بدانیم.
ایشان نگاه تسلی بخش و احساسیِ صرف به این موضوع را هم نقد می کند. همین نگاهی که هنوز هم در مورد کل اهل بیت«ع» در بخشی از مردم وجود دارد و کارکرد اصلی و حقیقیِ مکتب اهل بیت«ع» را تضعیف می کند. اثر وجودی این ایمان و باور تنها این نیست که در مقابل ناامنی ها، پریشانی ها و دردها انسان را تسلی بدهد و نگرانی های درونی او را آرام کند. اسلام، مهدی را حقیقتی که باید بعد از این در عالم درک شود معرفی نمی کند و او را به عنوان یک حقیقت نامعلوم که باید بعد از این در جهان صورت وقوع به خود بگیرد، وعده نمی دهد بلکه او را حقیقتی واقعی، موجود، پایدار و زنده معرفی می کند که هر آن انتظار انقلابش را داریم. ایشان مهدویت را موتور محرکه و انگیزه ای قوی برای ایجاد جنبش و برقراری اصلاح در جامعه معرفی می کند. از آنجا که عدالت در عالم اصل و ظلم و ناهنجاری خلاف اصل است، مهدویت در واقع مسیر اصلی و حقیقی عالم را که همان عدالت است، نشان می دهد. این آموزه در واقع نسخه ای پیشین برای آرمان جهانی عدالت و تحقق جامعه ارزشی ای است که مکاتب مختلف به دنبال آن هستند و هنگام تحقق آن خواهند دانست که این همان آرزو و هدف عالی آنهاست. مسئله دیگر احساس وجود و حضور امام مهدی«عج» در کنار انسان ها و جوامع است. امام خود نیز منتظر این لحظه و در شادی و غم انسان ها شریک است. این احساس و واقعیت متعالی باعث می شود که این عقیده از حالت خیال و احساس صرف خارج و به یک برنامه مؤثر و سازنده تبدیل شود.
بسیارند کسانی که در بررسی مسائل سیاسی اجتماعی و اقتصادی آهنگ گشودن راه دارند؛ اما نقطه آغاز را درست نمی یابند و یا از شروع آن در هراسند و اگر هم دشواری شروع را برخود هموار سازند در عرضه آنچه بدان دست یافته اند راه احتیاط می پویند و همواره در ابراز آن گرفتار دغدغه و تردیدند. شهید سید محمد باقر صدر از اندک فقیهان فرزانه ای بود که گام های شایسته و پرباری در شناساندن مفاهیم ومعارف دینی برداشت و گره های بسیاری را با سخن و قلم خویش گشود. او به درستی و تمام و کمال دردها را می شناخت و راه درمان می پویید. راه ورود و خروج مباحث را عالمانه می دانست. آنچه را بدان دست می یافت با روشنی و شهامت ابراز می کرد. افکار و اندیشه ها را به تکاپو و تلاش وا می داشت. زمان و زمینه ها را در نظر می گرفت و با تیزنگری مکتب اسلام را با چهره ای منطقی و همگام با زمان و دگرگونی های آن مطرح می ساخت. از تکرار آنچه دیگران گفته و یا نوشته بودند پرهیز داشت و راههای پیموده نشده را می پیمود. از جمله راه های ناپیموده ای که ایشان با دقت و درستی پیمود و شیوه و روش آن را به دیگران آموخت مسائل اقتصادی اسلام بود. بررسی های عالمانه و فقیهانه استاد نقطه عطفی در طرح این گونه مباحث گردید و نوآوری های بسیاری از ایشان به یادگار ماند که هر کدام به نوبه خود پشتوانه ای سرشار از فرهنگ گرانمایه تشیّع به شمار می رود. افزون بر نوشته ها و مقاله های پراکنده درباره مباحث و راه های اساسی اقتصاد اسلامی از کتاب پرمایه اقتصادنا باید یاد کرد که پس از گذشت سال ها از نگارش آن هنوز همچنان در صدر نوشته های اقتصاد اسلامی است و به گفته یکی از شاگردان آن شهید: «...هنوز هم ابعاد ژرف این کتاب حتی در جوامع خود ما شناخته نشده است.»
علاوه بر مجاهدت های صدر و مبارزات بی امان او مقام مرجعیت صدر نیز برای حکومت بعثی ها خطری بزرگ محسوب می شد و بتدریج زمینه های نگران کننده برای رژیم صدام به وجود آورد. این عوامل منجر شد که یاران و نزدیکان صدر را از طریق دستگیری، شکنجه، زندان و اعدام از بین ببرند و در نتیجه با موضع گیری ها صدر که حالت انقلابی پیدا می کرد در سال های 1391ه.ق، 1396ه.ق، 1398ه.ق و 1399ه.ق بازداشت و زندانی شد. و سرانجام با تعطیل کردن درس خارج خود و شروع درس جدید تفسیر موضوعی قرآن با هدف ایجاد اندیشه های انقلابی و بیدار سازی مردم که چهارده جلسه بیشتر طول نکشید منجربه محاصره کامل منزل ایشان و زندانی کردن او در منزل و قطع رابطه مردم با وی صورت گرفت که در حدود نه ماه طول کشید.
رابطه شهید صدر با حضرت امام خمینی(ره): شهید صدر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با امام امت ارتباط داشت. او در ابتدای حرکت و نهضت امام در قم، یکی از مدافعان اصلی این حرکت در حوزه علمیه و میان علمای روشنفکر و آگاه به شمار می رفت و پس از ورود امام به نجف اشرف همواره میان ایشان و امام امت ارتباط برقرار بود. هنگامی که امام بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در بحث های خارج خود مطرح کردند، شهید صدر از این بحث استقبال کرده و در مقابل کسانی که در حوزه انتقاد می کردند، دستور داد که کلیه شاگردانش جزوه های ولایت فقیه امام را خریداری و استفاده کنند. او آن را یک فتح بزرگ که به دست یک مرجع تقلید و برای اولین بار با این صراحت و جرات و روشنی و قاطعیت مطرح می گردید، اعلام کردند. و این خود یکی از علل دشمنی برخی از عوامل ضدانقلاب در حوزه با ایشان و هم چنین حساسیت رژیم شده بود. هم چنین، وقتی که رژیم پلید بعث به دستور شاه مخلوع ایران، امام را تحت فشار و منزل ایشان را تحت کنترل قرار داد و سپس، رفت و آمد به آن را ممنوع کرد، شهید صدر از جمله کسانی بود که در آن خفقان شدید و با حساسیتی که نسبت به او بود، مبادرت به زیارت و دیدار ایشان کرد و پس از سفر امام به پاریس، نامه سرگشاده ای در تایید انقلاب اسلامی و حقیقت این نهضت بزرگ به رهبری مرجعی بزرگ و آگاه، فرستاد. شهید صدر، انقلاب اسلامی ایران را طلیعه ظهور مجدد اسلام و مقدمه برپایی حکومت جهانی اسلام و رهبری انقلاب را، رهبری صددرصد اسلامی و واجب الاطاعة می دانست. پس از پیروزی انقلاب، سلسله بحث هایی را به عنوان اسلام، رهبر زندگی نگاشته که آنها جهت هدیه به انقلاب اسلامی و توضیح ابعاد مکتب انقلابی اسلام است و بارها تجدید چاپ شده است.
علاقه و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام: او خود در این باره می گوید: "در ایام طلبگی ام، هر شب، یک ساعت به حرم امام امیر المؤمنین علیه السلام می رفتم و در برابر قبر آن حضرت می نشستم و به درس ها و مطالب علمی خود فکر می کردم. معتقد بودم که از جو حرم و روح پاک و مطهر امیرالمؤمنین الهام می گیرم. پس از مدتی، این کار را ترک کردم و کسی هم غیر از خدای خودم خبر نداشت. چندی بعد، یکی از بانوان اقوام ایشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خواب می بیند که می فرماید: «به باقر بگویید او هر شب می آمد و نزد ما درس می خواند، چرا این کار را ترک کرده است.» بزرگواری: یکی از شاگردان استاد شهید، راه خویش را از او جدا کرد و در غیاب، استاد را مورد حمله قرار می داد و از او بدگویی می کرد. روزی که در محضر ایشان بودیم از آن شخص سخن به میان آمد. فرمودند من هنوز او را عادل می دانم. آن چه او می گوید: به خاطر اعتقاد خطایی است که پیدا کرده است نه از روی بی توجهی به دین. بلندهمتی: می فرمودند: در ایامی که مشغول تحصیل بودم، هر روز به قدر پنج طلبه پرکار، درس می خواندم. اهتمام به امور مسلمین: شهید صدر نه فقط به حل مشکلات ملت مسلمان عراق می پرداخت، بلکه رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان در کشورهای اسلامی و غیراسلامی اهتمام می ورزید به ویژه ملت ایران که از سال 1342 تا لحظه شهادت آن را پی گیری می کرد. شجاعت: هنگامی که مزدوران رژیم بعث، فرزند برومند آیة الله حکیم را بازداشت کردند و دیگران از بیم حمله و تعدی مزدوران رژیم نمی توانستند به منزل آیة الله حکیم بروند، آیة الله شهید صدر، اولین کسی بود که بی پروا به آن منزل رفت و در باره این عمل گفت: «ما باید اعلامیه ای مبنی بر مخالفت با اقدامات وحشیانه رژیم، صادر کرده و به امضا برسانیم; هر چند که این کار به کشته شدن ما تمام شود.»
سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره برداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاء اللَّه خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومه او را هم با جده اش محشور کند. (صحیفه امام، ج 14، ص: 280) در میان چهره های برجسته ی حوزه های علمیه در دهه های اخیر مرحوم آیةالله شهید سید محمدباقر صدر (ره) یکی از ممتازترین و شگفت انگیزترین آن هاست. هر مجمع علمی حق دارد که به فرآورده ی انسان بزرگی چون این علم بزرگوار به خود ببالد. او بی شک یک نابغه و یک ستاره ی درخشان بود. از جنبه ی علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یک جا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هرآنچه به این دانش ها ارتباط می یابد در زمره ی بنیان گذاران و صاحبان مکتب محسوس می شد. استعداد خارق العاده و پشتکار کم نظیر او از وی عامل ذوفنون و ژرف نگری پدید آورده بود که دید نافذ و ذهن جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزه ها محصور نمانده و هرآنچه را که برای یک مرجع بزرگ دینی در دنیای متنوع امروز سزاوار است به حیطه ی تحقیق و مطالعه کشیده بود و سخنی نو و فکری بکر و اثری ماندگار در آن می آفرید. بی شک اگر این جوهره ی علم و تحقیق و این ذخیره ی تمام نشدنی انسانی، با دست پلید جنایت کاران از حوزه علمیه ربوده نمی شد، جامعهی شیعی و اسلامی میتوانست در آیندهی نزدیکی شاهد اوج دیگری در قلمرو مرجعیت و ریاست علمی و دینی باشد. توفیق و مدد الهی، آمیختگی این فضیلت های بزرگ را با رتبهی والای جهاد فی سبیل الله رقم زد. در هنگامی که حوزه ی کهن نجف در بوتهی آزمایش مواجهه با امواج بیداری اسلامی و انقلابی قرار گرفت، این شخصیت بیدار و آگاه قدم در راه مجاهدتی علمی و سیاسی نهاد و درخشش معنوی خود را مضاعف ساخت، بینش عمیق او نیاز زمان را حس کرد و در راهی که اجداد طاهرینش به روی پیروان و جانشینان خود گشوده بودند، گامی استوار نهاد و چه زود پاداش این فداکاری عظیم، یعنی محنت و سپس شهادت در راه خدا را دریافت کرد.